10. آلپ ارسلان
این شاه از بزرگترین سلاطین سلجوقی بوده است و توانست بار دیگر امپراتوری ایران را زنده سازد و امپراتور روم را اسیر کند و بخش اعظم آسیای صغیر را فتح کند و ایران را به وسعت ساسانیان رساند. وی از دلیرترین شاهان ایران است و دوره وی از بهترین زمان های ایران پس از اسلام است، زیرا امور حکومت بدست وزیران باکفایتی چون عمیدالملک کندری و خواجه نظام الملک توسی سپرده شده بود. وی را میتوان آخرین شاهی دانست که ایران را از مرز فلاتش فراتر برد. اما علت قرار نگرفتن وی در این لیست این بود که وی ایرانی نژاد نبود و زبان فارسی را به درستی حرف نمیزد و البته دوران کوتاهی داشت و چندان به آبادانی توجه نداشت و بیشتر به فکر نبرد بود. ولی با اینحال او از پادشاهان بزرگ ترک نژاد ایران است
9. شاپور یکم
شاپور یکم دومین شاه ساسانی و یکی از قدرتمند ترین شاهان ساسانی بود که اقدامات بسیار برجسته ای دارد. بزرگ ترین اقدام او شکست دادن والرین امپراتور روم و به اسیری گرفتن وی است که امروزه نقش آن پیروزی بزرگ که بر روی سنگ حکاکی شده بود هنوز باقی مانده است. بنای شهر نیو شاهپور (نیشابور امروزی) است که این نام و این شهر هنوز هم با کمی تغییر به همان نام خوانده می شود. در زمان شاپور یکم اگرچه شورش هایی در سال های نخستین شاهی او به وقوع پیوست ولی مردم در زمان او در کمال آرامش زندگی می کردند.
8. مهرداد اول
مهرداد اول اشک ششم بزرگ ترین پادشاه اشکانی، یکی از خردمند ترین شاهان ایران زمین است که در زمان او اشکانیان به اوج قدرت رسیدند. مهرداد در میان مردم و سپاهیان چنان محبوبیتی داشت که همگی آنان را جان نثار خود ساخته بود. او رفتاری بسیار مهربان با مردم شهرهای مغلوب شده داشت و هیچ گاه دستور کشتن مردم شهر های متصرف شده را به سپاه خود نداد.
7. شاپور دوم
شاپور دوم، پادشاهی که هنوز به دنیا نیامده پادشاه ایران بود، به طوری که در هنگام نوزادی تاج را بر سر گهواره او آویزان کرده بودند. شاپور دوم به محض رسیدن به سن جوانی چنان نظم و سیاستی در ایران به اجرا در آورد که او را به یکی از بزرگ ترین شاهان ایران تبدیل کرد. خدمات بسیار او برای آسایش مردم و شکست دادن دشمنان ایران از جمله اعراب و روم، از اقدامات برجسته او می باشد.
6. شاه عباس بزرگ
بزرگترین شاه سلسله صفوی که باردیگر نام و عظمت ایران را در جهان طنین انداز کرد. او همچون دیگر پادشاهان در شرایط بدی به سلطنت رسید. قوای عثمانی غرب و کرمانشاه را تصرف کرده بود و ازبکان خراسان را و قدرت مرکزی ایران بسیار ظعیف شده بود و شاه نیز دست نشانده قزلباشان بود و حتی مادر وی بدست قزلباشان در مقابل دیدگان شاه بقتل رسد. شاه عباس که از اینها آگاه بود با کمک علیقلی بیگ وزیر باکفایتش پدرش را شکست و خلع میکند و خود بسلطنت میرسد. او در ابتدای سلطنت خودبرای سروسامان دادن به مشکلات داخله و شورش های ایالات، بسیاری از مناطق ایران را به عثمانی و ازبکان واگذار کرد. پس از اطمینان حاصل کردن از آرامش داخلی ابتدا ازبکان را شکست و سه بار نیز با عثمانی میجنگد و هرسه را پیروز و در واپسین جنگ بغداد را فتح میکند. و چندبار گرجستان و افغانستان را فتح میکندو همچنین جنوب ایران را از دست پرتغالی ها نجات میدهد و صفویان را به بزرگترین وسعت خود میرساند. در زمان وی روابط بازرگانی با کشورهای غربی و هند و چین توسعه میابد و به وضعیت اقتصادی سروسامان میدهد. او به آبادانی نیز علاقه بسیار داشت و اصفهان را پایتخت خود میکند و بناهی زیادی مانند کاخ عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله و مسجد امام میسازد و همینطور آب انبار ها و بازارها و جاده ها و خیابان های زیادی احداث میکند. دانشمندان و عارفان زیادی مانند میرفندرسکی و شیخ بهایی و ملاصدرا در دوران وی میزیستند و از آنها حمایت میکرد و همچنین در تحکیم شیعه در ایران نیز میکوشید.
5. نادر شاه کبیر
نادرقلی که بعدها نادرشاه نامیده شد توانست افغان ها که اصفهان را فتح کرده بودند، از ایران بیرون کند و شکستشان دهد و عثمانی ها و روس ها که بخشی از ایالات ایران را در تصرف گرفته بودند شکست دهد و پس از خلع آخرین شاه صفوی حکومت خودرا بنیان نهاد و پس از آن کشورگشایی های خود را آغاز میکند و قندهار و هندوستان را فتح میکند و سپس ترکستان و آسیای مرکزی را به قلمرو خود میافزاید و عثمانی هارا شکست سختی میدهد. اما وی متاسفانه در اواخر سلطنتش بسیار بیرحم شد و مالیات های گزاف از مردم میگرفت و شورش مردمی که از ظلم حکام به جان آمده بودند، با بیرحمی سرکوب میکرد و خودرا غرق تجملات و طلا کرد. او سپس بدست سردارانش کشته میشود. با این حال نام او همیشه بین مردم ایران جاویدان میماند و او توانست آخرین پادشاه بزرگ ایران و آخرین فاتح آسیا گردد.
4. مهرداد دوم
او از بزرگترین شاهان سلسله اشکانی است که مورخان بوی لقب بزرگ را داده اند. او اولین شخصی بود که پس از سقوط هخامنشیان، خودرا شاهنشاه و از نسل هخامنشیان خواند. او اقوام سکایی در شرق و عرب در غرب را شکست میدهد و قلمرو خودرا از رشته کوه هیمالیا تا رود فرات پیش میبرد و ارمنستان را نیز برخود میافزاید. همچنین او با روم نیز قرارداد صلحی که درآن مرز روم و ایران را رود فرات تعیین میکرد، دستینه نهاد. او به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی علاقه بسیار داشت و سعی در پاک کردن آثار تمدن هلنی در ایران را داشت. در زمان وی جاده ابریشم تاسیس شد که بسیار در تاریخ ملل شرق سرنوشت ساز بود و قرن ها برقرار بود و ملل زیادی را بهم وصل و آشنا کرد. این اقدام باعث رونق تجارت در جهان باستان شد و ایران نیز که شهر ثروتمند سلوکیه، مرکز جاده ابریشم در بین النهرین، را در اختیار داشت باعث رونق و شکوفایی اقتصاد در ایران شد و ایران تبدیل به ثروتمندترین کشور جاده ابریشم شد و مهرداد نام خوددر جهان را با جاده ابریشم که نقش بزرگی در تحول و تکامل اندیشه انسانی را داشت حک کرد. همچنین داستان های حماسی و کهن زیادی در زمان وی ایجاد یافت و بین مردم ایران نقل گشت تا زمان ساسانیان و اسلام که مکتوب گشت. نمونه اش داستان ویس و رامین است. و به یقین مهرداد لایق لقب بزرگ بود.
3. داریوش بزرگ
به یقین وی یکی از بزرگترین شهریاران ایران است. او با کمک اشراف پارسی فردی بنام گئومات که خودرا بردیا پسر کوروش میدانست را میکشد و تاج هخامنشی را بدست میاورد. سپس شورش های بسیاری در پارس و ماد روی میدهد که داریوس توانست با نبوغ خودآنهارا سرکوب کند. او بعد فرونشاندن شورش ها دست به اصلاحات عظیمی میزند. او قلمرو هخامنشی را برای اداره بهتر به چندین شهربانی تقسیم میکند و برای اداره هرکدام یک شهربان میگذارد. همچنین دستور به احداث راه شاهی که ساردیس را به شوش یکی از چندین پایتخت امپراتوری وصل میکرد، را میدهد که باعث رونق بیشتر تجارت میگردد و نتایج مثبتی داشت و توانست یکی از بزرگترین راه های بازرگانی جهان باستان پیشا جاده ابریشم تبدیل شود و او همچنین دستور به ساخت چاپارخانه که حکم کاروانسراهای بعدی را داشت میدهد. او بعدها جاده مشابهی میسازد که مصر را به بابل پایتخت دیگر وصل میکندو همچنین حفر کردن آبراهه ای که دریای سرخ را به مدیترانه متصل میکرد و بعدها سوئز نام گرفت. سپس یک طبقه نخبه در ارتش بنام گارد جاویدان درست میکند که ده هزار نفر بودند. همچنین مالیات هارا بسیار کاهش میدهد تا مردم در آسایش باشد. بعد از آن یک واحد پول برای تمامی ملل امپراتوری برای سادگی تجارت تعیین میکند که سکه ای زرین بود به نام دریک و همچنین یک واحد اندازه گیری بنام ارش شاهی. او از تعصبات مذهبی روی گردان بود و آزادی دین در امپراتوری وجود داشت. او همچنین از علم و دانش هم حمایت میکرد و دربار وی مملو از دانشمندان امپراتوری بویژه بابلی که شهرت بسیاری داشتند بود و به بابلیان فرمان اصلاح تقویم ایران را داد و توانستند یکی از تقویم های نسبتا دقیق را ایجاد کنند. در زمان وی ایران به بزرگترین وسعت خود رسیده بود و در همه جنگ هایش پیروز بود جز نبرد با یونانیان و آنهم چیزی از شکوه داریوش نمیکاهد. تخت جمشید بزرگترین میراثش است.
2. خسرو انوشیروان عادل
در زمانی که ما هنوز کوروش را نمیشناختیم جناب انوشیروان لقب اول را دارا بود. او قرن ها میان مسلمانان به دادگری و عدل و نمونه یک پادشاه بزرگ شمرده میگشت و شاهان پس از اسلام سعی میداشتند در عدل و دادگری به پای وی رسند. او با به پادشاهی رسیدن جنبش مزدک را سرکوب میکند و به اغتشاش مذهبی در ایران پایان میدهد. دست به اصلاحات اقتصادی و مالیاتی پرحاصلی زد که باعث آسایش مردم عادی و رضایت آنها و پرشدن دوباره خزانه ساسانی گشت. این اصلاحات توسط کواد پدرش قرار بود انجام شود که مرگ محلتش نداد و پسرش خسرو آن را عملی کرد. او سه بار روم را شکست میدهد و همچنین هپاتالیان را با کمک ترکان شکست میدهد و قلمرو آنهارا ضمیمه خود میکند که البته بعدها ترکان دشمنان شرقی وی شدند. او همچنین قدرت و نفوذ خودرا در ارمنستان توسعه میدهد و حکومتی دست نشانده در یمن ایجاد میکنند. علاوه بر این ها فلسفه و عرفان و ادبیات ایران از همین دوره آغاز میشود و کتاب هایی مانند کلیله و دمنه ترجمه میشود و همچنین بازی شطرنج از هندوستان به ایران میاید. دانشگاه جندی شاپور در زمان وی تاسیس میشود که سالها از بزرگترین دانشگاه های جهان بود و بیمارستان عظیمی نیز داشت. در زمان او مردم در آسایش زندگی میکرد و بر خلاف دیگر دوران های ساسانی تمام ادیان دیگر از آسایش و امنیت برخوردار بودند. البته او بسیاری از موفقیت هایش را به وزیر دانایش بزرگوار مدیون هست که از عارفان زمان خود بود. طاق کسری از آثار عمرانی اوست که گفته اند زمانی که برای توسعه طاق قرار بود خانه های مردم را بخرند و خراب کنند و پیرزنی حاظر نشد خانه اش را فروشد و وقتی خسرو آگاه شد دستور داد به خانه پیرزن کار نداشته باشند و کاخ را طوری بسازند به گونه ای که خانه پیرزن را در برنگیرد. به راستی وی باید لقب عادل را میگرفت.
1. کوروش بزرگ
فکر کنم همه رتبه اول را میدانستند، بله کوروش برای ملت ما بیشتر از یک شاهنشاه است، او یک پدر برای تمام ملت ایران بود و است. وی توانست با اتحاد فارس ها مادهارا مغلوب کند اما آنها را نابود نکرد بلکه بسیاری حکومت کوروش را ادامه حکومت مادها میدانند و حتی برخی از یونانیان پارس ها را مادی مینامیدند. کوروش هیچگاه جنگی را خود آغاز نکرده بود بلکه یا به قلمرویش حمله کرده بودند یا قصد حمله داشتند. کوروش نخستین شاهی بود که به حقوق همه ملل احترام میگذاشت و دین خودرا به بقیه مردم تحمیل نمیکرد و این در منشورش که به منشور حقوق بشر مشهور گشته عیان است. کوروش به یقین بهترین شاه ایران و حتی جهان است و او کسی بود که با اتحاد سه قوم بزرگ آریایی امپراتوریی را ایجاد کرد که نخستین امپراتوری بشری محسوب میشود و تمام ملل متمدن را زیر نگین خود داشت و دو قرن ابرقدرت عالم بود. همه مردم چه یونانی چه مصری و چه ارمنی به ذات و جوانمردی و خوشخویی کوروش احترام بسیار گذاشته اند و هرودوت اورا به مثال پدر برای پارس ها میداند. او به نظر من یکی از بهترین پادشاهان تمام جهان بوده است.
خیلی ها میتونستد باشند مانند سلطان ملکشاه یا رضا شاه یا طغرل و افراد دیگه اما خب این لیست 10 نفره هست.
نظر شما چیست؟