یادم آمد
شوق روزگار کودکی
مستی بهار کودکی
یادم آمد
آن همه صفای دل که بود
خفته در کنار کودکی
رنگ گل جمال دیگر در چمن داشت
آسمان جلال دیگر پیش من داشت
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
به چشم من همه رنگی فریبا بود
دل دور از حسد من شکیبا بود
نه مرا سوز سینه بود
نه دلم جای کینه بود
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
روز و شب دعای من
بوده با خدای من
کز کَرَم کند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من به جا
گیرد و پس دهد به من دمی
مستی کودکانه مرا
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
اخبار داغ
- هانسی فلیک تماشاگر ویژه دیدار چلسی - فولام / عکس
- مهاجم سابق پرسپولیس با وجود اتهام خرید و فروش کوکائین آزاد شد
- ادای احترام هواداران نیولز اولد بویز به لیونل مسیِ قهرمان جهان / عکس
- توهین مربی مس کرمان به ساپینتو: او مشکل روانی دارد؛ بی ادب و دیوانه است!
- 2 شوت کریستیانو رونالدو در بازی دیشب النصر که تیرک دروازه مانع گل شدن توپ شد / فیلم