فینال لیگ اروپای فصل گذشته مقابل ویارئال مثالی کلاسیک از چگونگی استیصال- و در نهایت شکست- آنها برابر تیمی بسیار ضعیفتر است که توانست آنها را در خط میانی از کار بیندازد. درک این که رونالدو چطور قرار است این مشکل را حل کند، دشوار است. |
میتوانید هر حرفی درباره مدیریت منچستریونایتد بزنید اما آنها مشخصا از ارزشی که هواداران این تیم برای ستارههای سابق خود قائل هستند، خبر دارند. هیچ سرمربیای جز بازیکن محبوب سابق نمیتوانست پس از دو فصل و نیم نمایش بیثبات از سوی تیمش تا این حد کم تحت فشار باشد؛ در حالی که جذب کریستیانو رونالدو در پنجره نقل و انتقالات نیز موج مثبت در اطراف این تیم را افزایش داد.
این موضوع تا حد زیادی قابل درک است، خصوصا وقتی سوی دیگر ماجرا پیوستن رونالدو به منچسترسیتی، همسایههای پرسروصدای یونایتد، بود. حتی اگر او در آنجا موفق نمیشد- و درک این موضوع که او چطور قرار بود در تیم پپ گواردیولا جای بگیرد، سخت است- این اتفاق خاطرات شش فصل حضورش در اولدترافورد و کمک به کسب سه عنوان قهرمانی لیگ و یک لیگ قهرمانان را خدشهدار میکرد.
اما مطمئنا این که یوونتوس اجازه داد بازیکنی که با مبلغ 100 میلیون خریده بود، تنها با 15 میلیون یورو از این تیم جدا شود، هشداردهنده است. به نظر میرسید سیتی متوجه این علاقه برای فروش او شده بود و تصور میکرد ممکن است او را به صورت رایگان به خدمت بگیرد. با بازگشت ماسیمیلیانو آلگری به یوونتوس، این باور به وجود آمده بود که رونالدو مانع از تکامل تاکتیکی تیم به شیوهای که از نظر او به آن نیاز دارند، میشود و در عین حال بخش زیادی از بودجه صرف او شده و هزینه انجام شده برای خرید سایر بازیکنان محدود میشود- معضلی که با توجه به شرایط دشوار اقتصادی ناشی از شیوع جهانی ویروس کرونا بیش از پیش به چشم میآمد.
یکی از نگرانیهایی که از ابتدا در مورد حضور رونالدو در منچستریونایتد وجود داشت، تاثیر او روی عملکرد سایر بازیکنان تیم بود.
در نهایت با وجود 81 گلی که رونالدو در طول سه فصل در لیگ به ثمر رساند، انتقال او به یوونتوس باید به عنوان یک شکست به حساب بیاید. او به این تیم منتقل شد تا گلهایی را به ثمر برساند که پس از دو شکست در فینال در طول چهار سال پیش از آن، بتواند جام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را به ارمغان بیاورد. اما به جای آن یووه در یک چهارم مقابل آژاکس و در یک هشتم مقابل لیون و پورتو شکست خورد. شرایط از این هم بدتر شد و آنها فصل گذشت پس از 9 قهرمانی متوالی موفق به بالا بردن جام نشدند. درست است که مسئولیت چنین اتفاقی تا حد زیادی به انتصاب مربی بیتجربهای چون آندرهآ پیرلو مربوط بود اما انتصاب پیرلو و جذب رونالدو به نوعی از یک حس ایده میگرفت: باور هیئت مدیره به این موضوع که استفاده از یک سلبریتی راهی میانبر برای رسیدن به موفقیت است.
اگر به نظر میرسد که رونالدو بیشتر از سیتی با یونایتد سازگاری دارد تنها به این دلیل است که سبک آنها تعریف نشدهتر است. او گلهایی به ثمر خواهد رساند. رونالدو در خلق موقعیت و تبدیل موقعیتها به گل همچنان درخشان است و شاید بهترین رهبر هجومی در تمام دنیا باشد. آمارها نشان میدهد که او در آخرین فصل حضورش در یوونتوس بار دیگر شروع به عقب کشیدن کرد و به بازیکنی بیش از مهاجم داخل محوطه جریمه تبدیل شد اما همچنان همکاری رونالدو در بازی به صورت کلی بسیار محدود است. این باید یک نگرانی جدی باشد؛ با توجه به این که مشکل اصلی یونایتد تحت هدایت سولسشر بازی منسجم خط میانی بوده است.
علاوه بر این، رونالدو پرس نمیکند. او هرگز واقعا این کار را انجام نداده اما این موضوع اخیرا بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. او فصل گذشته جز یک درصد مهاجمانی بود که کمترین پرسینگ را در یک سوم پایانی انجام میدادند. جز رئال مادرید با رونالدو، هیچ تیم دیگری که از سیستم پرسینگ استفاده نمیکرد، نتوانسته در یک دهه اخیر فاتح لیگ قهرمانان شود. با کاهش همکاری لیونل مسی در این زمینه در سالهای اخیر، بارسلونا ر برابر تیمهای بزرگ به مشکل خورد و شکستهای سنگینی را برابر یوونتوس، لیورپول، بایرن مونیخ و پاریسنژرمن در چند فصل گذشته تجربه کرد. مشکلات یووه در لیگ قهرمانان نتیجه مستقیم عدم محافظت از خط میانی آنها بود که منجر به باز شدن خطوط میشد.
سپس مسئله تاثیر رونالدو روی سایر بازیکنان مطرح میشود. شواهدی از تیم ملی پرتغال نشان میدهد که او و برونو فرناندز لزوما همکاری خوبی با هم ندارند- و آیا رونالدو اجازه خواهد داد بازیکن دیگری پشت ضربات پنالتی قرار بگیرد؟ فرناندز فصل گذشته 13 گل از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و فقط یک ضربه را از دست داد (توضیح مترجم: این مطلب پیش از دیدار منچستریونایتد و استون ویلا نوشته شد).
با شکست مقابل لسترسیتی، فشارها روی سولسشر بسیار بیشتر از قبل خواهد شد.
حضور بازیکنان هجومی زیاد در این تیم شاید به این معناست که پل پوگبا باید دفاعیتر بازی کند اما این پستی نیست که او بتواند در آن بهترین عملکردش را به نمایش بگذارد. همانطور که دیدارهای اخیر برای یونایتد مقابل وولوز و برای فرانسه مقابل سوییس که او در آنها عملکردی فوق العاده را به نمایش گذاشته به خوبی این موضوع را نشان میدهد. و این چه معنایی برای پیشرفت میسون گرینوود و تا حدی کمتر مارکوس راشفورد خواهد داشت؟
با جذب جیدون سانچو و رافائل واران برای تقویت تیمی که پیش از آن نیز استعدادهای زیادی را در اختیار داشت، یونایتد حالا بازیکنان بزرگی دارد و پیروزیهایی را به دست خواهد آورد چون از حضور بازیکنانی درخشان در هر دو محوطه جریمه بهره میبرد. اما سوال اینجاست که آیا آنها به اندازه کافی پیروز خواهند شد و آیا در بزرگترین دیدارها نیز پیروز میشوند یا خیر. فینال لیگ اروپای فصل گذشته مقابل ویارئال مثالی کلاسیک از چگونگی استیصال- و در نهایت شکست- آنها برابر تیمی بسیار ضعیفتر است که توانست آنها را در خط میانی از کار بیندازد.
درک این که رونالدو چطور قرار است این مشکل را حل کند، دشوار است اما او بازخوردهای بسیاری در شبکههای اجتماعی به همراه آورده و حضورش حداقل در کوتاه مدت باید باعث آرامش هوادارانی باشد که فصل گذشته را با خشمی شدید از مالکان تیم به پایان رساندند. هرچند از زاویه دید فوتبالی، او خریدی بیهوده به حساب میآید.