«فکر میکنم او (آرسن ونگر) در اختیار داشتن توپ، فوتبال بازی کردن و پاسکاری را میپسندد... درست مثل یک ارکستر. ولی این یک آهنگ بی صداست؛ من هوی متال را بیشتر دوست دارم». این صحبتهای یورگن کلوپ قبل از مصاف بروسیا دورتموند تحت هدایت او، با آرسنالِ ونگر در سال ۲۰۱۳ است.
در طول یک دهه پس از آن، سبک کلوپ دچار تکامل شده است؛ به ویژه پس از سال ۲۰۱۸ که لیورپول توانست با حفظ بازی انتقالی خود، کنترل بیشتری در بازیها را به دست بگیرد.
پیتر کراویتس، کمک مربی لیورپول، پس از قهرمانی سال ۲۰۲۰ در لیگ برتر، به اتلتیک گفت: «در اختیار داشتن مالکیت توپ بیشتر نباید به انفعالتان همراه آن منجر شود، بلکه باید کنترل بیشتری را به همراه بیاورد. ما ملزم به این نیستیم که در هر حرکت، به دنبال گلزنی باشیم. ما میتوانیم راهکاری راهبردی را اتخاذ کنیم، جناح بازی را عوض کنیم، فضاسازی کنیم و به شکلی نظاممند، حمله کنیم. تیم ما از این نظر گامهای رو به جلوی خوبی برداشته، که بیشتر آن به خاطر کیفیت انفرادی بازیکنان است. کیفیت انفرادی بالای بازیکنانمان، ما را قادر میسازد که اینک مالکیت توپ بازی را در دست بگیریم و با مستقر شدن در نزدیکیهای محل گردش توپ، در صورت از دست رفتن آن، به سرعت توپ را پس بگیریم».
طی پنج سال و نیم گذشته، لیورپول یکی از بهترین تیمهای لیگ برتر از حیث بازی انتقالی بوده است. آنها پس از لو رفتن توپ، به خوبی با پرس واکنشی خود توانستهاند آن را پس بگیرند و قبل از شکل گرفتن آرایش دفاعی حریف، به سرعت حملاتی را علیه آنها ترتیب دادهاند.
آخرین گل آنها در بازی سه شنبه شب مقابل برنلی، یکی از نمونههای پر شماری است که نشان میدهد لیورپول چگونه هنوز تهدید انتقالی خود را ارج مینهد.
پس از آن که دارا اوشی پاس جرل کوانساه برای محمد صلاح را قطع میکند، واتارو اندو به سرعت پرس واکنشی را انجام میدهد و سپس توپ را به دیوگو ژوتا پاس میدهد تا آغازگر یک حمله انتقالی باشد که در نهایت با گلزنی این مهاجم پرتغالی، اختلاف را در آخرین دقیقه از وقت قانونی به دو گل میرساند.
نمونه مشابه را هم میتوان در صحنه به ثمر رسیدن گل اول صلاح در بازی خارج از خانه ماه اکتبر مقابل برایتون مشاهده کرد.
در اینجا، الکسیس مک آلیستر پاس لوییس دانک را قطع میکند و لیورپول به سرعت با همکاری دومینیک سوبوسلای، لوییس دیاز و داروین نونیز، صلاح را در موقعیت گلزنی قرار میدهد. همه این وقایع ظرف ۷ ثانیه بعد از پس گرفتن توپ در میانه زمین، به وقوع میپیوندد.
با این حال اگر امسال نظارهگر بازیهای لیورپول بوده باشید و احساس کردهاید این بازی انتقالی بیشتر رخ میدهد و خط حمله آنها نسبت به گذشته عریضتر بازی میکند، آنگاه کاملا حق با شماست.
ترجیح لیورپول به استفاده از بازی انتقالی به عنون ابزاری هجومی در فصل ۲۴-۲۰۲۳، در میزان حملات مستقیم آنها به خوبی نمایان است. حملات مستقیم بر این اساس تعریف میشوند: به دست گرفتن مالکیت توپ در نیمه زمین خودی که ظرف ۱۵ ثانیه به یک شوت به سمت دروازه حریف یا لمس توپ درون محوطه جریمه آنها منتهی شود.
میانگین ۴.۲ حمله مستقیم به ازای هر ۹۰ دقیقه از مسابقات فصل جاری لیگ برتر، بالاترین نمره لیورپول در این زمینه پس از فصل ۱۹-۲۰۱۸ محسوب میشود.
یک توضیح برای چنین افزایشی میتواند این باشد که آنها زودتر در بازیها پیش میافتند و سپس با فضای بیشتری که در اختیارشان قرار میگیرد، در ضد حملات به حریفان ضربه میزنند اما در اینجا، چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی این آمار و ارقام را محدود به زمانهایی میکنیم که لیورپول در حال برنده شدن نیست (نتیجه بازی برابر است یا به سود حریف دنبال میشود)، میانگین ۳.۱ حمله مستقیم به ازای هر ۹۰ دقیقه آنها در فصل جاری لیگ برتر، بالاتر از میانگین هر پنج فصل گذشته است. نزدیکترین میانگین حملات مستقیم آنها در وضعیت تساوی و باخت، ۲.۳ بوده که در فصل گذشته به ثبت رسید.
جای تعجب ندارد که لیورپول بیشترین حمله مستقیم (۸۰) را طی پنج ماه ابتدایی فصل جاری لیگ برتر به ثبت رسانده است. اما همانطور که پپ گواردیولا، سرمربی منچسترسیتی، پیش از این گفته است: «اگر سریع حمله کنید، حریف سریعتر به سوی شما حمله خواهد کرد».
جنبه منفی حملات سریع لیورپول در فصل جاری این است که آنها از هم باز میشوند و اگر در بازی انتقالیشان موازنه به سود حریف تغییر کند، پس گرفتن دوباره توپ سختتر میشود. در واقع آشوبی به پا میشود.
این تا حدی توجیه کننده این است که چرا تیم کلوپ در نیم فصل اول مسابقات لیگ برتر، سومین تیم ضعیف لیگ از حیث مواجهه با حملات سریع حریفان محسوب میشود (۶۵ مورد).
با در نظر گرفتن مشخصات بازیکنان فعلی لیورپول، دست زدن به چنین ریسکی ارزش دارد.
توانایی ویرجیل فن دایک برای پوشش فضاها، سرعت ابراهیما کوناته و تبحر آلیسون بکر در نبردهای تک به تک، همه مهارتهایی هستند که در زمان رویارویی با بازی انتقالی حریفان سودمند واقع میشوند. البته همه اینها در شرایطی لازم میشود که پرس واکنشی لیورپول نتواند جلوی حریف را بگیرد.
از سوی دیگر، زمانی که تیم کلوپ توپ را پس گرفته و به دل فضای پیش روی خود میزند، سرعت و توانایی دریبلزنی صلاح، نونیز، ژوتا و دیاز تهدید بسیار زیادی را عرضه میکند.
پست جدید ترنت الکساندر آرنولد هم موثر واقع میشود.
با استفاده از مدافع راست تیم ملی انگلیس متمایل به مرکز زمین (یا حتی بعضا در نقش یکی از سه هافبک تیم)، لیورپول میتواند بعد از پس گرفتن توپ در مرکز میدان، از قدرت پاسهای او برای راه انداختن هر یک از سه عنصر هجومی تیم استفاده کند.
گل صلاح مقابل وست هم در مسابقه چند وقت پیش مرحله یک چهارم نهایی لیگ کاپ، به خوبی چنین چیزی را به تصویر میکشد.
لوکاس پاکتا جلوی محوطه جریمه لیورپول توپ را از دست میدهد، الکساندر آرنولد به سمت توپ سرگردان میدود و سپس با پاسی تک ضرب، صلاح را در فضای خالی صاحب توپ میکند. صلاح موفق میشود توپ را به گوشه پایینی دروازه بفرستد اما دیاز و نونیز هم در صورت نیاز، او را در این حمله همراهی میکنند.
در جهانی ایدهآل، لیورپول مایل است سریع حمله کند و در عین حال بعد از لو دادن توپ، میزان وقوع حملات مشابه علیه خودش را با پرس واکنشی محدود سازد. اما طراحی حملات سریع در بازی انتقالی، به طور اجتناب ناپذیری فرم دفاعی تیم را بر هم میزند و حتی بهترین تیمها را در برابر ضد حملات ثانویه، آسیبپذیر میسازد.
آنگاه توپ مدام از دروازهای به سوی دروازه دیگر میرود.
اما لیورپولِ این فصل، مشکلی از این بابت ندارد چون وقتی چنین شود، حریفان آنها مجبور میشوند به سبکی آنها میخواهند بازی کنند.
فوتبال هوی متال کلوپ برگشته است و ما در ادامه خواهیم دید که این سبک طی ماههای پیش رو، آنها را به کجا میرساند.
- ترجمه یادداشت Ahmed Walid و Mark Carey برای وبسایت The Athletic