اقا گرگهمن اون موقع ١٣،١٤ ساله بودم
عاشق ميلان و مطمعن از قهرمانيشون
دقيقه ٣ تلويزيون رو روشن كردم ديدم ١-٠ جلوييم
خيالم راحت بود
كيف مي كردم از بازي
نيمه اول كه تموم شد ٣-٠ بود فكر مي كردم نيمه دوم هم ٣ تا ديگه ميزنيم
كسايي كه بازي رو ديدن حتي خود ليورپولي ها، همين انتظار رو داشتن
بابام بايرني تيره، بهش گفتم قهرمان شديم، گفت فوتبال يه لحظس هنوز هيچي معلوم نيس ( اون موقع قضيه فينال بايرن من يو رو نميدونستم)
و نيمه دوم شروع شد، توي ١٠ دقيقه همه چي عوض شد و بعد اون پنالتي هاي كوفتي
شب تلخي بود ولي ياد گرفتم تو زندگي هيچ چيز قابل پيش بيني نيس و حتي وقتي كه هيچ اميدي نيس بازم يه اميدي هست!