قتل چارلی کرک در ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵ در دانشگاه یوتا ولی، نه تنها یک تراژدی جنایی بود، بلکه بلافاصله به یک رویداد سیاسی و فرهنگی جنجالی تبدیل شد. در حالی که شواهد دادستانی، تایلر رابینسون ۲۲ ساله با انگیزههای ضد نفرت و حامی حقوق دگرباشان را متهم ردیف اول معرفی میکند، بخشی از جنبش محافظهکاری آمریکا به رهبری افرادی چون کندیس اوونز و تاکر کارلسون، به سرعت روایتی جایگزین و بسیار جنجالی را مطرح کردند: دخالت اسرائیل یا لابیهای یهودی.
این تئوری توطئه، که در میان هواداران جنبش ماگا (MAGA) و راست افراطی پروبال گرفته است، بر این پیشفرض بنا شده که کرک در حال فاصله گرفتن از موضع قاطع و بیچونوچرای حامی اسرائیل بوده و به همین دلیل، هدف قرار گرفته است.
ریشههای تئوری توطئه و «شواهد» کندیس اوونز
ادعای اصلی مبنی بر دخالت اسرائیل ریشه در گمانهزنیهای کندیس اوونز، همکار سابق کرک، دارد. اوونز که محافظهکاری ضد اسرائیل است، از این تراژدی برای پیشبرد یک روایت سیاسی مشخص استفاده کرد.
۱. پیامهای متنی درباره فشار مالی
مهمترین «شواهد» اوونز، تصاویر اسکرینشاتهایی از یک چت گروهی خصوصی است که ظاهراً توسط خود کرک در ۴۸ ساعت قبل از ترور ارسال شدهاند. در این پیامها، کرک ابراز خشم و سرخوردگی از فشارهای مالی «اهداکنندگان بزرگ یهودی» میکند:
کرک ظاهراً نوشته است: «یک اهداکننده بزرگ یهودی دیگر را از دست دادم. ۲ میلیون دلار در سال، چون تاکر را حذف نمیکنیم.»
او در ادامه نارضایتی خود از «قُلدرمآبی» (Bullying) این حامیان مالی را بیان کرده و اظهار داشته که این مسئله برای او «چارهای جز ترک جریان حامی اسرائیل» باقی نگذاشته است.
اوونز و مفسران همراهش این پیامها را به عنوان مدرکی دال بر تغییر موضع کرک و وجود یک «طرح قتل» قلمداد کردند.
اگرچه سخنگوی سازمان «تورنینگ پوینت یو.اس.اِی» (Turning Point USA) این چتها را تأیید کرد، اما انگیزه اوونز برای انتشار و تفسیر افراطی آن را زیر سؤال برد و هدف او را تخریب میراث کرک دانست.
۲. تاکر کارلسون و طعنههای کنایهآمیز
تاکر کارلسون، دوست نزدیک کرک و چهرهای که میزبان او در برنامهاش، یکی از نقاط اصلی اختلاف کرک با حامیان اسرائیل بود، از کنایه برای القای این تئوری استفاده کرد.
او در مراسم یادبود کرک، با مقایسه او با عیسی مسیح، گفت که مسیح نیز به دلیل «گفتن حقیقت درباره ما» کشته شد.
کارلسون صحنهای را تصویر کرد که در آن «جمعی از افراد دور هم نشستهاند و حمص میخورند و در مورد اینکه “با این مرد که حقیقت را درباره ما میگوید، چه کنیم؟” فکر میکنند.» و یکی از آنها پیشنهاد میدهد: «چرا فقط او را نمیکشیم؟»
این اشاره به «حمصخورها» توسط مفسران ضد یهود به عنوان کنایهای آشکار به یهودیان تلقی شد، حتی اگر کارلسون هرگز مستقیماً «یهودیان» را نام نبرد و بعداً در دفاع از خود ادعا کرد که «حمصخورها» شاید رومی یا هر گروه دیگری بودند.
این لفاظیها، که مگی کلی آنها را صرفاً «صدایی مهم و ارزشمند» در گفتوگوی ملی میداند و از محکوم کردن آنها خودداری میکند، در ایجاد یک فضای وحشت و پارانویای ضد اسرائیلی در میان پایگاه راست افراطی بسیار موفق بودهاند.
بررسی احتمال دخالت اسرائیل: چرا این تئوری شکل گرفت؟
احتمال وقوع یک ترور سیاسی توسط دولت اسرائیل در خاک آمریکا علیه یک چهره عمومی آمریکایی، با توجه به اصول روابط بینالملل، قوانین داخلی آمریکا، و ماهیت پرونده چارلی کرک، سخت قابل باور است. با این حال، باید دلایلی که این تئوری را برای مخاطبان راست افراطی جذاب میکند، بررسی کرد:
۱. آسیبپذیری و تغییر موضع کرک
چارلی کرک یک چهره کلیدی در حزب جمهوریخواه و جنبش ماگا بود. تا پیش از این، او یکی از قویترین حامیان مسیحی-صهیونیستی اسرائیل به شمار میرفت. اما، اختلافات اخیر بر سر حضور منتقدان اسرائیل در برنامههای او (مانند تاکر کارلسون و دیو اسمیت) و فشار مالی ناشی از آن، نشان داد که کرک در حال ورود به یک عرصه ممنوعه در دنیای راستگرایان آمریکاست: انتقاد از اسرائیل.
در فضای سیاسی آمریکا، انتقاد از اسرائیل اغلب به عنوان یهودستیزی تلقی شده و میتواند به انزوای سیاسی و حذف منابع مالی منجر شود. این موضوع کرک را در موقعیتی آسیبپذیر قرار داده بود که برای تئوریپردازان توطئه فرصتی فراهم کرد تا مرگ او را به این «خیانت» مرتبط سازند.
۲. ترویج پارانویای ضد سیستمی (Deep State)
افرادی مانند اوونز و کارلسون، در حال ترویج یک روایت عمیقتر هستند مبنی بر اینکه دولت در سایه (Deep State) و نیروهای فراملیتی، کنترل آمریکا را در دست دارند.
اوونز ادعا کرد که افبیآی (FBI) در این پرونده فساد کرده، چتها را جعل کرده، و حتی مأموران خود را از دفتر مشترک با اتحادیه ضد افترا (ADL) در کانکتیکت به یوتا فرستاده است.
او ADL را به «فساد و غیراخلاقی» متهم میکند و ادعا دارد که این سازمان مدتها است FBI را برای هدف قرار دادن افرادی که آنها را «افراطی» مینامند (که کرک نیز در «لیست ترور» آنها بوده است)، هدایت کرده است.
این روایت، که لابی اسرائیل را بخشی از این «دولت در سایه فاسد» معرفی میکند، برای مخاطبانی که به نظریههای توطئه مانند QAnon یا ایدئولوژیهای ضد جهانیسازی گرایش دارند، بسیار قانعکننده است. هدف نهایی، نه فقط حل یک پرونده قتل، بلکه بیاعتبار ساختن نهادهای فدرال و ارتباط آنها با منافع خارجی است.
۳. همسویی با یهودستیزی راست افراطی
تئوری قتل کرک، به طور کامل با موج یهودستیزی جدید که در بخشهای راست افراطی آمریکا (مانند نیک فوئنتس و «گروپرزها») در حال رشد است، همسو است.
گروههایی مانند «گروپرزها» مدتها کرک را به دلیل آنچه که حمایت ناکافی از هویت سفیدپوستی میدانستند، مورد انتقاد قرار میدادند. اکنون، روایت اوونز و کارلسون، یهودیان را به عنوان دشمن اصلی و عامل اصلی فشار بر رهبران راستگرا (که در نهایت منجر به قتل میشود) معرفی میکند.
اوونز قبلاً اظهاراتی داشته که در آن یهودیت را «مذهبی کودکآزار محور» با اعتقاد به «قربانی کردن کودکان» خوانده بود؛ این سابقه، اعتبار او را در میان مخاطبان یهودستیز افزایش داده و تئوری جدیدش را برای آنها «حقیقت» میسازد.
۴. تأثیر بر جامعه یهودیان محافظهکار
این تئوریها باعث ایجاد شکافی عمیق در میان خود محافظهکاران شده است. بسیاری از صهیونیستهای محافظهکار، مانند دینش دسوزا، نسبت به رشد «خصومت پارانوئیدی» با اسرائیل در جنبش ماگا نگران شدهاند. آنها تلاش میکنند تا کارلسون و اوونز را به حاشیه برانند، اما نفوذ این دو نفر در میان پایگاه ترامپ بسیار قویتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
دسوزا با تأسف میگوید که «تحقیقات» اوونز هرگز «حتی یک حقیقت، یک تئوری قابل اعتماد که بتوانید با آن کار کنید» ارائه نمیدهند و تنها «اتهامات آتشافروز» جایگزین میشوند.
زیر سوال رفتن قتل توسط رابینسون
دلایل متعددی که توسط کندیس اوونز و دیگران مطرح شده و نشان میدهد تایلر رابینسون ممکن است در پرونده قتل چارلی کرک قربانی توطئه شده باشد، بر اساس این روایت است که اولاً، شواهد اصلی دادستانی ساختگی هستند یا برخی از حقایق نادیده گرفته شدهاند؛ اوونز ادعا میکند که چتهای متنی منسوب به رابینسون و پارتنرش "ساختگی و غیرطبیعی" هستند و رابینسون، که یک ماهیگیر است نه علاقهمند به اسلحه، از حکاکیهای روی گلولههای منسوب به خودش شوکه شده است. ثانیاً، اوونز یک روایت جایگزین از روز حادثه ارائه میدهد که بر اساس آن رابینسون در زمان قتل در یک "دایری کوئین" بوده و نه در محوطه دانشگاه، و توسط منبعی نامشخص "قاببندی" شده است. ثالثاً، وجود یک همدست زن که در ویدئویی منتشر نشده از دوربینهای مداربسته دیده شده اما FBI از انتشار آن خودداری کرده است، این گمانه را تقویت میکند که FBI عامدانه در حال سرپوش گذاشتن بر حقیقت و تکمیل یک روایت از پیش تعیینشده برای متهم کردن رابینسون بوده است؛ این ادعا با این تئوری اوونز که FBI با نهادهایی مانند ADL رابطه فاسد دارد و احتمالاً کرک را به دلیل تغییر مواضعش درباره اسرائیل هدف قرار دادهاند، تقویت میشود.
در فضای سیاسی کنونی، همانطور که میشل گلدبرگ اشاره میکند، بسیاری از فعالان برجسته راستگرا، مانند مگی کلی، با وجود ناباوری داخلی، از محکوم کردن این تئوریها اجتناب میکنند؛ زیرا «بادها در این جهت در حال وزیدن است» و این تئوریها نه تنها در میان پایگاه سیاسی آنها نفوذ دارند، بلکه منبع اصلی قدرت و شهرت آنها در این فضای پر از هرج و مرج و «بینظمی معرفتشناختی» (Epistemological Disorder) هستند.