بسیار محبوب بودم
تراکتور رو در همه کاپ ها قهرمان کردم
سهند هم که از کاربرای سایته به من پاس گل زیاد میداد
خیلی وقتا هم با دریبل شمار زیادی از بازیکنان حریف گل میزدم
خلاصه بعد قهرمانی در آسیا که داستانش مفصله و شاید روزی تعریف کردم
ما به جام باشگاه های جهان رسیدیم
و موانع رو پشت سر گذاشتیم تو فینال باید با آرسنال بازی داشتیم
شبی از شب ها با سهند تخمه میشکستم و به ستارگان خیره شده بودیم
سهند یدفعه لپ تابشو باز کرد گفت ببین کارآگاه پشندی
نمیخوای تو فینال جام باشگاه های جهان گل بزنی عکس زیر پیرهنت کارآگاه و همکارانش باشن؟
وی در ادامه افزود: جهان تحت تاثیر کارآگاه پشندی قرار خواهد گرفت
بعد یکم غمگین بودم
سهند کیک و شیر کاکائو درآورد گفت بیا بخوریم حالشو ببریم هر چی شد شد
وقتی میخوردم یاد اون شبی افتادم که مسی به آرسنال ۴ گل زد
یدفعه پاشدم و راه رفتم تو ساحل توپو ورداشتم رفتم تو آب تمام تمساح ها رو دریبل زدم
سهند فکر کرد من خورده شدم
و به همه همینو گفت
اما درحالی که همه عزا گرفته بودن درست سر بزنگاه لحظه ی سوت داور رسیدم همه دهنشون ۱۱ متر باز مونده بود
توپو ورداشتم با دریبل همه بازیکنا گل زدم
سهند گفت تو زنده ای پسر ههههههه
اما ۳ تا گل خوردیم!
۲ تا گل زدم به بازی برگشتیم
بازی در اوج حساسیت بود دقیقه ۹۱ رو ی کرنر گل چهارم رو خوردیم
من افتادم رو زمین تمام جهان رو سرم خراب شده بود
اما سهند دستامو گرفت گفت بلند شو هنوز هیچ چیز تموم نشده فاصله بین بهشت و جهانم یک ثانیه ست..
سهند بهم پاس داد اما ۵ نفر جلوم بود و دقیقا آخرین فرصت بود توپ جایی میچسبید جز تور دروازه همه چی تموم بود
یدفعه ی پرنده رو تو آسمون دیدم انگار خدا فرستاده بود...
برای خواندن ادامه داستان به خصوصی آمده و مبلغ را واریز کرده تا برای شما ارسال شود..
تا اینجا رایگان بود