اگزيستانسياليسم به عنوان يکي از پرنفوذترين نحلههاي انديشه معاصر مخرج مشترکي است که انبوهي از متفکران و نويسندگان مشهور نيمه دوم قرن نوزدهم و قرن بيستم را به هم پيوند ميزند. نامهاي مشهوري چون سورن کيرکگور، فردريش نيچه و فئودور داستايوفسكي در قرن نوزدهم تا مارتين هايدگر، گابريل مارسل، پل تيليش، ژان پل سارتر، سيمون دوبووار، آلبر کامو و موريس مرلوپونتي در قرن بيستم که در هر کدام رگههاي کم و بيش پررنگي از مفاهيم اگزيستانسياليستي را ميتوان رديابي کرد. خاستگاه اگزيستانسياليسم را شايد بتوان واکنشي در برابر پوزيتيويسم انگليسي و ايدهآليسم آلماني غالب قرن نوزدهم تلقي کرد که در يکي از آنها، به بيان مارکس با غلبه روش علمي بر علم، نگاهي سراپا ابژکتيو به هستي جاري بود و در ديگري سفر پر پيچ و خم آگاهي نهايتاً به منزلگاه روح مطلق هگلي ختم ميشد. به علاوه درخشش کورکننده فاجعه در آشويتس، به تعبير آدورنو، و متعاقب آن زخمي که بر سوبژکتيويته انسان قرن بيستم وارد آمد خلئي از معنا براي وجود و هستي را به وجود آورد. خلئي که در دل آن مفاهيم و انديشههاي اگزيستانسياليستي مانند اصالت وجود بر ماهيت، واماندگي، مسووليت، تجربه زيستن، انسان همچون لوحي خالي، به سوي مرگ بودن و... بار ديگر مورد توجه قرار گرفت و از دل صفحات خشک فلسفيِ هستي و نيستي (سارتر) و هستي و زمان (هايدگر) به سوي بسياري از محصولات فرهنگي مانند رمانها، نمايشنامهها و فيلمها سرريز کرد.
مرد پرنده (Birdman,2014)
بخشگویی، نیویورک (Synecdoche, New York,2007)
پرسونا (Persona,1966)
راننده تاکسی (Taxi Driver,1976)
بهار، تابستان، پاییز، زمستان... و بهار (Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring,2003)
قاره هفتم (The Seventh Continent,1989)
روح کندوی عسل (Spirit of the Beehive,1973)
تانگوی شیطان (Satantango,1994)
زندگی شیرین (La Dolce Vita,1960)
هشت و نیم (1963)
مهر هفتم (The Seventh Seal,1957)
استاکر (Stalker,1979)
اینک آخرالزمان (Apocalypse Now,1979)
چهارصد ضربه (The 400 Blows,1959)
داستان توکیو (Tokyo Story,1953)
2001: ادیسه فضایی (A Space Odyssey,1968)
درخت زندگی (The Tree of Life,2011)
ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل (Jeanne Dielman,23, Quai Du Commerce, 1080 Bruxelles)
ناگهان بالتازار (Au Hasard Balthazar,1966) بهترین اثر این سبک میتونه باشه