هر عقل سلیمی خواهان این است که تعداد میلیاردر ها افزایش یابد چون بر طبق ساختار خلق ثروت سرمایه داری میلیاردر شدن از راهی جز دادن خدمات جدید به مردم میسر نخواهد بود و هر چقدر تعداد آن ها بیشتر شود به نفع ما خواهد بود.
ثروتی که میلیاردر ها مالک آن هستند همه آن را در خانه شان نگه نمی دارند. بخش اعظمی از ثروت آن ها در بانک های دولتی و خصوصی نگه داری می شود و این پول ها به صورت وام به مردم عرضه می شوند و مردم این توانایی را پیدا میکنند تا با این پول ها کسب و کار های جدید به راه بیندازند، خانه بخرند یا حتی فرایند تحصیلی خود را پیگیری کنند.

مغلطه شماره ۲: فقیر فقیر تر می شود، پولدار پولدار تر
راستی آزمایی: این هم مغلطه ای بزرگ است. در یک جامعه سرمایه داری همه ثروتمند می شوند. فقیر، متوسط و پولدار همگی این اقشار جامعه ثروتمندتر می شوند.
اقتصاد هر روز در حال رشد است و ما اکنون ثروتمندتر از اجدادمان هستیم و آن ها هم ثروتمندتر از اجدادشان بودند.
فقرا هم در یک جامعه سرمایه داری ثروتمند تر می شوند چگونه؟؟؟
صاحبان کسب و کار ها با توجه به ذات ساختار نظام سرمایه داری برای حذف رقبا از بازار به روش عادلانه یعنی ارائه دادن خدمات ارزانتر نسبت به رقبا به مردم هر روز قیمت محصولاتشان را کاهش می دهند و این به نفع فقراست.
یک گوشی ساده شرکت موتورولا در سال ۱۹۹۶ که کاربری غیر از تماس های روزانه نداشت ۱۷۴۳ دلار قیمت داشت اما امروزه یک گوشیA51 با کوهی از امکانات و دسترسی ها و فناوری ها به قیمت ۲۸۰ دلار توسط شرکت سامسونگ عرضه می شود.
چه اتفاقی افتاده است؟ قیمت کاهش پیدا کرده و کیفیت و دسترسی افزایش یافته است. این به نفع تمام اقشار جامعه من جمله فقراست.
در یک جامعه سرمایه داری دولت برای نابودی تورم دست به کار می شود و اگر سیاست های درستی داشته باشد تورم را کاهش می دهد و این کاهش تورم به نفع همه جامعه است.
در سال ۱۹۸۰ وقتی رونالد ریگان به حکومت رسید آمریکا با تورمی بی سابقه یعنی تورم 12 درصدی رو به رو بود اما ۶ سال بعد در سال ۱۹۸۶ تورم به ۲ درصد رسیده بود، فقرا ثروتمند تر و اغنیا هم ثروتمند تر شده بودند. چگونه این کار انجام شد؟ بله سیاست های درست رونالد ریگان که به reagonomy مشهور شدند این اتفاق خوشایند را رقم زدند.

نرخ تورم بین سال های 1980 و 1986 آمریکا که تورم 10 درصد کاهش داشته است.

سرانه تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر که در سال 1960، 3000 دلار برای هر شهروند ایالات متحده بوده و اما این میزان در سال 2021 به 60000 هزار دلار رسیده است.
مغلطه شماره ۳: انحصار هایی نظیر اپل و آمازون تیشه به ریشه بازار زده اند.
راستی آزمایی: ما همیشه انحصار داریم انحصار مطلق دولت بر سیستم آموزش و پرورش، انحصار مطلق دولت بر سیستم پست یا حتی انحصار مطلق دولت بر سیستم تلفن عمومی در قرن ۲۰. انحصار در اغلب اوقات حاصل دخالت دولت در بازار است و این دخالت دولتی و خلق انحصار شکست ناپذیر اغلب اوقات به نفع مشتریان نیست. سیستم عمومی تلفن در قرن ۲۰ بسیار گران قیمت بود و یک تماس کوتاه ۱۷ دلار خرج بر روی دست مشتریان می گذاشت.
در جوامع سرمایه داری در بخش هایی که دخالت دولت بر آن ها قدرتی ندارد انحصار وجود دارد اما این انحصار انحصاری عادی است و از هیچ قوه قهریه ای بهره مند نمی باشد و تنها راه حفظ این انحصار کاهش قیمت یا افزایش کیفیت توسط مدیران و مالکان این شرکت است و اگر چنین نکنند، قیمت ها را کاهش یا کیفیت را افزایش ندهند کسب و کار های جدید جای آنان را می گیرند و انحصار آن ها نابود می شود. بارز ترین نمونه ها در این باره نابود شدن انحصار شرکت blockbuster video توسط کمپانی Netflix و نابودی انحصار شبکه اجتماعی my space توسط شبکه اجتماعی Facebook است.

مغلطه شماره ۴: بازار آزاد منجر به خلق فضای کار ناامن می شود و راه حل آن کنترل و نظارت دولتی بر محیط کارخانه هاست
راستی آزمایی: عده ای از سوسیالیست ها می گویند که تاسیس نهاد دولتی Osha(occupational safety and health administration)
منجر به کاهش مرگ و میر و آسیب های ناشی از کار شده است و یک آمار را به نشانه تایید حرف خود به ما نشان می دهند اما اگر نگاهی به همان آمار بیندازیم میبینیم که آمار مرگ و میر و آسیب های حین کار قبل از تاسیس این نهاد در سال ۱۹۷۲ نیز رو به کاهش بوده است. دلیل آن چیست؟ هر چقدر که ما ثروتمند تر می شویم طمعمان برای ثروت بیشتر افزایش می یابد اما بیشتر شدن ثروت نیازمند دامنه خدماتی گسترده تر است و این مهم جز با گسترش و افزایش دامنه خدماتی میسر نخواهد شد. اما افزایش دامنه ارائه خدمات نمیتواند بدون افزایش و ارتقا تجهیزات محقق شود. هر چقدر که ابزار ارتقا پیدا کنند امنیتشان بیشتر می شود و این به نفع کارگران شاغل در کارخانه هاست. برای مثال اگر یک کمپانی ساختمان سازی می خواهد پول بیشتری به دست آورد باید پروژه های بیشتری را بسازد و تحویل مشتری ها دهد و این کمپانی باید ساختن پروژه های بیشتر باید سرعت کار خود را افزایش دهد. در گذشته کارگران مجبور بودند سنگ های چندین کیلویی را روی دوش تا ارتفاع صد ها متری ببرند اما الان دیگر چنین نیست. امروزه مصالح ساختمانی با بالابر و جرثقیل به ارتفاع های بالا انتقال می یابد و با این فناوری ها دیگر هیچ کارگری زیر فشار سنگین مصالح ساختمانی له نمی شود.

مغلطه شماره ۵: سرمایه داری منجر به خلق ابر انحصارگر هایی می شود که رفتار تجاری آن ها سنخیتی با مفهوم بازار آزاد ندارد
راستی آزمایی: ثروتمندانی نظیر جان دی راکفلر از همان زمانی که به دنیا آمدند ثروتی به ارزش ۵۰۰ میلیارد دلار نداشتند. جان دی راکفلر با اختراع روش جدیدی برای حمل بیشتر و ارزان تر نفت به مردم توانست ثروتی به این مقدار خلق کند و هیچکسی تحت شرایط زور و اجبار مشتری خدمات او نبوده است. اگر انحصاری در بازار وجود دارد حاصل اقدامات دولت برای حمایت از کسب و کار های بزرگ چندملیتی است که دیگر آن نامش کاپیتالیسم نیست، آن corporatism یا شرکت گرایی است. بازار آزاد زمانی منجر به خلق ثروت می شود که دولت دخالت مستقیمی در آن نداشته باشد.
_on8e.jpeg)
مغلطه شماره ۶: سرمایه داری توانایی پاسخ دادن به نیاز های شما را ندارد و یک سیستم ناکارآمد است.
راستی آزمایی: سرمایه داری قرار نیست مستقیما کاری برای ما انجام دهد. سرمایه داری آزادی را به ما هدیه می دهد و این آزادی ما را قادر می کند که با انتخاب های منحصر به فرد خود در زندگی سطح کیفی زندگی خود را بالا ببریم و رفاه و آسایش خود را با دستان خودمان بسازیم.

مغلطه آخر و شماره ۷: سرمایه داری و صاحبان صنایع با مکانیزه کردن پروسه تولید شغل همه را نابود می کنند و آن ها را اخراج می کنند.
راستی آزمایی: برای سال ها کارشناسان تخمین می زدند که نرخ اشتغال در آینده های دور کاهش خواهد داشت اما هرگز این اتفاق نیفتاد. نرخ اشتغال حتی از دوران هم فراتر رفت.
بله این مسئله بسیار تلخ و ناگوار است که کسی شغلش را از دست دهد ولی مکانیزه کردن فرایند تولید منجر به خلق شغل برای عده بیشتری از افراد می شود. در سال های آخر قرن ۱۹، ۹۸ درصد مردم در مزارع کار می کردند اما امروزه فقط ۲ درصد مردم در مزارع کار می کنند. همان مزرعه داران دیروز امروز شغل های جدیدتری یافته اند و تنوع مشاغل فراتر