(( نگاهی کوتاه به دوران حضور هیتسفلد در دورتموند ))
.
.
. با شروع دهه 1990 تولید زغال سنگ و فولاد عملا متوقف شد و بیکاری افزایش چشمگیری یافت ، در این شرایط روهر که در آن زمان قلب تپنده صنعت آلمان به شمار می رفت اوضاع اقتصادی وخیمی داشت دقیقا مثل مرسی ساید 1980. شاید در آن زمان هیچ چیزی مانند داشتن یک تیم فوتبال قدرتمند در روهر نمیتوانست زخم های ناشی از بحران اقتصادی را بهبود ببخشد اما این هدف هم غیر ممکن به نظر می رسید زیرا تا آن زمان که حدود سه دهه از تاسيس بوندس لیگا به فرمت جدید میگذشت هنوز هیچ تیمی از روهر نتوانسته بود قهرمان این رقابتها شود تا اینکه دورتموند یک سرمربی جدید استخدام کرد و او کسی نبود جز اوتمار هیتسفلد.
هیتسفلد در سال 1949 در شهر لوراخ در منطقه جنوب آلمان متولد شد. او بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به عنوان معلم مشغول به کار شد اما در عین حال از ورزش حرفه ای هم غافل نشد و در همین بین یک دوره ورزش حرفه ای را در سوئیس گذراند. او همچنین در بوندسليگا برای اشتوتگارت و در المپیک 1972 برای آلمان غربی به میدان رفت. وی سرانجام در سال 1983 تصمیم گرفت دوران مربیگری اش را آغاز کند.
(( اشتوتگارت بزرگترين باشگاهی که هیتسفلد در آن بازی کرده است ))
مایکل مه یر مدیر تجاری وقت دورتموند پیش از اینکه در دورتموند مشغول به کار شود در باشگاه لورکوزن فعالیت میکرد و در همان جا ودر سال 1988 با شناختی که از هیتسفلد داشت تلاش زیادی کرد تا سران لورکوزن را راضی کند که او را به بای ارنا بیاورند ولی تلاشهای وی بی نتیجه ماند و لورکوزن دست روی مربی دیگری گذاشت .
مه یر در تابستان 1991 و این بار در دورتموند حرف خود را به کرسی نشاند و توانست مدیران دورتموند را برای به خدمت گیری هیتسفلد متقاعد کند.
(( مه یر /سمت چپ / نقش زیادی در پیوستن هیتسفلد به جمع وستفالنی ها داشت ))
(فصل 1991/92 ؛ هیچ کس انتظار معجزه ندارد ، همه چیز همان همیشگی )
به نا امیدانه ترین شکل ممکن آغاز شد ، باخت 5 بر 2 در دربی روهر در بوندس لیگا و کنار رفتن از dfb pokal با شکست مقابل هانوفر اوضاع را خراب تر کرد و در نهایت هیتسفلد و شاگردانش فصل را در رتبه دهم به اتمام رساندند .
این شکست ها هیتسفلد را به تفکر وا داشت ، او فهمید که باید انقلاب بزرگی به پا کند ، انقلابی به سرخی انقلاب فرانسه و به سفیدی انقلاب ایران و شاید هم جدی تر و محکم تر از انقلاب مارکس.
او ابتدا در یک اقدامی شجاعانه ' تدی دی بیر ' دروازه بان محبوب وستفالنی ها را کنار گذاشت و به جای وی اشتفان کلوس را به سنگربان شماره یک وستفالن تبدیل کرد .
تغییر بعدی در دورترین نقطه نسبت به تغییر قبلی رخ داد یعنی در جلوی زمین ، جایی که پیوستن استفان چاپیوسات روح تازه ای به پیکره خسته بروسیا دمید. استفان خیلی زود به یکی از شخصیت های ماندگار شهر دورتموند تبديل شد و با زدن 106 گل در 228 بازی به عنوان بهترين گلزن خارجی بوندس لیگا تبدیل شد.
(( 1992/93) فصل متعجب کردن همه با عملکرد بیش از حد انتظار! ))
اولین فصلی که تعداد تیم ها به 20 تیم افزایش پیدا کرده بود و رقابتها ها سنگین تر شده بود. هفته های پایانی ، فرانکفورت در صدر جدول و دورتموند و اشتوتگارت در رده های بعدی قرار داشتند رقابت همچنان نزدیک دنبال میشد تا اینکه بروسیا در بازی ماقبل پایانی برابر وردر برمن تن به شکست داد و این یعنی در هفته پایانی تفاضل گل رتبه های سه تیم اول را مشخص میکند.
هفته پایانی ، اوج هیجان و استرس وصف نشدنی و قلب هایی که شدت ضربان آنها بالا رفته است اصلا مگر میشود در بازی آخر و در هفته پایانی سه تیم با امتیاز های یکسان در صدر جدول باشند ؟ بله ، این در ذات فوتبال است .
هفته پایانی وجمع شدن بیش از 30000 نفر در میدان اصلی شهر دورتموند اوج حساسیت را به تصویر میکشد. بازیها به طور همزمان شروع شده و در حالی که فرانکفورت و اشتوتگارت کارشان را با تساوی مقابل حریفان خود پیش میبردند دورتموند با گل چاپیوسات از حریف پیش افتاد ، همه به رادیو های ترانزیستوری خود چسبیدند تا از نتایج بازیهای همزمان خبردار شوند .
همه چیز خوب پیش می رفت انگار رویاهای مردم روهر در مقابل چشمان اهالی وستفالن تجسم یافته بود و بیش تر از هر زمان دیگری دست یافتنی تر به نظر می رسید اما نه! صبر کنید ، خبر بدی رسید ، تنها چهار دقيقه مانده تا پایان بازیها اشتوتگارت گل زد و این یعنی همه چیز صدو هشتاد درجه تغییر کرد و کاپ نقره ای از دره زرد خارج شد ولی طرفداران دورتموند دلیل دیگری برای جشن گرفتن داشتند ، آنها بعد از قهرمانی های خودشان در لیگ آلمان و قهرمانی جام اروپای 1966 حالا خود را در بهترین جایگاه بوندسليگا از زمان تاسیس آنرا میدیدند . دورتموند آن سال راهی جام یوفا شد و مبلغ قابل توجهی از حق پخش تلوزیونی بدست آورد و علاوه بر این تا مرحله فینال جام یوفا پیش رفت ولی آنجا مغلوب یوونتوس شد.
هیتسفلد از درآمد های آن سال برای تقویت تیم استفاده کرد.
((فصل 1993/94 ؛ مهیا شدن برای جنگی بزرگ ))
در سراسر حیات بوندسليگا رسم بر این بود که ستاره هاى بوندسليگا به سری آ ترنسفر میشدند اما دورتموند کاری کرد که همه معادلات را بر هم زد و این کاری نبود جز گرفتن ستاره از تیمهای ایتالیایی! بین سالهای 1992 تا 1995 دورتموند بازیکنان بزرگی مانند : رویتر ، مولر ، ژولیو سزار و کولر را به خدمت گرفت ولی ماجرا به اینجا ختم نمیشد و خرید های رکورد شکن از راه رسیدند ، کارل هاینز ریدله از لاتزیو و ماتیاس سامر از اینتر نیز جذب شدند و این یعنی به صدا در آمدن زنگ خطر در مونیخ. ( دورتموند فصل 93/94 را با جایگاه پنجمی به اتمام رساند )
(( فصل 1994/95؛ پیچدن صدای غرش شیر های وستفالن در آلمان ))
در این فصل آنها با وردربرمن بر سر قهرمانی رقابت داشتند اما ناگهان شوک عجیبی به دورتموند وارد شد ، مصدومیت ناگهانی و شدید دو فوق ستاره تیم یعنی چاپیوسات و ریدله همه را نگران کرد و این یعنی بدترين خبر ممکن
. در فاصله چهار هفته مانده به به پایان مسابقات برمن با سه امتیاز برتری نسبت به رقیب زرد پوش خود در بالاترین نقطه جدول ایستاده بود ( هنوز هر برد دو امتیاز محاصبه میشد ) اما باخت آنها به شالکه اختلاف را به یک امتیاز کاهش داد و این حاکی از آن بود که باز هم تکلیف قهرمانی به هفته آخر کشیده شده است ، بازهم ماجرای تکراری ، بازهم اوج هیجان و بازهم دورتموند یک طرف قضیه. در روز آخر برمن در مونیخ میهمان بایرن بود و دورتموند در خانه از هامبورگ پذیرایی میکرد در دورتموند علاوه بر 42000 نفری که از نزدیک و در وستفالن بازی را تماشا میکردند 50000 نفر هم بیرون از ورزشگاه و با صفحه نمایش های بزرگ بازی را نظاره گر بودند. همه چیز مهیا بود تا دیوانگی قسمت زرد رنگ روهر فوران کند و تنها بعد از گذشت 8 دقیقه آندریاس مولر با گلزنی خود واسطه این اتفاق شد اما این تنها اتفاق خوشحال کننده نبود انگار فوتبال روی خوبش را به دورتموندی ها نشان میداد ، با انتشار خبر گلزنی بایرن مقابل برمن ورزشگاه به حد انفجار رسید گل لارس ریکن برد دورتموند را قطعی کرد و آن طرف هم باخت 3بر 1 برمن برابر بایرن مهر تاییدی بر اولین قهرمانی بروسیا در فرمت جدید رقابتها زد. (( آندریاس مولر نقش بسزایی در این قهرمانی داشت ))
((فصل 1995/96؛ انجام کار سخت تر از قهرمانی ، قهرمان ماندن ))
بایرن باخریدن چند بازیکن با قهرمانی فصل قبل دورتموند واکنش نشان داد اما از این طرف دورتموند دوباره سراغ سری آ رفت و این بار یورگن کولر را به خدمت گرفت. این فصل هم نزدیک دنبال شد و نبرد قهرمانی این بار بین بایرن و دورتموند تا هفته های پایانی ادامه یافت . سه بازی تا پایان مانده بود و دورتموند با سه امتیاز برتری نسبت به بایرن پیشتاز بود اما بایرن دست به اقدامی زد که همه را شوکه کرد ، کاری که از آلمانی ها بعید بود مونیخی ها در یک اقدامی احساسی سرمربی خود را اخراج کرد اما مثل اینکه دورتموندی ها بیشتر از بایرن در شوک این اتفاق فرو رفتند ، دورتموند با نتیجه 5 بر 0 از کالسروهه شکست خورد ، هیتسفلد مورد انتقاد شدید قرار گرفت اما خبر امیدوار کننده این بود که بایرن در بازی بعدی خود 3 بر 2 از برمن شکست خورد و این درحالی بود که دورتموند با تساوی مقابل مونیخ 1860 برای دومین بار پیاپی قهرمان آلمان شد.
((فصل 1996/97؛ پا را از آلمان فراتر بگذارید ، ما سلطنت بر اروپا را میخواهیم ))
با آغاز سال 96/97 بروسیا تیمی در اختیار داشت که توانایی به چالش کشیدن هر تیمی را داشت ، سامر مرد سال اروپا را در اختیار داشت ، اشتفان کلوس تبدیل به سنگربان مطمئنی شده بود ، کولر - هاینریش و رویتر دفاع را غیر قابل نفوذ کرده بودند، مولر و لمبرت زوج خلاقی را در میانه زمین تشکیل داده بودند و در نهایت در خط آتش این ترکیب چاپیوسات و ریدله وستفالنی تر از هر زمان دیگری به نظر می رسیدند و به این بازیکنان اضافه کنید کاپیتان زورگ و لارس ریکن را ، جنس دورتموند جور تر از همیشه.
هیتسفلد تمرکز خود را روی CL گذاشت ، تیم دوست داشتنی اوتمار آن سال اتلتیکو و اوسر را یکی پس از دیگری حذف کرد و در گام بعدی با تسخیر اولترافورد یونایتد فرگوسن را هم از دور مسابقات حذف کرد تا حریف یوونتوس در فینال شود ، فینالی که بوی انتقام میداد ، جای زخم شکست از یووه در فینال جام یوفای سال 93 هنوز بر روی چهره مردان وستفالن خودنمایی میکرد.
بازی شروع شد ، یووه با بازیکنانی مثل زیدان ، ویری ، دشان ، آلن بوکسیچ و.... مالک توپ و میدان شد اما تیمی که به گل رسید دورتموند بود شاگردان با انگیزه هیتسفلد در دقایق 28 و 33 دو بار و روی دو ارسال گلزنی کردند.
تیم تورینی بیدار شد ، قبل از پایان نیمه اول توپ زیدان به تیر خورد و گل ویری به علت خطای هند مردود اعلام شد تا نیمه اول با نتیجه 2 بر 0 به برسد .
نیمه دوم لیپی دل پیرو را به بازی آورد و این بازیکن در دقیقه 65 اختلاف را به حداقل رساند ، همه منتظر بازگشت یووه بودند اما چهار دقیقه بعد از گل هیتسفلد برگ برنده خود را رو کرد ، لارس ریکن وارد زمین شد تنها 16 ثانیه بعد از ورود به زمین یکی از زیباترین گلهای تاریخ لیگ قهرمانان را به ثمر رساند نتیجه 3 بر 1 پابر جا ماند تا لحظه ای فراموش نشدنی در تاریخ دورتموند رقم بخورد ، ایستادن در بالاترين نقطه اروپا.
این پایان ماجراجویی دورتموند نبود ، زنبور ها سودای پرواز بلند تری را در سر می پروراندند ، آنها میخواستند کل دنیا را به زیر سلطه خود دربیاورند اتفاقی که مدتی بعد رخ داد و دورتموند با شکست دادن کروزیرو در جام قهرمانی جهان رسماً عنوان بهترین تیم جهان را یدک کشیدند و اوتمار هیتسفلد به عنوان بهترین سرمربی جهان انتخاب شد. هیتسفلد یک تیم میانه جدولی را تحویل گرفت و همان تیم را قهرمان جهان کرد اما با گذر زمان اوضاع خراب تر شد ، اختلاف ژنرال با ستاره های تیم عمیق تر شد و به جایی رسید که ادامه دادن ممکن نبود.
اسکالا ' از پارما به عنوان سرمربی جذب شد و در حالی که همه فکر میکردند هیتسفلد در مدیریت دورتموند مشغول به کار خواهد شد او با پذیرفتن پیشنهاد بایرن به همه چیزهایی که خودش ساخته بود پشت پا زد و راهی اردوی دشمن شد و تا امروز نیز هیچوقت اطراف وستفالن پیدا نشده و خود را یک بایرنی میداند .
در هر حال وستفالنی ها همیشه قدردان زحمات ژنرال خواهند بود و او تا ابد مورد احترام دورتموندی ها خواهد بود. ....... ( پایان)