محمود بن میرویس از فرمانروایان افغان سلسله هوتک بود که سلسله صفویه را سرنگون کرد و برای مدت کوتاهی از سال 1722 تا زمان مرگش در سال 1725 میلادی پادشاه ایران شد.
او پسر ارشد میرویس هوتک، رئیس قبیله غلجی پشتون افغانستان بود که در سال 1709 میلادی منطقه قندهار را از حکومت پارسیان مستقل کرده بود. هنگامی که میرویس در سال 1715 درگذشت، برادرش عبدالعزیز جانشین او شد، اما افغانهای غلجی محمود را متقاعد کردند تا قدرت را برای خود به دست گیرد و در سال 1717 او عموی خود را برکنار کرد و کشت.
در سال 1720، محمود و غیلجی ها قبیله رقیب قومی افغانی ابدالی ها را شکست دادند. با این حال، محمود طرح هایی در خود امپراتوری ایران داشت. او قبلاً در سال 1719 لشکرکشی به کرمان به راه انداخته بود و در سال 1721 دوباره شهر را محاصره کرد. محمود در اوایل سال 1722 با شکست در این تلاش و در محاصره دیگر یزد، پس از شکست دادن ایرانیان در نبرد گلن آباد، توجه خود را به اصفهان پایتخت شاه معطوف کرد. سلطان حسین به جای اینکه در شهر باشد و در برابر محاصره ای که احتمال موفقیت ارتش کوچک افغان در آن بعید بود مقاومت کند، برای دیدار با نیروهای محمود در گلن آباد به میدان رفت. در اینجا، در 8 مارس، ارتش شاهنشاهی ایران کاملاً شکسته شد و درهم و برهم به اصفهان گریخت. از شاه خواسته شد که برای جمع آوری نیروهای بیشتر به استان ها فرار کند، اما او تصمیم گرفت در پایتختی که اکنون توسط افغان ها محاصره شده بود، بماند. محاصره اصفهان توسط محمود از مارس تا اکتبر 1722 به طول انجامید. او به دلیل کمبود توپ مجبور به محاصره طولانی مدت به امید گرسنگی دادن ایرانیان به تسلیم شد. فرماندهی سلطان حسین در دوران محاصره نشان دهنده عدم قاطعیت مرسوم او بود و وفاداری والیان او در برابر چنین بی کفایتی متزلزل شد. گرسنگی و بیماری سرانجام اصفهان را وادار به تسلیم کرد (تخمین زده می شود که 80000 نفر از ساکنان آن در جریان محاصره جان باختند). در 23 اکتبر، سلطان حسین از سلطنت کنار رفت و محمود را به عنوان شاه جدید ایران به رسمیت شناخت.
محمود در همان روزهای اولیه حکومت خود، خیرخواهی از خود نشان داد، با خانواده سلطنتی اسیر به خوبی رفتار کرد و مواد غذایی را به پایتخت گرسنگی آورد. اما زمانی که پسر حسین، طهماسب، در نوامبر خود را شاه اعلام کرد، با مدعی رقیب تاج و تخت مواجه شد. محمود لشکری به سوی پایگاه طهماسب قزوین فرستاد. در نوامبر خود را شاه اعلام کرد. محمود لشکری را علیه پایگاه طهماسب فرستاد، عثمانی ها و روس ها از هرج و مرج در ایران استفاده کردند و زمین هایی را برای خود تصرف کردند و مقدار قلمرو تحت کنترل محمود را محدود کردند.
ناکامی او در تحمیل حکومت خود در سراسر ایران، محمود را افسرده و مشکوک کرد. او همچنین نگران وفاداری مردان خود بود، زیرا بسیاری از افغان ها پسر عمویش اشرف خان را ترجیح می دادند. محمود در فوریه 1725، با باور شایعه فرار یکی از پسران سلطان حسین، صفی میرزا، دستور داد تا سایر شاهزادگان صفوی را که در دست او بودند، به استثنای خود سلطان حسین اعدام کنند. زمانی که سلطان حسین سعی کرد جلوی قتل عام را بگیرد، مجروح شد، اما اقدام او باعث شد که محمود جان دو تن از فرزندان خردسالش را بگیرد.
محمود شروع به تسلیم شدن به جنون و همچنین زوال جسمانی کرد. در 22 آوریل 1725، گروهی از افسران افغان، اشرف خان را از زندانی که توسط محمود محبوس شده بود، آزاد کردند و انقلاب کاخ را به راه انداختند که اشرف را بر تخت سلطنت نشاند. محمود سه روز بعد یا به دلیل بیماری - که در آن زمان ادعا می شد - یا قتل در اثر خفگی درگذشت.