رضا نوروزی، آقای گل لیگ دهم که رکورد تعداد گل زده در یک فصل لیگ برتر ایران را با 24 گل زده به نام خود ثبت کرد، میهمان دوربین طرفداری بود.
به گزارش طرفداری، رضا نوروزی در خصوص مباحث مختلفی صحبت کرده که این مصاحبه در سه قسمت تقدیم شما می شود. در بخش اول نوروزی صحبت های جالبی را در خصوص دوران بازی خود و همچنین حضورش در رشته فیتنس مطرح کرده است.
قسمت اول گفتگوی رضا نوروزی و مرتضی صفایی را می بینید و می خوانید:
سلام و درود. مرتضی صفایی هستم از رسانه طرفداری. امروز کنار من رضا نوروزی نشسته است. رکورددار آقای گلی تمام ادوار لیگ برتر. البته بهانه امروز ما برای گفتگو با رضای عزیز، آقای گلی او نیست. ما در چند روز اخیر عکس هایی از او در فضای مجازی و رسانه ای منتشر شده بود، که مربوط به مسابقات فیتنس و مدلینگ بود. رضا را دیدیم با آن اندام ورزیده و آن هیکل زیبایی که اکثر شما بینندگان هم دیدید آن تصاویر را. سلام رضا جان، خوش آمدی به رسانه طرفداری. خودمان برای ما تعریف کن.
سلام می کنم خدمت شما و تمام بچه هایی که اینجا حضور دارند و همچنین بینندگان عزیز. من در زمان فوتبال نیز خیلی سعی می کردم که بدن خوبی داشته باشم و همیشه سعی می کردم که بد ورزیده و خوبی داشته باشم تا اینجا بالاخره فوتبالم تمام شد. آن موقع ها نیز این ورزش را دوست داشتم و بهش علاقه مند بودم، تا اینکه یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد که همچین مسابقه ای قرار است برگزار شد. این مسابقه نیز برای اولین دوره بود که برگزار شد. دوستم به من گفت که اندامت جوری است که بتوانی مسابقه بدهی. من اولش خیلی جدی نگرفتم و بعد گفتم بگذار خودم رو به یک چالش بکشم. بعد از اینکه 4 سال فوتبال را کلا کنار گذاشتم، خیلی هیجان ورزشی توی زندگی ام نبود. گفتم خب بگذار امتحان کنم و ببینیم چطوری است. از 6 اسفند من استارت رژیم غذایی گرفتم و هم تمریناتم را به صورت سه جلسه در روز انجام دادم.
شما زمانی که بازی می کردی، با فرهاد مجیدی نیز هم دوره بودی، با توجه به آن علاقه ای که داشتی به ورزش فیتنس، این را دلیل دارم که می پرسم، چون فرهاد مجیدی وقتی گل می زد، اندام های ورزیده اش خیلی معروف بود و آن ها را نشان می داد. اما آن موقع هیچ تصویری از اندام تو نمی دیدیم. موقع شادی گل دوست نداشتی همچین شادی گلی داشته باشی؟
والا چرا. اما لخت شدن کارت زرد داشت و جریمه می شدیم. و دیگری اینکه خانومم می گفت که اگر لخت شوی پوستت را می کنم. و دیگر شادی های بعد از گل من با توجه به قرار مداری که با ایشان گذاشته باشم، این بود که من حلقه ام را ببوسم. کنترات این قضیه را برداشته بود.
بعد از اینکه نتایج اعلام شد، یک اعتراض کوچک هم داشتم. گفته بودند اگر فوتبالیست نبودی، اول می شدی. این مسئله زمانی برای من به وجود آمد که تمام کسانی که در سالن بودند، به من می گفتند که حقت اولی بود. خودم در مجموع فیگور گیری و کت و شلوار بخواهی حساب کنی، از نظر خودم اول بودم. می گویند در این رشته داوری کلا سلیقه ای است. حالا من احترام هم می گذارم به آن ها. آن لحظه احساس می کردم که اول می شوم. بخاطر همین وقتی دوم شدم، ناراحت شدم.
البته حضور تو در این مسابقات باعث شد که در این ورزش و رشته، یک تبلیغات ویژه ای بشود. رضا نوروزی آقای گل لیگ برتر فوتبال، در تیم ملی هم بازی کردی. رضا نوروزی می آید و در این مسابقات شرکت می کند و حالا از آن ور بعد تبلیغاتی اش نیز به نظر خوب بود برای مسئولان این ورزش
راستش را بخواهید من اولش اصلا به این موضوع فکر نمی کردم. فکر نمی کردم حضور من سر و صدا کند. ولی به نظرم خیلی جالب بود که این اتفاقات افتاد. فکر می کنم این اتفاق خیلی کمک نسبتا خوبی کرد نسبت به این رشته و به شخص خودم.
برای خودت نیز به نظر خیلی خوب بود. رضا نوروزی که خداحافظی کرده بود و تاحدودی فراموش شده بود، می آید و دوباره مطرح می شود.
بله من بعد از فوتبال یکی دو سالی افسرده شده بودم. بیشتر بخاطر خود فوتبال افسرده شده بودم. چون نمی توانستم بازی کنم. شرایطم جوری بود که ناخواسته در 33 سالگی فوتبال را کنار گذاشتم. حداقل دو سه سالی می توانستم خوب بازی کنم با توجه به توانایی هایی که داشتم. منتها آسیب دیدگی باعث شد که زود فوتبال را کنار بگذارم.
خیلی آسیب می دیدی، چه بود داستانش؟
نمی دانم. شاید یکی از دلایل این بود که همیشه سعی می کردم چربی بدنم پایین باشد. بخاطر همین اشتباه مصدوم شدم.
بعضی از برعکس فکر می کنند. می گویند رضا نوروزی، آن موقع فوتبالش نیز اضافه وزن داشت. علی رغم اینکه خیلی گل می زدی و زحمت می کشیدی، بعضی ها مخالف تو نظر می دهند. کارشناسان خود فوتبال نیز می گفتند که رضا نوروزی مصدوم می شود، 6 ماه خانه نشین می شود و این مصدومیته باعث می شود که اضافه وزن بیاورد. حالا دلیل این مصدومیت چه بود؟
واقعا نمی دانم. من در تمام دوران فوتبالم حرفه ای زندگی کردم. از وقتی که از سال 90، یعنی قبل از اینکه بخواهم آقای گل شوم و به تیم ملی بروم، ازدواج کردم و فکر نمی کنم حتی یک بار حاشیه ایجاد شده باشد برای من.
یعنی کسانی که مصدومیت برای شان پیش می آید حرفه ای زندگی نمی کنند؟
نه نه. توضیح می دهم. خیلی حرفه ای زندگی کردم در دوران فوتبالم، همیشه سعی می کردم خوب تمرین کنم و رژیم غذایی خوبی داشته باشم. سعی کردم کار خلافی انجام ندهم و حرفه ای زندگی کنم؟ نمی دانم حالا شاید ژنتیکم ضعیف بود. یک روز کشاله، یک روز .... در بهترین سال های فوتبالم. در مقدماتی جام جهانی اسمم در لیست تیم ملی بود و رباطم پاره شد. وقتی رباط پاره می شود، شما 6 ماه زمان می خواهد که خوب شوی. حالا بخواهی برگردی کلی طول می کشد. من در فولاد رباطم پاره شد و رفتم نفت و دوباره نفت دوم گلزنان شدم. دوباره برگشتم تیم ملی و رفتم پرسپولیس، بعد دوباره رباط پاره کردم. این ها غیر از مصدومیت های کوچکی که اتفاق می افتد. خیلی سخت است که شما بخواهی مثلا در یک سطحی باشی، اما بخوری زمین و برگردی به یک سطح پایین تر. شاید من در آن دو سالی که مصدوم بودم، می توانستم کلش را برای تیم ملی بازی کنم. کی روش هم خیلی به من اعتقاد داشت. مصاحبه کرد که ما رضا نوروزی را نداشتیم که فلان اتفاق رخ داد. یک مقدار در زندگی فوتبالی بدشانس بودم.
همدوره ای هایی که فکر می کردی می توانند رقیب اصلی در آقای گلی باشند یا در اردوی تیم ملی باشند، چه کسانی بودند؟
از آن دوران الان کریم انصاری فرد هست. رضا قوچان نژاد تازه آمده بود به تیم ملی.
رضا گوچی بخاطر کی روش به تیم ملی آمد؟ خیلی ها می گفتند اگر کی روش شخصا خودش به قوچان نژاد نمی گفت، ممکن بود که به تیم ملی نمی آمد.
من این را نمی دانم. ولی رضا واقعا خوب کار کرد در تیم ملی. گل صعود را زد و خیلی باکیفیت کار کرد. به نظرم هم زود خداحافظی کرد از تیم ملی.
برگردیم به فیتنس. هزینه شما که نایب قهرمان شدی و این بدنی که ساختی، ماهانه چقدر است؟
ببینید، بدن ها با هم فرق می کند. بستگی دارد به اینکه شما بدنت چطوری و چه شکلی باشد. خود من خیلی احتیاج به دارو نداشتم. چون حجمم نسبت به مسابقه ای که می خواستم بدهم، خوب بود. تنها داروهایی که من استفاده کردم، پروتئین و گلوتامین بود. ولی خب تغذیه خیلی مهم است. باید بدانی که چقدر بخوری. من تنها چیزهایی که از برنامه غذایی ام حذف شده بود، چیزهای شیرین و روغنی بود. برنج می خوردم، منتها بدون نمک و روغن. روزی 16 قاشق می خوردم. روزی یک کیلو و هفتصد گرم سینه مرغ می خوردم. از 45 تومان و 50 تومان تا آخر های تمرینم که شده بود 65 تومن. روزی 15-20 تومان سبزیجاتم می شد. هویج و گوجه و کاهو و خیار. حدود 100 تومن فقط غذای روزانه ام بود. باشگاه هم چون برای داداشم بود، خیلی هزینه نداشتم. اما برای یک نفر که بخواهد تمام هزینه های این اتفاق را بدهد، قطعا هزینه بالایی دارد. علاوه بر هزینه ها، تمرینات فشرده هم هست. اخلاق هم است. غذای مغز، قند است. وقتی قند را ترک می کنی، مغزت دیگر جواب نمی دهد. زود عصبی می شوی، بهم می ریزی. این خیلی سخت است. من خودم در کل زندگی تاحالا به بابام به غیر از شما چیزی نگفته بودم.