قرآن که قبلا وجود خدا رو اثبات کرده بود با این استدلال
خطاب به انسان
آیا بی خالق به وجود اومدن ؟ (آیا موجودات ممکن الوجود بدون واجب الوجود به وجود اومدن )
آیا خودشان خالقن (یا آیا اون واجب الوجود خودشونن ؟)
جواب هر دو سوال میشه خیر و نتیجه میشه اثبات بودن واجب الوجود که اون انسان نیست
اثبات توحید در قرآن
اما خدا با رویکردی بسیار قدرتمند به اثبات توحید در قرآن پرداخته
اگر در جهان [خدایانی ] بود در زمین فساد (بی نظمی ) راه می یافت
نکته : دو موجود وقتی در تمام صفات و ویژگی ها و اراده ها و.. یکسان باشند دو موجود نیستند بلکه یک موجودند ، اگر دو موجود هیچ تمایزی نداشته باشند یکی هستند
نکته وقتی میگیم خدا یعنی تمام صفات خدا رو باید داشته باشه
خب فرض کنیم چند خدا داریم ( تمام صفات و ویژگی های خدا رو دارن چون اگه نداشته باشن خدا نیستن ) در همه چیز یکسانن
پس فقط برای تفاوت داشتن بین شون باید اراده متفاوت بین شون وجود داشته باشه
دو حالت ممکن برای اراده 🔻
🔸️کاملاً یکسان → تمایزی وجود ندارد → یک خدا.
🔸️متفاوت → یا هر دو اعمال میشوند (فساد و تناقض در نظام عالم) یا یکی مغلوب میشود (پس ناقص و غیرخدا).
مشاهده جهان → نظم پایدار → حالت اختلاف اراده منتفی است.
نتیجه → خدا یکی است.
👈خدا میگه
1_برای اینکه فرض کنیم چند خدا هست اول باید تفاوتی بین شون باشه خب در ویژگی اگه تفاوت باشه که خدا نیستن پس ویژگی هاشون کاملا یکسانه (قادر مطلق و علم مطلق و بی نیازی ..)
۲_اگه هم همه ویژگی ها یکسان باشه فقط میشه تفاوت اراده در اعمال شون رو در نظر گرفت( چون قادر مطلق هستن) تا بشه تفاوتی یافت
3_ پس باید
ارادهها همیشه یکسان باشد → تفاوتی باقی نمیماند → یکی هستند. ( پس خدایان نیست )
اختلاف اراده و غلبه یکی بر دیگری → مغلوب، عاجز است → خدا نیست. ( پس خدایان نیست)
اکه هر کدام یک دفعه بر دیگری غالب شود هر دو خدا نیستند و عدم واجب الوجود محال است
فقط یک حالت ممکن هست که قرآن با اشاره بهش اونو رد کرده
اختلاف اراده و تحقق هر دو با هم → تضاد و هرجومرج در عالم → مشاهده خلاف آن است.
به همین راحتی خدا با یک آیه توحید رو. اثبات کرده است
این استدلال رو در طول تاریخ قبل قرآن هیچ جا پیدا نمی کنید
سطح فلسفی قرآن برای اون زمان عجیب عجیب عجیب بالا بوده و استدلال هایی روی دست بزرگترین فیلسوفان یونان باستان اورده
نکته جالب اینجاست که این استدلال، برخلاف استدلالهای یونان باستان که بیشتر بر «ضرورت وجود» تکیه داشتند، بر امتناع تعدد الهه از راه تحلیل منطقی اراده و نظم هستی تأکید میکند.
یعنی قرآن نهتنها وجود واجبالوجود را اثبات میکند، بلکه با این براهین، به شکل مستقیم و ساده برای عموم، اصل توحید را استدلالی محکم میکند.
پایان