فوتبال همچون زندگی پر از فراز و نشیب است گاهی پیروزی گاهی شکست، گاهی اشک گاهی لبخند. 117 سال پیش در چنین روزی باشگاهی متولد شد که به معنای واقعی این فراز و نشیب ها را تجربه کرده است. باشگاهی که گروهی از بچه های 14 و 15 ساله با نام " وستفالیا شالکه " تاسیس کردند اکنون بیش از 150 هزار عضو رسمی و میلیون ها هوادار در سرتاسر آلمان و دنیا دارد و یکی از پر افتخارترین تیم های آلمان به شمار می رود.
تاریخچه تاسیس باشگاه
شالکه در تاریخ 5 می 1904 توسط گروهی از بچه های دبیرستانی با نام "وستفالیا شالکه" تاسیس شد. اولین زمین تیم یک زمین خاکی نا صاف و اولین لباس تیم به رنگ زرد و قرمز بود. این تیم تازه تشکیل شده در ابتدا به دلایل نا معلوم نتوانست مجوز حضور در لیگ غرب آلمان که در سال 1898 ایجاد شده بود را بدست آورد. در سال 1912 شالکه برای افزایش امکانات زیرساخت های خود با باشگاه ژیمناستیک Schalker Turnverein 1877 ادغام شد و در سال 1923 اولین افتخارش را با قهرمانی در "Schalke Kreisliga" بدست آورد. در این زمان چون اکثر بازیکنان و هوادارای شالکه از معادن زغال سنگ گلزنکرشن بودند لقب "معدنچی ها" به آن ها داده شد.
در سال 1924 باشگاه با نام FC Schalke 04 مستقل شد و رنگ لباس آبی و سفید را انتخاب کرد که بعدها به همین دلیل لقب " آبی های سلطنتی" را گرفت.
شالکه در این زمان دیگر باشگاهی محبوب قدرتمند در منطه بود و با استادیوم اختصاصی و سبک فوتبالی خاص خود یعنی "Schalker Kreisel" شناخته می شد.
شالکه در سال 1929 اولین قهرمانی خود در غرب آلمان را بدست آورد ولی بدلیل دادن حقوق بیش از حد محروم شد. البته این محرومیت تاثیری در محبوبیت تیم نداشت چرا که در سال 1931 و بازی مقابل دوسلدورف 70000 برای حمایت از تیم خود به استادیوم آمدند.
دوران حکمرانی شالکه در آلمان
پس از روی کار آمدن آلمان نازی در سال 1933 مسابقات قهرمانی آلمان بصورت یکپارچه و با فرمت جدید برگذار شد و 16 تیم برتر از سراسر آلمان از جمله شالکه در یک لیگ به رقابت پرداختند. از سال 1933 تا 1942 شالکه قدرت مطلق آلمان بود با 6 قهرمانی و 3 نایب قهرمانی در لیگ و 1 قهرمانی و 4 نایب قهرمانی در جام حذفی.
شالکه طی 11 سال هرگز در بازی های خانگی شکست نخورد و در 6 فصل نیز بدون شکست قهرمان شد و در سال 1937 به عنوان اولین تیم آلمانی موفق به دبل قهرمانی در لیگ و حذفی شد.
ارنست کوزرا و فریتز زپان که بعدها به او لقب "بکن باوئر قبل از جنگ" را دادند از مهمترین بازیکنای شالکه در ابداع سبک ”Schalker Kreisel" بودند سبکی متکی بر پاس های زیاد و سریع و جا به جایی بازیکنان بود شبیه به تیکی تاکای امروزی.
نشریه تایمز انگلیس در سال 2008 تنها بدلیل اینکه بیشتر افتخارات شالکه در دوران نازی بود ادعای طرفداری هیتلر از شالکه را مطرح کرد که شالکه شدیدا این ادعا را تکذیب کرد چرا که هیتلر حتی یک بار هم بازی های شالکه را از نزدیک ندیده بود و هیچ سند معتبری مبنی بر حمایتش از شالکه نیست.
دوران پس از جنگ و تشکیل بوندسلیگا
از سال 1945 تا 1948 فوتبال در آلمان بخاطر جنگ جهانی و خرابی های بعد از آن تنها به صورت منطقه ای برگذار می شد. در دوران پس از جنگ شالکه دیگر شکوه گذشته خود را نداشت. سال 1955 بود که شالکه به فینال جام حذفی رسید که البته مغلوب کارسلروهه شد.
16 سال طول کشید تا شالکه بار دیگر در سال 1958 بر بام فوتبال آلمان بایستد و این آخرین قهرمانی این تیم در لیگ آلمان بود.
پس از تشکیل بوندسلیگا در سال 1963 نیز شالکه دوران خوبی نداشت اما در دهه 70 اوضاع بهتر شد و شالکه توانست در سال 1972 با غلبه بر کایزرسلاترن قهرمانی دی اف بی پوکال شود و در بوندسلیگا نیز تا آخرین لحظات پا به پای بایرن مونیخ قدرتمند پیش رفت اما در نهایت به نایب قهرمانی بسنده کرد.
شالکه در سال 1973 به استادیوم 70000 هزار نفری پارک اشتادیون نقل مکان کرد تا دوران جدیدی را آغاز کند و شاید همچون گذشته دوباره حاکم بی چون و چرای آلمان شود.
در سال 1977 نیر شالکه با ستاره آن سال های خود کلاویس فیشر به قهرمانی بوندسلیگا نزدیک بود اما رقابت را به گلادباخ رویایی آن زمان واگذار کرد.
سقوط های سریالی و تلخ
تیره ترین دوران باشگاه آغاز شده بود ابتدا در سال 1982 شالکه برای اولین بار به بوندسلیگای 2 سقوط کرد و پس از صعود دوباره در سال 1984 سقوط کرد.
پس از چند سال بازی در سطح اول شالکه دوباره در سال 1988 سقوط کرد. گویی ناکامی معدنچی ها تمامی نداشت چه کسی باور میکرد تیمی که تا چند دهه قبل بهترین تیم آلمان بود اکنون دائما در حال سقوط باشد!
اما معدنچی ها که به سخت کوشی معروف اند تسلیم نشدند و در سال 1992 بار دیگر به بوندسلیگا بازگشتند صعودی که تا چند هفته قبل دوام داشت.
تاج گذاری هوب استیونس در گلزنکرشن
شالکه در سال 1996 هوب استیونس هلندی را استخدام کرد تا این مربی فقط به دو سال زمان برای رقم زدن بزرگترین افتخار تاریخ باشگاه نیاز داشته باشد. سال 1997 شالکه با درخشش ینس لمن در ضربات پنالتی اینتر را در سن سیرو شکست داد و قهرمان جام یوفا شد.
آبی های سلطنتی فرشته نجاتشان را پیدا کرده بودند و اکنون به دنبال شکستن طلسم قهرمانی در بوندسلیگا از سال 1958 بودند.
سال 2001 همه چیز برای شکستن این طلسم آماده بود شالکه قدرتمند با ستاره هایی همچون ابه ساند، اولاف تون، اندی مولر و امپنزا تیم ها را یکی از پس دیگری شکست میدادن بایرن رفت و برگشت حریف شالکه نشد دورتموند در خانه 4 گل خورد اما یک شکست در هفته 33 مقابل اشتوتگارت بایرن را به صدر برد و کار شالکه را به اما و اگر کشاند.
شالکه در هفته آخر اونترهاخینگ را گلباران کرد تا چشم انتظار بازی همزمان بایرن و هامبورگ باشد. هامبورگ با گل باربارز در دقایق پایانی از بایرن جلو افتاد و درهای بهشت را برای شالکه باز کرد. هواداران شالکه خوشبخت ترین مردم روی زمین بودند اما ناگهان چشم تمام هواداران به یک نقطه خیره شد. اسکوربرد پارک اشتادیون نشان میداد که بایرن در آخرین فرصت خود صاحب یک ضربه آزاد غیر مستقیم شده است. نفس ها در سینه حبس شده بود که ناگهان پاتریک اندرسون با شلیکی دقیق توپ را به تور دروازه هامبورگ چسباند شلیکی به قلب هزاران هوادر شالکه که تا چند دقیقه قبل خوشبخت ترین مردم روی زمین بودند.
شالکه در آن فصل برای سومین بار قهرمان دی اف بی پوکال شد و در سال بعد نیز از قهرمانی خود دفاع کرد اما هیچگاه تلخی از دست دادن قهرمانی در ثانیه های پایانی کم نشد.
ولتینز آرنای با شکوه خانه جدید معدنچی ها
شالکه پس از وداعی تلخ با پارک اشتادیون در سال 2001 به استادیومی جدید و مدرن نقل مکان کرد تا دوران جدید دیگری را رقم بزند.
هوب استیونس رفت و هاینکس و رانگنیک هم نتوانستند رویای قهرمانی شالکه در بوندسلیگا را عمی کنند. اوایل سال 2006 اسلومکا جای رانگنیک را گرفت و شالکه را تا نیمه نهایی جام یوفا برد اما اوج کارش در فصل بعد بود.
شالکه دوباره با ستاره هایی همچون کورانی، آسامواه، بوردون، رافینیا و لینکولن تیمی مدعی در بوندسلیگا شده بود. صدرنشینی در هفته 32 بار دیگر پس از 6 سال شالکه را به قهرمانی نزدیک کرده بود اما گویی بخت شوم شالکه تمامی نداشت. هفته 33 شالکه میهمان دشمن دیرینه اش بروسیا دورتموند بود. دورتمود شانسی برای قهرمانی نداشت اما با 2 گل فرای و اسمولارک شالکه را شکست داد تا با هواداران اشتوتگارت جشن بگیرند! اشتوتگارت هفته آخر نیز برنده شد تا شالکه بار دیگر در آخرین لحظات دستش از سینی بوندسلیگا کوتاه بماند.
آغاز عصر جدید با آکادمی 5 ستاره
شالکه تمرکز خود را روی آکادمی گذاشت تا شاید با پرورش بازیکنان جوان به رویاهای خود دست پیدا کند. نویر، اوزیل و هوودس اولین خروجی های این آکادمی بودند که بعد ها سانه، متیپ، دراکسلر، مایر و مک کنی نیز در این آکادمی رشد کردند.
اولین ثمره توجه به آکادمی خیلی زود به بار نشست و شالکه با درخشش دروازه بان جوان خود یعنی مانوئل نویر تا یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان نیز پیش رفت جایی که مغلوب بارسلونا شد.
شالکه با آوردن فلیکس ماگات که وولفسبورگ را قهرمان بوندسلیگا کرده بود قصد آغاز عصری جدید را داشت. ماگات در فصل اول نیز موفق عمل کرد و توانست شالکه را نایب قهرمان بوندسلیگا کند. در تابستان بعد با آوردن ستاره هایی مثل رائول، هونتلار و متزلدر و داشتن بازیکنانی همچون نویر، راکیتیچ، فارفان و هوودس شالکه تنها به قهرمانی فکر میکرد اما اوضاع جور دیگری پیش رفت.
فلیکس ماگات در حالی تیم را به یک چهارم نهایی چمپیونزلیگ و دی اف بی پوکال رسانده بود به دلیل نتایج ضعیف اخراج شد تا رانگنیک بار دیگر به شالکه باز گردد. رانگنیک توانست پس از حذف اینتر شالکه را برای اولین بار به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا برساند و در جام حذفی و پس از آن در سوپرکاپ نیز قهرمان شد. اما فصل بعد استعفا داد تا هوب استیونس بار دیگر به شالکه بازگردد.
اوضاع برای شالکه خوب پیش میرفت و آکادمی هر سال ستاره های جدیدی بیرون میداد و شالکه یکی از نماینده های ثابت آلمان در لیگ قهرمانان بود. در یکی از همین سال ها شالکه با برد 4-3 در برنابئو تا آستانه حذف رئال مادرید پر افتخار هم پیش رفت و یکی از شب های به یاد ماندی باشگاه را رقم زد.
مرگ تدریجی یک رویا
پس از چند سال حضور متوالی در لیگ قهرمانان اروپا در سال 2015 شالکه نتوانست سهمیه لیگ قهرمان را بدست بیاورد و کریستین هیدل مدیر ورزشی موفق ماینز را برای بازگشت دوباره به لیگ قهرمانان استخدام کرد. هیدل با خرج های زیاد رکورد نقل و انتقالات شالکه را نیز با خرید 26 میلیونی امبولو شکست و دستمزد های زیادی به بازیکنان جدید میداد. اما هیچکدام از خریدهای گران قیمت هیدل موفق نبودند و از آن سو در تمدید قرداد ستاره های باشگاه مثل گورتزکا، متیپ، کولاسیناچ و مایر هم ضعیف عمل کرد تا همه آن ها رایگان از تیم جدا شوند!
شالکه در سال 2018 با هدایت تدسکو نایب قهرمان بوندسلیگا شد اما فصل بعد دو ستاره اصلی تیم یعنی گورتزکا و مایر جدا شدند و هیدل بازم هم با خرج زیاد نتوانست جای خالی آن ها را پر کند. تدسکو فصل بعد به دلیل نتایج ضعیف اخراج شد و شالکه نیز هر سال بدهی هایش بیشتر میشد.
سال 2019 شالکه فصل را با مدیریت ورزشی اشنایدر و مربیگریه واگنر آغاز کرد. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرفت و شالکه در پایان نیم فصل به کسب سهمیه لیگ قهرمانان امیدوار بود. اما در نیم فصل دوم ورق کاملا برگشت و شالکه در سراشیبی سقوط افتاد و با آمدن کرونا نیز تیر خلاص به پیکر نیمه جان شالکه زده شد.
شالکه پس از کرونا دچار مشکلات مالی شدید شد و در تابستان قبل نتوانست تیمش را تقویت کند. روند ناکامی های تیم در داخل مستطیل سبز نیز ادامه داشت و رکوردهای منفی هر روز فشار بیشتری به تیم وارد می کرد. تغییر پیاپی مربی ها نیز فایده ای نداشت تا سر انجام شالکه بار دیگر سقوطی تلخ را تجربه کند.
امید آخرین چیزیست که میمیرد
شالکه در تاریخ پر فراز و نشیب خود ثابت کرده که معدنچی ها هیچوقت تسلیم نمی شوند. همانطور که در دهه 80 سقوط کردند و دوباره بلند شدند این بار نیز بلند خواهند شد. هواداران پر شور باشگاه بار دیگر به استادیوم ولیتنز آرنا برخواهند گشت تا از تیم محبوب خود حمایت کنند و سرود " آبی و سفید چگونه عاشقت شدم" را بخوانند.