🍃🌸🍃🌸🍃
✏️📜کم مانده بود مالِ تو باشم، ولی نشد
یک گُل به روی شالِ تو باشم، ولی نشد
میرفت تازه همدم تنهاییات شوم
پیگیرِ اصلِ حالِ تو باشم، ولی نشد
کم مانده بود در تهِ فنجان قهوهات
پیدا میانِ فالِ تو باشم، ولی نشد
یک ذرّه مانده بود نه چیزی نمانده بود
ممکنترین محالِ تو باشم، ولی نشد
یک ذرّه مانده بود فقط قدرِ ارزنی
تا بوسه روی خالِ تو باشم، ولی نشد
چیزی نمانده بود که پایم بلغزد و
بر گونه غرقِ چالِ تو باشم، ولی نشد
گفتم پرنده میشوی و میپَری و من
باید که جفت بالِ تو باشم، ولی نشد
حالا که بیخبر گُلم از من بریدهای
گفتم که بی خیالِ تو باشم، ولی نشد❤️🔥