فیلتر های ایگو
حسادت
شهوت
تنبلی
طمع
خشم
غرور
شکم پرستی
فیلترهای ایگو، ساختارهای کنترل ذهن انرژی مرده هستند. ما به این هویتهای ایگو به عنوان بخشی از وجودمان که در بعد سوم تناسخ پیدا کرده، عادت کرده ایم. این ساختارهای کنترل ذهن در داخل کالبدهای عنصری فیزیکی انسان ها قرار داده شده است. و در واقع از ۵۵۰۰ سال قبل در تجاوز سومر- مصر، به عنوان روشی برای هیبرید سازی و نفوذ کامل به سیاره شروع شد.این ساختارها باعث آسیب و قطعه قطعه کردن دی ان ای کالبدهای ذهن جمعی شده و باعث گیج کردن عملکردهای کالبد ذهنی فرد که در ارتباط با کنترل و آگاهی کالبدهای انرژتیک-روحی و کالبد فیزیکی فرد است، می شود. این کالبد ذهن جمعی و فیلترهای ایگوی جمعی باعث تداخل در ظرفیت دسترسی به آگاهی انرژتیک- روحی بالاتر می شود. به این دلیل به این ساختارها فیلتر می گوییم چون انرژی حیاتی را فیلتر می کنند. در واقع کالبدهای روحی توسط فیلترهای ایگو در کالبد ذهنی بلاک می شوند. باید توجه کنیم که ایگو و شخصیت های ناشی از آن ممکن است به عنوان قسمتی از هویت فرد، درک شوند، که در واقع ناشی از انرژی مرده است. استفاده مداوم از انرژیهای مرده برای تمرکز بر آگاهی و انرژی، باعث تخلیه همه کالبدهای چندبعدی، و نتیجتا تخلیه نیروی حیاتی می شود. و اگر این ساختارها اصلاح نشوند باعث ایجاد آسیب به روح و قطع ارتباط شده و در نتیجه باعث میشود آن قسمت از نیروی حیاتی فرد منحرف شده و مورد سواستفاده نیروهای دیگر قرار بگیرد.
فساد کالبد فیزیکی، شبیه به فساد ذهن فیزیکی است. فیلترهای ایگو، عناصر فیزیکی هستند که از ساختارهای فیزیکی بدن مادی ساخته میشوند. این فیلترها بر روی استخوان عسعس( دم رپتایلی) در انتهای ستون فقرات قرار داده میشوند. طراحی میشوند تا از فعالسازی کالبد روحانی جلوگیری کنند، جریان انرژی بدن را معکوس کنند( ایجاد قفل ذهنی) و به عنوان یک سیستم کنترل ذهنی رپتایلی عمل کنند. این ایمپلنتها در ناخودآگاه باعث میشوند فرد از طریق عملکردهای پایه ای بدن، تحت کنترل فیزیکی و ذهنی قرار بگیرد و نتیجتا روحش و نیروی حیاتی او به سرقت برده میشود. با کنترل ذهن و شخصیتهای متصل به کالبد انسان، موجودات انگلی میتوانند به یک کالبد ضعیف شده و ذهن شکننده دسترسی پیدا کنند و اهدافشون را از طریق کنترل انرژی و انحراف روح، دنبال کنند. وقتی که موجودات چند بعدی بتوانند ذهن میلیونها انسان را از این طریق کنترل کنند( یعنی اعمال کنترل روی ذهن جمعی انسانها و نتیجتا کنترل روی سیاره)، نیرو و بازده کوانتومی از مهار روح و دیگر انرژیهای حیاتی، تولید یک منبع عظیم خواهد کرد. آنقدر قوی که بر سر آن به عنوان یک ابزار کنترل در بین فرازمینیها، جنگهای خصمانه ای میان گروههای متجاوز مختلف شکل می گیرد. تقریبا همه هویتهای اجباری ایگو در چاکرای دوم یعنی جاییکه برنامه های اعتیاد وجود دارد، قرار می گیرند.
میازما:
میازما الگوهای بیماری ژنتیک و موانع انرژتیک هستند که توسط رفتارهای ناشی از ایگوهای منفی تولید میشوند. میازما یک تحریف و آسیب روحی- روانیست که توسط تروما ( تجربیات تلخ)، سواستفاده و آسیب و انواع ترسها مثل ترسهای ناشی از خشونت و جنگ یا ترسهای ایجاد شده توسط سیستم های اعتقادی ایجاد میشود، که در طول زمان به شکل ژنتیکی در دی ان ای کدگذاری شده و به شکل انواع و اقسام بیماری های فیزیکی و روحی بروز پیدا می کند.
شناخت ایگو در پروسه پاکسازی بسیار مهم بوده و باید اساسا بدونیم که ایگو ها هویتها و رفتارهای منفی هستند که باید کنترل شوند.
لایه های ذهن:
برای درک ساختارهای داخلی ایگو که به آنها «اتاق های ایگو» گفته میشود، باید دانست که سه لایه اصلی وجود دارد:
چاکرای اول مربوط به ذهن ناخودآگاه،
چاکرای دوم مربوط به ذهن غریزی
و چاکرای سوم مربوط به ذهن آگاه.
این سه لایه ذهن باهم کار می کنند تا برای عملکردهای ایگو در همه انسانها خدمت رسانی کنند. هر لایه انرژتیک عملکردهای جداگانه ای دارد با این حال مستقیما روی لایه دیگر تاثیر میگذارد. با آشنایی با ساختارهای داخلی ایگو، کم کم میفهمیم که عملکرد ایگو چگونه است. وقتی بفهمیم که فیلترهای ایگو چگونه در ذهن ما کار می کنند، بهتر میتوانیم خودمان را مجهز کنیم و عدم تعادل انرژتیک را که ناشی از ایگوی منفی است، درمان کنیم.
_ذهن ناخودآگاه به عنوان اولین لایه داخلی:
این سطح اساسا لایه ریشه ذهن ناخودآگاه هست و مثل یک هارد درایو یا دیسک حافظه برای ایگو عمل می کند. در این دیسک حافظه تمام اطلاعات مربوط به حافظه سلولی تمام زندگی ها ثبت میشود. به این معنی که تمام حافظه های سلولی از زندگی های گذشته، حال و آینده در این حافظه وجود دارد. نکته مهم اینست که این حافظه ها در هنگام ثبت، ارزشگذاری نمیشوند! یعنی چه به شکل منفی باشند یا مثبت، این اطلاعات در هارد درایو ریشه ذخیره میشوند. اطلاعات در تمام مراحل ثبت میشوند، حتی در دوران جنینی و حتی فاصله های بین دو دوره زندگی یا در حالت ناخودآگاه وقتی فرد مورد آزار و اذیت و تجاوز ( فیزیکی، ذهنی، روانی، روحی، ژنتیکی) قرار می گیرد. ممکن است فرد نتواند چیزی از این خاطرات را بیاد بیاورد، اما این دلیل نمیشود که این خاطرات وجود ندارند. بعد از اینکه سیاره ما مورد تجاوز قرار گرفت و حافظه فردی و هویت ما در طول این وقایع به عمد پاک شد، چهار ناحیه اصلی از حافظه سلولی در درجات مختلف در ذهن ناخودآگاه شکل گرفت:
_ سواستفاده
_تروما یا خاطرات آزار دهنده
_ شوک های روانی
_تحریف و دستکاری و آسیب
بعضی انسانها این حافظه ها را احساس می کنند و از انها آزرده میشوند اما نمیدانند که چه چیزی آنها را ایجاد کرده و از کجا آمدهاند. بعضی دیگر از این حافظه ها رنج میبرند و ناچارند که آنها را سرکوب کنند، اما میشود با روشهایی این خاطرات را پاک کرد و حل کرد. مثلا در مورد زندگی فعلی می شود با مرور گذشته و خاطرات با آرامش و آگاهی نسبت به مسائل و پیچیدگیهای روابط بین انسانها و بخشش واقعی و قلبی این کار را انجام داد و در مورد زندگی های گذشته میشود با روشهایی مثل تمرین ها و مراقبه های پاکسازی عاطفی یا هیپنوتیزم این کار را انجام داد.
مهم!!! به دلیل اینکه این حافظه، ناخودآگاه عملکردهای سیستم اعصاب و عملکردهای خودکار بدن را کنترل می کند، اگر این حافظه ها در چهار ناحیه نام برده شده پاکسازی نشوند، باعث ایجاد انواع بیماری ها و مشکلات ذهنی و روانی و روحی میشوند که در صورت ادامه این روند منجر به ایجاد علائم فیزیکی میشوند.
ذهن غریزی به عنوان لایه دوم که در چاکرای دوم قرار دارد:
این قسمت در واقع لایه غریزی ایگو هست که در خیلی از افراد به عنوان قسمتی از ذهن ناخودآگاه رها میشود و انسانها نمیدانند که دلیل گرایش به مواد و اعتیاد، ناشی از همین لایه هست. اولین قدم در پاکسازی اینست که تصمیم قاطع بگیریم که خودآگاهی را افزایش بدیم و نسبت به ساختارهای فیزیکی و روحی و ذهنی و رابطه این قسمتها باهم مسلط شویم. لایه دوم مستقیما توسط لایه اول و از طریق تجربیات دردآوری که درش ثبت شده، تحت تاثیر قرار می گیرد. به این لایه دوم، کالبد درد هم گفته میشود. اساسا محلی هست که خاطرات دردآوره حل نشده به شکل تحرکات غریزی در داخل ایگو متجلی میشود. مثل خلأ ها و آسیبهای روحی که فرد مدام به دنبال پر کردن این خلأ ها با روشهای مختلف مثل مصرف مواد، سیگار، تجمل، جلب توجه به روشهای مختلف، بی بندوباری در روابط جنسی و غیره هست. اگه حافظه های لایه اول تشخیص داده نشود و حل نشود، درد ناشی از این حافظه ها باعث ایجاد عاملی به نام walls of separation یا دیوارهای جدایی در لایه دوم یا کالبد درد میشود. با ایجاد دیوارهای جدایی توسط کالبد درد، هفت مشکل و آسیب احساسی و ذهنی ریشه ای ایگو ایجاد میشوند :
_ حس عدم لیاقت
_ حس شرم و گناه
_ کمبود اعتماد به نفس
_ شک و تردید
_ حس خیانت و ترک شدن
_ خشم و غضب
_ ترس
_ بردگی و اسارت
این دیوارهای جدایی نهایتا باعث میشوند فرد اتصالش را با روح درونش از دست بدهد. این قطع شدن اتصال با روح درون باعث ایجاد یک دیوار دیگه ای میشود که در اون، قسمت دیگری از هویت ایگو جدا شده و خودش را پنهان می کند. این هویت جدید ممکن است در دوران بچگی، مثلا شش سالگی، نوجوانی یا حتی تایم لاینهای دیگر بوجود آمده باشد. به این پدیده « چندشخصیتی ایگو» گفته می شود و در پشت دیوارها به عنوان نتایج تروماهای عمیق ایجاد میشود. این چندشخصیتی باعث قطعه قطعه شدن انرژی روحی میشود. (هدف از مناسک شیطانی در واقع ایجاد همین چندشخصیتی هست که نهایتا کالبدهای ذهنی و روحی را قطعه قطعه کرده و به هاله فرد آسیب میزنند.) وقتی فرد از روح درونش جدا میشود، نتیجتا از منبع اصلی هم منقطع میشود. در نتیجه درد و بیماری بیشتری بوجود می آید. ما باید این شخصیت های چندگانه را از طریق نور درون شناسایی و حل کنیم.
و نهایتا لایه سوم یا ذهن آگاه:
این لایه داخلی در واقع ذهن آگاه ایگو هست که همگی ما به عنوان شخصیت یا « خود» میشناسیم. اگر بخوبی به افکار آگاهانه خود توجه کنیم، میفهمیم که آیا دارای افکار ایگوی منفی که اصطلاحا به هفت خانه ایگو معروف هستند، هستیم یا نه:
هفت خانه ایگو:
_ اعتیاد و شهوت
_ خشم و غضب و انتقام
_ طمع و حرص
_ رشک و حسادت
_ شکم پرستی
_ تنبلی و بینظمی
_ غرور و خودبزرگ بینی
همه خانه های ایگو با قضاوت اشتباه ایجاد میشوند. لایه سوم مستقیما توسط لایه های دوم و اول تحت تاثیر قرار می گیرد. هرچقدر فرد ضعیفتر باشه، دیوارهای جداییش ( کالبد درد) قویتر خواهد بود و مدام باعث قضاوتهای اشتباه میشود.
قطع اتصال از روح:
بررسی رفتارهای انحرافی به عنوان نشانه هایی از قطع اتصال از روح:
هرچقدر کالبد انرژتیک یا روح آسیب بیشتری ببیند و بیشتر تکه تکه شود، افکار و رفتارهای فرد انحرافی تر خواهد بود و در واقع فرد دچار بحران چند شخصیتی خواهد شد. برای مثال فرد در زندگی عادی خودش بین اعضای خانواده و در محل کار و جاهای دیگر بسیار معقول و موجه جلوه می کند ولی در زندگی جنسی کلا یک شخصیت کاملا متفاوت دارد و دچار انواع و اقسام انحرافات پنهانی هست. به این پدیده چند شخصیتی ایگو گفته میشود. این انحرافات معمولا به شکل اعتیادها، یا انحرافات رفتاری به شکل اختلالات آسیب زننده متجلی میشوند که میتوانند به خود فرد یا دیگران آسیب بزنند. وقتی فردی در موقعیت آسیب به خود یا دیگران قرار می گیرد، به تدریج لایه های روحش تکه تکه میشوند. وقتی این اتفاق برای کسی می افتد، رفتارها و تمایلاتی از او دیده میشود که به نام اسکیزوفرنی، شخصیت گسسته و منقطع نامیده میشود و رفتارهای ضد اجتماعی از او سر میزند و در واقع اختلالات روانی هستند که در نهایت به دیوانگی منجر میشوند.
علل اعتیاد:
همه انواع اعتیادها مربوط به مشکلات چاکرای دوم میشود:
۱- تقریبا همه هویتهای تحمیلی ego ، در برنامه های سنگین اعتیاد واقع در چاکرای دوم قرار دارند، در درون pain body ( کالبد درد).
۲- اعتیادها مکانیزم های تدافعی ای هستند که در واکنش به تروماهای (تجربیات تلخ) موروثی و انرژی های مرده ژنتیکی شکل می گیرند. انرژی مرده مشابه پسماند و زباله آلوده است که به آن miasma می گویند.
۳- اعتیاد ها روشی برای خلاصی از عذاب ناشی از خلأ درونی هستند، انرژی مرده یا خلأ های درونی، انرژی های روح را مصرف می کند و این فرآیندی دردناک است و موجب بیماری و آزار فیزیکی است. انرژی مرده احساس وصف ناپذیر گرسنگی است که گویی می خواهد گوشت و پوست و استخوان را بشکافد تا تغذیه شود. کهن الگوی خون آشام در نهایت همین مسیر وجود دارد. بیگانه های منفی NAA در وضعی مشابه همین کهن الگوی خون آشام به سر می برند.
درمان:
روبرو شدن با خلأها، یافتن عشق عمیق به خویشتن، زندگی، انسان ها و رابطه عمیق با طبیعت، و درک کردن اینکه زشتی هایی که دیده ایم از کجا آمده اند ، و بخشیدن عمیق خود و دیگران، و رسیدن به فهم عمیقی از ارتباطات و رفتار انسان ها، می تواند خلأ ها را به مرور از میان ببرد. تسلط بر احساسات و تکیه بر عقل و خرد هنگام مرور گذشته ها و تجربیات تلخ می تواند در درمان اعتیاد کمک جدی باشد
اتحاد نور
https://www.etehadenoor.com/?p=490