مطلب با گرافیک و تصاویر جذاب در صفحهی اینستاگرامی فوتبالباز به آدرس : www.instagram.com/futballbaz/
دودکش/ خیلی وقت است که تلویزیون، در سالهای اخیر سریال موفقی نساخته است. یکی از معدود سریالهای خوب تلویزیون در این سالهای قحطی سریال خوب، سریال دودکش بود. قصد صحبت راجع به این سریال نیست. فقط این که در این سریال شخصیتی وجود داشت به اسم «نصرت» با بازی بهنام تشکر. شخصیتی که به خود زحمتی نمیداد و از رنج دیگران، سود میبرد. تیکه کلامی نیز داشت: «بلدم!». بلدم بلدمهایی که هربار با شنیدنش لرزه به تن فک و فامیل میانداخت و باید نگران میشدند که این بار چه بلایی بر سر خانوادهاش آورده است.
نصرت زمانه/ با این مقدمه خواستم بگویم که مواظب نصرتهای اطراف خود باشید. اینًها تا چیزی گفتند که مثلا قرار است خیالمان راحت باشد باید همانجا مطمئن شوید که اتفاقا خیالمان باید ناراحت باشد. اگر گفتند بهترین قرارداد را با فلانی بستیم، شک کنید. اگر گفتند رأی دادگاه تجدید نظر به نفع ماست، شک کنید. اگر گفتند همه چیز تحت کنترل است، شک کنید. اینها بلایی به سرمان آوردهاند که ما فعلا بیخبریم.
سایر نصرتها/ این نصرتها فقط در فوتبال نیستند. این نصرتهای همهچیز بلد، همه جا هستند و همهی اوضاع ما را تحت کنترل دارند. پس حتما نگران بلدبودنشان باشید!
به وقت خداحافظی/ همیشه، یکی از سختترین لحظات زندگی، لحظهی خداحافظی بوده است. خداحافظی از کسانی که دوستشان داریم. خداحافظی از کسانی که اوقات خوشی را با آنها سپری میکنیم. خلاصه هرچه بگویم از لحظهی خداحافظی حق مطلب را ادا نکردهام.
تفریح بدون مرز/ دیدن بازیهای فوتبال هم، یکی از بزرگترین سرگرمیهای فوتبالیهاست. ربطی هم ندارد در جایی زندگی میکنی که انواع تفریحات هست یا در جایی که هیچ تفریحی برایمان نمانده. همه و همه، فوتبال را دنبال میکنند.
ایستگاه پایانی/ حالا، لحظهی خداحافظی فرارسید و با لیگ قهرمانان امسال باید وداع کرد. لیگ قهرمانان اروپا بیشک، با کیفیتترین و چشمنوازترین رقابت هرسال است. اگر بازی فوتبال را همچون سطحبندی مدارک و مدارج تحصیلی تصور کنیم، لیگ قهرمانان، بالاترین و آخرین مدرک تحصیلی است که میتوان، آن را دریافت کرد.
کافه ستاره/ لیگ قهرمانان محفل ستارگان اروپاست. بیخود نیست که نماد آن هم ستاره است و این ستاره بر روی توپ این رقابتها نقش بسته است تا به ما و شما و به همه یادآوری کند اینجا لیگ قهرمانان است، لیگ ستارگان.
جامانده/ فرصت نشد راجع به بازیهای مرحله نیمهنهایی مطلبی بنویسم. یک سمت جدول بایرنمونیخ مقتدر و لیون غولکُش ، سمت دیگر جدول پاریسسنژرمن پرستاره و لایپزیش شگفتیساز.
همینطوری/ اولین نکته و شاید بیاهمیتترین نکته(!) این بود که رقابتهای نیمهنهایی سهشنبه و چهارشنبه شب برگزار شد تا سهشنبه و چهارشنبههای معروف چمپیونزلیگی یادمان نرود. سهشنبه و چهارشنبه، یک جورایی هم وسط هفتهی ما و هم وسط هفتهی آنهاست. تنها دلخوشی فوتبالیها در روزهای کاری هفته، همین دیدن مسابقات چمپیونزلیگ بود. شیوع ویروس کرونا باعث به همریختگی تقویم لیگ قهرمانان امسال شد.
همان همیشگی/ در این مرحله هم اتفاق خاصی نیفتاد و همان همیشگیها به فینال صعود کردند. نکته جالب برای من این بود که قهرمانان دو دورهی اخیر جامجهانی یعنی آلمان و فرانسه در این دور نماینده داشتند (۲ تیم فرانسوی و ۲ تیم آلمانی). آن هم با سه مربی آلمانی و یک مربی فرانسوی. بعد از موفقیتهای تیم ملی اسپانیا و به طبع آن باشگاههای اسپانیایی، ابتدا این آلمانیها و سپس فرانسویها بودند که با الگوی اسپانیا پوستهاندازی کردند و نسل جدیدی از بازیکنان و مربیان را معرفی کردند که نتیجهی این برنامهریزی را میتوان به وضوح در رقابتهای امسال مشاهده کرد.
کوچ اجباری/ فینالی که قرار بود در استانبول برگزار شود سر از لیسبون پرتغال درآورد. دلمان را خوش کرده بودیم بعد از اکران معجزهی اول استانبول در سال ۲۰۰۵، ۱۵ سال بعد شاهد اکران نسخهی دوم معجزهی استانبول باشیم، اما نه از استانبول خبری بود نه از معجزه.
احتیاط بزرگان/ با توجه به تجارب گذشته، قابلپیشبینی بود صعود دو تیم پرقدرت به فینال ممکن است باعث نمایش یک بازی کم حادثه و کم گل بشود. البته نیمهی اول خوب و تقریبا پرموقعیتی را شاهد بودیم که شاید اگر یکی از آن موقعیتها به گل تبدیل میشد روند بازی به کل تغییر میکرد.
خواستن یا توانستن؟/ نکتهی جالب بازی این بود که پاریسیهاً بعد از دریافت گل و علیرغم اینکه چیزی در حدود ۳۰ دقیقه وقت برای جبران داشتند اما حملات پردامنهایی را ترتیب نمیدادند یا بهتر بگویم نمیتوانستند و زورشان نمیرسید. پاریسیها با ترکیب پر زرق و برقشان، باید فکری به جز واردات بازیکنان لوکس و گرانقیمت بکنند.
استراتژی لنگان لنگان/ در جایگاهی نیستم که بخواهم تاکتیک توماس توخل که از مصدومیت پا هم رنج میبرد را آنالیز کنم ولی به نظر میرسید، شاید بهتر بود دیماریا کار را از روی نیمکت شروع میکرد و در نیمهی دوم به کار گرفته میشد. عدم حضور ایکاردی در نیمهی دوم و شرایطی که تیم نیاز به گل داشت را هم متوجه نشدم.
تمامنشدنیها/ در اوایل مجله، راجع به خداحافظی و لحظات تلخ آن صحبت کردم. اما انگار برای آلمانیها خداحافظی و پایان، هیچ معنی و هیچ احساسی ندارد. فیلیپ لام تمام میشود، کیمیچ میآید. شوایناشتایگر تمام میشود، گورتزکا میآید. یک مولر تمام میشود، یک مولر دیگر متولد میشود. مربیان آلمانی هم تمام نمیشوند؛ کلینزمن میرود، یواخیم لوو میآید. الان هم که هانسی فلیک. در مورد دروازهبانهای آلمانی هم که به اندازهی یک مجله میشود صحبت کرد.
یک بلیط برای دو نفر/ شاید همهی آلمانیها تمام شوند و یکی جدید بیاید اما انگار مانوئل نویر فعلا قصد تمام شدن ندارد. در مورد توماس مولر هم حقیقتش با آنکه هنگام بازی، دقیقا متوجه نمیشوم کدام پست بازی میکند(!) اما هنوز که هنوزه موثر است.
شاید وقتی دیگر/ میشود در مورد بایرنمونیخ ساعتها صحبت کرد و اینکه چگونه از کوخ کواچ به کاخ فلیک رسیدند اما حیف که به آخر مجله نزدیک شدهام.
خاطرهی سال/ لیگ قهرمانان در هر فصل یک یادگاری زیبا برایمان به جا میگذارد. یادگاری امسال را هم بایرن رقم زد و آن هم چیزی نبود جز در هم شکستن هژمونی بارسلونا با شکست تاریخی ۸ بر ۲. مرسی لیگ قهرمانان و مرسی بایرنمونیخ... تمام!