محمد سلطانوزیر: خب احمدرضا تورو میخوام بکنم مدیرعامل استقلال.
احمدرضا: خب مرسی. چیکار باید بکنم.
وزیر: هیچی گند بزن مثل مدیرهای قبلی. سه اصل رو رعایت کن.1) هرگز ثبات نداشته باشی. 2)اگر پول بازیکنارو دادی بگو من کمک و حمایت کردم وگرنه نمیشد. 3) اگر از اموال باشگاه چیزی دوباره برگشت بگو من دادم وگرنه نداشتید.
احمدرضا: چشم رئیس. نگم شما طرفدار تیم ل... هستید؟
وزیر: نه نه اسکل. من طرفدار هیچ تیمی نیستم. اینارو نگو (می خندد). راستی استقلال یه ورزشگاه داشت اونو ما گرفته بودیم، داده بودیم به یه جا اجاره پولشو میدادیم به تیم ل... چون قراردادهای بازیکناش کمرم شکونده. اون قراردادش تموم شده الانم که کروناس دیگه لازم نداریم میدیم بهت. بگو که با مساعدت و حمایت من این ورزشگاه از چنگال عدالت کشیدیم بیرون.
احمدرضا: مگه قراردادهای ل... کم نبود؟ ما گرون ترین بودیم.
وزیر: نه بابا احمق. اونا که سوری بود. یعنی کاپیتان تیمممون از بازیکن نیمکت نشین شما کمتر میگیره؟ نه بابا.
احمدرضا: همین 5 دقیقه کلی درس یاد گرفتم.
وزیر: غلط کردی. اگر سوری بدید قراردادهای استقلال رو، قطعا برخورد میکنم. همیشه عدالت برقرار میشه.
احمدرضا: اما الان خودت گفتی که... وزیر: ساکت. برو بیرون