مطلب ارسالی کاربران
#مقاله ✅ اول انتخاب فرایند، بعد بکارگیری اجزای مناسب؛ بعد نوبت سرعت میرسه...
#مقاله
✅ اول انتخاب فرایند، بعد بکارگیری اجزای مناسب؛ بعد نوبت سرعت میرسه...
"سرعت یعنی آهنگ انجام یک کار و افزایش سرعت یعنی بالا رفتن آهنگ اجرای یک فرایند؛
یعنی در طول روند افزایش سرعت، مسیر فرایند تغییری نمیکنه و فقط بازه زمانی بین ابتدا و انتهای کار انجامشدهست که هر بار، کوتاهتر از حالت گذشتهاش میشه.
سرعت فقط تو یه فرایند درست، ارزشمند میشه و فقط تمرین مداوم الگوهای تکراری این مسیر مشخصه که یک تیم رو برای بالا بردن سرعت انجام فرایند آماده میکنه.
با افزایش سرعت، زمان کاهش پیدا میکنه و با کاهش زمان، فرصت تصمیمگیری از حریف گرفته میشه و تو این شرایط، تیم صاحب توپ، فرایندی که بارها اون رو تمرین کرده رو طوری به اجرا در میاره که رقیب، فرصت مقابله با اون رو نداشته باشه..."
افزایش سرعت ناشیانه تو فرایندی با اجزای اشتباه، دو عامل اصلی عملکرد ضعیف بارسا تو نیمه اول بازی دیشب بود؛
حضور آرتور تو پست هافبک هجومی، اضافهنشدنهای جوردی آلبا به خط حمله بخاطر جلوگیری از ضد حملات خطرناک بیلبائو، پست بازی نه چندان ایدهآل گریزمن و بینظمی شدید خط هافبک تیم، به نوعی که تو بسیاری از لحظات این نیمه، بوسکتس جلوتر از ویدال مشغول کمک به بازیسازی تیم دیده میشد، چهار عضو نادرستی بودن که فرایند هجومی بارسا رو به مجموعهای اشتباهی تبدیل کرده بود که حالا ترس از گره خوردن بازی و نرسیدن به گل، مثل بازی با سویا و خیلی از بازیهای این فصلشون، اونها رو به بالا بردن سرعت این فرایند نادرست، مجبور میکرد؛
موضوعی که باعث بینظمی در کل سیستم میشد تا در عملکرد اونها تو چهل و پنج دقیقه اول بازی دیشب، هیچ اتفاق مثبتی دیده نشه و حتی، سرعت دادن نادرست به ریتم بازی، درصد خطاشون رو بیشتر کنه و اونها رو نسبت به بازیهای گذشتهشون، ضعیفتر نشون بده.
اما همین ترسی که عامل سرعت ناشیانه بارسا تو نیمه اول بود، باعث شد تا ستین بر خلاف همیشه، به موقع و با انتخابی درست، دست به تعویض تو نیمه دوم بزنه؛
یازده دقیقه بعد از شروع این نیمه، ریکی پویگ جای آرتوری که شب فاجعهباری رو تو پست هافبک هجومی سپری کرده بود، وارد زمین شد تا اولین عضو غلط مجموعه بارسا اصلاح شه؛
دقیقه شصت و چهار، برای اصلاح عضو غلط دوم فرایند، فاتی جانشین گریزمن شد و همزمان با این تعویض، راکیتیچ هم تو تغییری کاملا هجومی، به جای بوسکتس به زمین اومد؛
تصمیمی که بارسا رو افراطی به خط حمله برد تا جوردی آلبا هم بر خلاف نیمه اول، تو هجوم شرکت کنه و نقص آخرین عضو غلط سیستم هم کاملا برطرف شه.
حالا دیگه بارسا یه بارسای ایدهآل بود؛
پویگ یه نمایش فوقالعاده تو خط هافبک داشت و با عملکرد خوبش، به مسی اجازه میداد تا بدون داشتن دغدغه خلا خلاقیت تو مرکز زمین، به سمت راست خط حمله متمایل شه؛
فاتی تو پست وینگر چپ، با پای راستش، تمام کارهایی که گریزمن به خاطر چپپا بودنش، از پسشون بر نمیومد رو به بهترین شکل ارائه میکرد تا سیستم بارسا به فرایندی با اجزای کاملا درست تبدیل شه که افزایش سرعت، نه تنها مسیر اجرای این فرایند رو با خطا مواجه نمیکرد، بلکه همین موضوع، اونها رو تو دقیقه ۷۱، به یکی از مهمترین گلهای این فصلشون رسوند تا ما از کل ۹۰ دقیقه بازی، چند تا درس مهم بگیریم؛
1⃣ تفکر مربی و انتخاب یه فرایند درست، اولین اصل نتیجهگیری یک تیمه؛
2⃣ چینش درست نفرات با توجه به فرایند مرحله اول، اصل دوم نتیجهگیری رو تشکیل میده؛
3⃣ افزایش سرعت، فرصت فکر کردن، تصمیم گرفتن و واکنش نشون دادن رو از حریف میگیره؛
4⃣ آرتور هرگز خلاقیت لازم برای بازی تو پست هافبک هجومی رو نداره؛
آمار فقط یک پاس کلیدی و صفر دریبل موفق تو ۵۶ دقیقه، نه تنها نشون دهنده عدم تواناییاش برای بازی تو این پسته، بلکه ما رو مجبور میکنه تا برای دادن لقب "ژاوی جدید" بهش هم، تجدید نظر کنیم؛
5⃣ گریزمن علیرغم تلاش فوقالعادهاش تو بازی دیشب، استعدادش تو اون منطقه از زمین، کاملا رو به نابودیه؛
6⃣ و در آخر، درسته شرایط فعلی بارسا طوری نیست که محل رشد بازیکنهای جوون و کمتجربه باشه، ولی دیدیم که حضور پویگ و فاتی، تنها هافبک هجومی و وینگر چپ لیست بارسا، چقدر به اصلاح ضعف مرحله دوم ترکیب دیشب بارسا کمک کرد...