مطلب ارسالی کاربران
زندگی های دیروز و زندگی های امروز_بخش هفتم
سلام...
من سعید هستم و اینجا بخش هفتم از موضوع زندگی های دیروز و زندگی های امروز...
در بخش های پیش تا جایی جلو رفتیم که زحمت کشان عرصه ی فیلم و سریال در کشور ما با توجه به کشش موضوعاتی که دیگه اکثریت جامعه میپسندیدن شروع کردن به ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهایی که غالبا دیگه شده بودن سریالهای شبکه های خانگی که محتویاتشون شده بود همون محتویات سریالهای ترکیه ایی...با همون سبک و سیاق...
میایم و میایم تا میرسیم به حضور شبکه های مجازی به گوشی های هوشمندمون...
به به...عجب دنیای رنگارنگ و خارق العاده ی...بهتر از این نمیشه...
مردمی که توی این چند سال گویی داخل یه چهار دیواری اجباری زندگی میکردن و از همه جا بی خبر بودند ناگهان وسیله ی رو در اختیار گرفته بودند که با کمترین هزینه و زمان و از همه مهمتر در هر مکان میتونستند با بیشترین اطلاعات روبرو بشن و ...........این شد شروع یک بازیه بزرگ
بازی ای که توش محدودیت سنی نداشتیم و هر کسی با قوانین خودش بازی میکرد...هر طوری که دلش میخواست...
این مردم دیگه چشم و حواسشون پر شده بود از نزدیک کردن زندگی و شخصیتشون به اون چیزهایی که از همون فیلمها و سریالها برداشت کرده بودند...اینکه مثلا اون پسره تو فلان سریال چجوری مخ دخترا رو میزد...یا مثلا اون دختره تو فلان فیلم چجوری تیپ میزد و چجوری رفتار میکرد که پسرا دیوونه اش میشدن...یا مثلا اون چاقو کشه و عربده کشه تو اون سریال چجوری میرفت و نسق یه محله رو میکشید...یا مثلا فلان خانمه چجوری به شوهرش خیانت میکرد و کلی طرفدار پیدا کرده بود...یا مثلا فلان آقاهه با چه لباس و ماشینی میومد و دلبری میکرد...
از طرفی هم احساس ارضاء امیال سرکوب شده و آرزو های دوران جوانی و انجام نداده و تو چشم ملت رفتن هم عوامل مهم و اساسی شده برای اینکه توی یک چشم بر هم زده صفحه های شبکه های مجازی پر شده از به نمایش گذاشتن لحظه های چند ثانیه ای از خوشی های بعضا زورکی و ساختگی که مواردی بوده که حتی طرف شاید به نون شبش هم محتاج بوده ولی با صرف هزینه ای خواسته نشون بده که چقدر زندگی شاد و مرفه ی داره...
جولانگاهی شد برای عده ای از خانم ها و دختران که در نهایت بی شرمی و فضاحت،از هر کاری درمیومدن که چی؟!!!...که ما به روز زندگی میکنیم و میخوایم مثل اروپایی ها رفتار کنیم و اصلا به کسی چه ربطی داره که ما چه جوری میگردیم و چه جوری حرف میزنیم و چه جوری رفتار میکنیم...
ولی بزارین یه چیزی رو بگم...نمیگم که اروپایی ها و کلا هرجایی که میخواین اسمشو بزارین انقدر از انسانیت به دورن که اتفاقا همه ی اونایی که لااقل یکبار از کشور خارج شدند و سفری به کشورهای لااقل پیشرفته داشتند و یا مطالعه ی در موردشون کردند،میدونن که توی همون کشورها هم خانم ها و دخترانی که همین رفتارها و نگرش ها و تفکراتی که تو اکثر کلیپ های صفحات مجازی خودمون میبینیم دارند،چه کاره هستند...وگرنه چه بسیار خانم هایی که در همون کشور ها بدون روسری اما با پوششی ساده و کمترین آرایش صورت و اتفاقا کمترین آرایش سیرت رو بهمراه دارند و از جایگاه و شخصیت معقول و موجه ی هم در جامعه شون برخوردار هستند...
میرسیم به آقایون و آقا پسرها که دیگه نگم براتون...اولا که نمیدونم چی شده که خیلی از آقایون و آقا پسرها رو تا از روبرو و فیس تو فیس نبینی نمیتونی بفهمی که این پسره یا دختر...دوما تازه خیلیاشونم که رخ به رخ میبینی باز هم شک میکنی که این واقعا پسره؟!...آقا دیگه از آرایش گذشتند و به گریم رسیدند...
رفتار و صحبت ها و حرکاتشون هم که تو صفحات مجازی..
......چی بگم
متاسفانه این عده که البته همه ی اونایی که تو اینجور شبکه ها و صفحات فعال هستند که نه ولی به جرات و بدبختانه اکثریت، فقط و فقط دنبال همون عقده گشایی ها و تخریب چهارچوبی هستند که تا چند سال پیش خودشونو توش زندونی میدیدند...دریغ از اینکه "ای مثلا آدم"،اون چهارچوب "در" هم داشت و لازم نبود برای اینکه ازش بیرون بیای بزنی دیوارشو بریزی و یا اینکه از بالای دیوارش بپری بیرون...کافی بود "درست نگاه میکردی""در" رو پیدا میکردی عمو جان...
زمان و میزان استفاده از این شبکه ها هم خیلی جالب و در عین حال تاسف باره...و از طرفی میزان سواد اکثریت مصرف کنندگان این تکنولوژی هم برای من جالبه...البته سوادی که گفتم صرفا اون چیزی نیست که تو مدارک تحصیلی نوشته میشه که منظور من معلومات عمومی حتی در حد پیش و پا افتاده ست که اتفاقا این تکنولوژی چقدر می تونست و البته میتونه به این موضوع کمک کنه...
میخوام چند مثال براتون بزنم که شاهدش بودم...شخصی رو میشناسم که در بدو ورود این تکنولوژی به زندگی هامون هنوز هم سرش تو حل جدول بود و مشتاق دیدن فیلمهای مستند...حتی به اونایی که زمانی رو برای رفتن تو شبکه های مجازی میزاشتن توصیه میکرد که:((چه خبرتونه؟!!...آخه چقدر سرتون توی گوشیه؟!!...این گردنتون درد نمیگیره؟!!!....اگه بعدا مشکل گردن نگرفتین...حالا ببین))...اتفاقا حالا بیاین و ببینین که خود همون شخص به جرات بالای ۱۲ ساعت از ۲۴ ساعت شبانه روز،اون توه...
یا کسی رو که از سر گوشی میرفت تو و از تهش در میومد بیرون، ولی وقتی یکبار که توی یک جمعی داشتیم اسم و فامیل بازی میکردیم تو قسمت کشور و از حرف "الف"،نوشته بود"اهواز"...تازه بعد که بهش میگفتیم:((ما رو گرفته بودیا...حتما خواستی شوخی کرده باشی))با قاطعیت و خیلی جدی گفت:((نه بخدا...حتی معلممون هم تو کلاس همین رو بهمون گفت))...😳
میخوام بگم به جرات میشه حدس زد که در بهترین حالت ممکن ۷۰درصد اونایی که در کشور ما بصورت فعال در این گونه شبکه ها و صفحات هستند خیلی از این دو مثالی که زدم خارج نیستند و خب صفحات،صفحات مجازیه و خیلی راحت میشه توش این مسائل رو انکار کرد و طرف خودش رو در حد بیل گیتس و دیوید بکهام و شارلیز ترون نشون بده...
.
.
.
حرف من اینه عزیزان...اینکه آقایون و خانمها و پسران و دخترانه سرزمین من لیاقت و شایستگیشون خیلی خیلی بیشتر از اونیه که فکرشو میکنن...خیلی بیشتر از درآوردن ادا و اطوارهای زننده و بی مزه و غیر انسانی...باور کنین میشه با چیزهای خوبی که درونمون هست...با افکار و نگرش زیبامون معروف و از اون بیشتر،محبوب شد...فقط باید خود واقعیمونو پیدا کنیم و بفهمیم که کی هستیم و برای چی هستیم
باور کنین میشه...
تا بخش بعد...مرسی که هستین