مطلب ارسالی کاربران
زخمهایی که یادگار میمانند
کارلوس توز در آرژانتین و فویتره آپاچا به دنیا آمد. در بدترین شرایطی که بتوانید تصور کنید در دالانی از وحشت، خشونت، موادمخدر و فقر. در کودکی صورت او با آب جوش سوخت اما او با تکیه بر تلاش و مهارت در فوتبال توانست خود را از چنگال ناملایمات نجات دهد، و زخمهای روحی اش را التیام بخشد. زخمی که بر صورت او افتاده دیگر نه تنها برای جهانیان زشت نیست بلکه تبدیل به نمادی از فردی شد که میتواند همه مشکلات را پشت سر بگذارد، بعدها دکترها به او پیشنهاد دادند که میتوانند با چندعمل جراحی زخمهای صورتش را بازسازی کنند اما او نپذیرفت و این نشان را در صورتش نگاه داشت تا کسی از یاد نبرد که میتوان با اراده خود را از هیچ به همه جا رساند. او ابتدا به بوکا جونیورز رسید و سپس به انگلستان رفت و در بهترین تیمهای این لیگ بازی کرد و سپس به یوونتوس قهرمان ایتالیا رفت، او حالا آنقدر پول و محبوبیت دارد که میتواند الگوی افراد زیادی برای خروج از دالان وحشت محلههای فقیرنشین آرژانتین باشد.
فرانک ریبری دیگر بازیکنی است که با زخمی بر صورت فوتبال بازی میکند و توانسته تمام قلعههای فوتبال را فتح کند. زخم او ناشی از یک تصادف بود، در کودکی پزشکان زیادی به او میگفتند که او حتی دیگر نمیتواند بدود اما فوتبال همچون نوشدارویی معجزهگر نه تنها به او بهبودی بخشید بلکه او را به یکی از بهترین بازیکنان جهان تبدیل کرد.