اخبار جنگ خیلی زود عادی می شود.
اما هميشه داستان هاي دوران جنگ كودكي پدر و پدر بزرگم، تجارب خودمون در دوران جنگ بي حاصل با عراق و همه نمونه هاي مشابه ان از دوران جنگ اول و دوم جهاني، جذابيت، دراماي بي حد و حصر و بی شک درد خود را داشته است.
جنگ ها را نباید نادیده گرفت. بایدحرف و زد گفت.
روايت امروز از همه اون قصه هاي تلخ و دردناك و البته شنيدني جدا نيست. مصاحبه ايي است با يكي از بازيكنان برجسته چند ده اخير اندره شوچنكو اوكراييني.
نگاه به چهره و حالات او كافي بود تا بيننده را ميخكوب كند. همينطور هم شد. بغض و اشک…خلاصه دردي بر دردهاي دلم افزود.
راحت نیست طی یک لحظه تصمیم بگیرید خانه و کاشانه و بستگان و دوستان و وطن خود را با اینده ایی نامعلوم ترک کنید. انچه این روزها گریبان میلیون ها نفر را گرفته است.
Should I stay or should I go!
. |
اولین باری که آندری شوچنکو در باره اغاز جنگ و يورش روسيه به وطنش، اوكرائين شنيد، زمانی بود که مادرش لیوبوف از خانه اش در کیف با او تماس گرفت.
"خواب بودم. مادرم بود، او…"
شوچنکو می ایستد. خودکار را روی میز می اندازد و به سمت پنجره می رود تا خودش را جمع و جور کند. "متاسفم. این مصاحبه آسانی نیست"
صدایش هنوز در حال ترکیدن است، "جنگ شروع شده پسرم" ، "نمي تونستيم باور کنیم که روسیه این گام را برخواهد داشت و جنگ را آغاز خواهد كرد. ما همگي در شوک كامل بوديم"
صدای گلوله باران و تیراندازی و فریاد برای خانواده شوچنکو به یک امر دائمي تبدیل شده است. مادر او دیگر در کیف نیست، پایتختی که طناب روسیه در حال خفه كردن ان است، اما مادر پس از امتناع از ترک کشور در خاک اوکراین باقی مانده است.
شوچنكو ٤٥ ساله، اشک آلود با تاکید، مدام روی میز می کوبد. "هر بمبی را که به زمین برخورد می کند احساس می کنید، خانه ها می لرزد. جنگ است، كشتار، نابودي، اوارگي. و بمباران بی امان ادامه دارد.
فرصت هيچگونه كمك بشر دوستانه ايي نيست. مادرم اونجاست، خواهرم، دایی و عمه، پسر عموی من، دوستانم، برخی در خط مقدم. آنها برای کشور ما، برای آزادی ما، برای انتخاب ما، برای غرور ما ايستاده اند. دفاع می کنیم. ما می جنگیم. باید.چاره ديگري نداریم.
شوچنكو روزگاري از بازيكنان درجه يك اروپا و جهان به حساب ميامد. در ١١١ بازی ٤٨ گل به عنوان مهاجم براي اوكرايين به ثمر رساند و او را به بهترین گلزن تاریخ اين كشور تبدیل کرد. او پنج سال عنوان سرمربیگري اين تيم را برعهده داشت. تابستان گذشته آنها را به مرحله یک چهارم نهایی یورو ٢٠٢٠ رساند. او بود كه پنالتی پیروزی را در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ٢٠٠٣ برای آث میلان به ثمر رساند و جشن شادي را در حالی که پرچم کشورش بر روی شانه هایش بود برگزار كرد. شوچنکو به اوکراینی بودنش افتخار میکند. "تا به امروز هرگز اینقدر افتخار نکرده بودم که از سرزمین آبی و زرد آمده ام"
او مانند هر پسر دیگری سعی کرد مادرش را متقاعد کند که از آن مرز عبور کند. به دلیل وضعیت سلامتی، او نیاز به مراقبت های پزشکی خاص دارد. با این حال، او در کنار میلیونها مادر، پدر، پسر و دختر دیگر باقی ماند تا از ترک آنچه متعلق به آنهاست خودداری كند.
"تصميم رئیس جمهور ما ولودیمیر زلنسکی بسیار مهم بود. او می توانست كشور را ترک کند. اما پیام او اشكار بود، میمانم، ما باید از کشورمان دفاع کنیم. اين تصميم مردم اوکراین را متحد کرد. او پیش آنها ماند. مطمئنم تسلیم نمی شویم. ما با انتخاب خود، برای آزادی و برای دموکراسی مان مبارزه می کنیم. وقتی مردم را در خیابان می بینید که بدون هیچ سلاحی می روند تا تانک ها را متوقف کنند، بسیار تكان دهنده است. تا آخر دفاع می کنیم. حضور روسیه هرگز در سرزمين ما مورد استقبال قرار نخواهد گرفت"
چگونه وضعیت را برای چهار پسرم، جردن، ١٧ ساله، کریستین ١٥،الکساندر نه ساله و رایدر هفت ساله توضیح داده ام. من فقط حقیقت را می گویم. راه درست، گفتن حقیقت است. کسانی که در خط مقدم هستند نيز سعی می کنند حقیقت را به دنیا بگویند و در اين راه کشته می شوند. جردن، همراه من به تظاهرات (در لندن) اومد. او می داند چه فاجعه ايي در حال رخ دادن است. شايد برای من و خانوادهام سخت باشد، اما میدانم که برای مردم اوکراین که هر لحظه از جان خود میترسند، چقدر سخت تر است.
از استقلال اوکراین تنها ٣٠ سال می گذرد. زمانی که فوتبال را شروع کردم درست زمانی بود که مستقل شدیم. از روز اول تا کنون، من همیشه اوکراینی ماندم و منبعد نيز قرار نیست شخص يا كشور دیگری وظايف ما را دیکته کند.
شوچنکو در طول مصاحبه از بیان نام خود خودداری می کند. او فقط به عنوان يك اوکراینی صحبت می کند.
اوکراینی که فقط اخبار تماشا نمي كند يا به همدردي از دور بسنده نمی کند. او تقریباً هر روز با شهردار کیف صحبت می کند.
او از طریق طرح «خانههایی برای اوکراین» به پناهندگان پناه میدهد. او صفحه Just Giving خود را تحت کمپینی به نام «نقش خود را بازی کن» راهاندازی کرده است که در آن میخواهد حداقل ۲ میلیون پوند برای سازمانهایی از جمله Laureus Sport for Good، یونیسف و برنامه جهانی غذای سازمان ملل جمعآوری کند.
همسر او، کریستن، فعالانه در کمک به خانواده ها برای خروج از اوکراین نیز مشارکت دارد."جهان پشت اوکراین ايستاده است و اين موج همبستگی برای مردم باورنکردنی است. این برای همه ما خیلی معاني دارد. برای همه اوکراینیهایی که در آنجا ماندند، مهم است که بدانند تنها نیستند"
روی دیوار کتابخانه نقل قول نسبتاً مناسبی از وینستون چرچیل وجود دارد. "اگر از جهنم هم می گذری، ادامه بده"
چندین کتاب در کنار شوچنکو به نظر می رسد که می توانند به گفتگوی ما نیز مربوط باشند. «ندای اسلحه» نوشته آلن مالینسون، «جاده ای به سوی پیروزی» نوشته مارتین گیلبرت و «مکانی به نام آزادی» اثر کن فولت. ناگفته نماند که Risk - آن بازی رومیزی دیپلماسی، درگیری و فتح - و Monopoly و Scrabble در گوشه ای قرار گرفته است. اين روزها به هر کجا که مي نگري، یادآور آشفتگیهاست. فکر کردن درباره جهنم روی زمین.
تقريبا يك ماه از اغاز جنگ گذشته است. اکنون وقتی از شما در مورد روسیه می پرسند چه احساسی دارید؟"
"از ابتدا گفتم، باور نداشتم که این اتفاق بیفتد. ما یک رابطه طولانی با هم داشتیم و فکر نمیكردم هیچوقت به اينجا برسيم. من می دونم بسياري از مردم روسیه مخالف شرايط بوجود امده هستند و خواستار توقف جنگ هستند. به خیابان رفتن و تظاهرات در روسيه آسان نیست، ان ها نيز در خطر هستند. اما تنها راه توقف جنگ ابرازحقیقت است و اکثر مردم روسیه حقیقت را نمی دانند. آنها فقط تبلیغات را می شناسند، مانند تظاهرات قابل توجه طرفدار جنگ در روسيه که در استادیوم لوژنیکی مسکو برگزار شد. نمايشي كه یادآور گردهمایی نورنبرگ و آدولف هیتلر بود، و پوتين دقيقا از «سرنوشت تاریخی» مردم روسيه سخن راند. رئیس جمهور روسیه نام اين جنايات را "عملیات ویژه" خواند. عملیات ويژه کشتن بیگناهان است، محاصره مردم. بمياران شهرها.
شوچنكو با توجه به اتفاقاتی که در خانه رخ می دهد مشوق تمامي بازيكنان او كراييني در انگلستان و ليگ هاي ديگر اروپاست: «من همیشه به بچه ها میگم، به بازی کردن ادامه دهید. شما برای کشورتان بازی می کنید. این خود يك پیام فوق العاده است. دنیای ورزش بسیار متحد است و مخالف جنگ. (الکساندر) زینچنکو، (ویتالی) میکولنکو، یارمولنکو، (رومن) یارمچوک، خیلی مهم است همگي به فوتبال در اين شرايط ادامه دهند.
ما متحد هستیم. این پیام کمپین مبارزاتي من است، نقش خود را ایفا کنید. هر کاری می توانید انجام دهید. لطفا در مورد اوکراین صحبت کنید. احساس می کنیم تنها نیستیم. اگر از ورزشکاران ما حمایت کنید، از ما حمایت كرده ايد.
مورد اشاره است كه شوچنکو نمی خواهد ببیند که چلسی قربانی دیگری در این جنگ ناخواسته باشد. اگرچه تعدادي در بازي با بارنلي در حمايت از ابراموويچ در جريان اداي احترام به اوكراييين اواز مي خواندند، توماس توخل، سرمربی چلسی، مستقيما ابراز كرد: «این لحظه برای انجام این کار نیست».
"تاریخی که چلسی ساخت را نمی توان محو کرد. هواداران چلسی همیشه پشت باشگاه خواهند ماند زیرا آنها باشگاهشان را دوست دارند. می دانم که دوران سختی براي ان هاست. چنانچه براي وطن من. میخواهم از همه درخواست کنم که نقش خود را ایفا کنند. به یاد داشته باشيم که چه چیزی حائز اهميت است. من فقط یک چیز می خواهم: ایجاد صلح در کشورم، جلوگیری از کشتار مردم بیگناه، جلوگیری از کشتار بچه ها. همه می دانیم که جنگ ظالمانه است و ما نمی توانیم آن را تحمل کنیم.
کودکان بی گناه در حال مرگ هستند. بدون دلیل. این چیزی است که من برای آن کار می کنم. برای متوقف کردن این جنگ. این جنگ نه دليلي دارد و نه لزومي. یک احساس شخصی وجود دارد. الان به ورزش نگاه نمی کنم. خوب می دانم چه فاجعه ايي رخ داده است. در این لحظات ورزش برای من در درجه دوم اهمیت قرار دارد. نگاهم به فوتبال نيست. تمرکزم صرفا به وطنم است. مردم و ادم ها موضع خود را می گیرند، اما برای من پیامی که از جامعه ورزش منعكس شده بسيار روشن است: جنگ را متوقف کنید.
نقل قول معروف بیل شنکلی در مورد مهمتر بودن فوتبال از مرگ و زندگی است، جمله ايي برای تأکید بر اهمیت فوتبال برای همه ما. اما در حال حاضر، شوچنکو نگران بازی زیبا Beautiful game نیست زمانيكه اتفاقات بسیار وحشتناكي در حال وقوع است.
چنانچه دوران کودکی شوچنکو نیز با دوران کودکی خيلي ها متفاوت بود. شوچنکو در روستای دویرکیوشینا، یاهوتین، نزدیک به کیف به دنیا آمد. او داستانی واقعي از دوران کودکی خود تعريف مي كند. دوراني كه پدرش، نیکولای، در هنگ تانک ارتش شوروی بود.
زمانی که فاجعه چرنوبیل بوقوع پيوست، همه چيز تحت كنترل اتحاد جماهیر شوروی بود و رژیم همه چیز را بسیار ساکت و خفه نگه دارد. اما پدرم همه چيز را می دانست چون ارتشي بود. او دستگاهي را به خانه آورد که تشعشعات اتمي را تشخيص می داد.
با بچه ها طبق معمول مشغول بازي در زمین فوتبال بوديم كه توپمون سوت شد و بالای ساختماني فرود آمد. من راهی پیدا کردم که به برم بالا. اونجا كه رسيدم شش یا هفت توپ فوتبال افتاده بود. جکپات، جفت شيش، مثل هر بچهای. من همه توپ ها رو برداشتم. چندتايي رو به دوستام دادم و سه تا از توپ ها رو هم با خودم به خانه بردم. وقتی خونه رسيدم، پدرم توپ هارو گرفت و با اون دستگاهش آزمایش کرد. عقربه کنتور به طرز وحشتناکی بالا رفت. ما باید همه توپ ها را با چشمان اشك الود داخل آتش می انداختیم. اکنون میلیون ها کودک اوکراینی وجود دارند که زندگی آنها نیز هرگز شبیه به خيلي از كودكان هم نسل خود نخواهد بود.
"از زمان شروع جنگ در هر ثانيه یک کودک اوکراینی پناهنده می شود. در هر ثانیه. تعداد فقط بالا بالاتر خواهد رفت. پدرم مرد سرسختی بود. سخت، سخت، سخت. شرایط موجود مردم اوکراین را هم بسيار سخت و ابديده کرده است.
اخيرا يكي از اشعار تاراس شوچنکو بزرگترین شاعر اوکراینی که در سال ١٨٦١ درگذشت در رسانه هاي اجتماعي دست به دست مي شود. مجسمه نیم تنه این مرد را می توان مشرف بر بقایای ویران شده یک بلوک برجی ویران شده در Borodyanka یافت. نام ان شعر "قفقاز" است:
"روح ما هرگز از بین نخواهد رفت. آزادی مردن نمی شناسد"
شوچنکو كلمه به كلمه ان را می داند. به پایین نگاه می کند، خيره به فکر فرو ميرود، "این پیامی است که در تمامي اعصار در قلب ما مانده است"
ناگهان تلفن همراه شوچنکو شروع به لرزش در مي ايد. از اوکراین است - یکی از ده ها، اگر نه صدها، تماسی که او روزانه دریافت می کند. "متاسفم. من باید بروم. مشكلي نيست؟"
در ژانویه، شوچنکو سرمربی جنوا در سری آ ایتالیا بود. شاید روزی او دوباره به حيطه مربيگري فوتبال بازگردد. تاکتیکهای حریفان را تجزيه و تحليل کند و در روزهاي شنبه برابر نيمكت ذخيره ها حرص و جوش بخورد. همه اين ها شايد زماني خواهد بود که صلح برقرار شود. تا ان زمان، او یک اوکراینی در انگلیس خواهد بود و هر کاری که می تواند برای کاهش بحران و فاجعه انسانی در سرزمین خود انجام خواهد داد.