امپراتوری اتریش-مجارستان (1918 پس از میلاد)
- علل: امپراتوری اتریش-مجارستان، یک کنگلومرا چند قومیتی، با جنبش های ملی گرایانه رو به رشد از گروه های قومی مختلف مانند چک، اسلواک، صرب و کروات مواجه شد. همراه با مشکلات اقتصادی و شکست های نظامی در طول جنگ جهانی اول، دولت مرکزی برای حفظ کنترل تلاش کرد. شکست در جنگ منجر به فروپاشی داخلی شد.
- نکات اساسی: فروپاشی منجر به معاهده سن ژرمن و معاهده تریانون شد که منجر به تشکیل کشورهای جدیدی مانند اتریش، مجارستان، چکسلواکی و یوگسلاوی شد.
امپراتوری آلمان (1918 پس از میلاد)
- علل: دخالت طولانی مدت در جنگ جهانی اول منجر به فشارهای شدید اقتصادی و نظامی شد. مردم آلمان کمبود مواد غذایی، تورم و ناآرامی های اجتماعی گسترده را تجربه کردند. کناره گیری قیصر ویلهلم دوم پس از شورش دریایی و قیام هایی صورت گرفت که امپراتوری را مجبور به تسلیم کرد.
- نکات اساسی: کناره گیری از سلطنت منجر به تأسیس جمهوری وایمار شد، دموکراسی شکننده ای که با چالش های اقتصادی و افراط گرایی سیاسی دست و پنجه نرم می کرد.
امپراتوری ژاپن (1947 پس از میلاد)
- علل: شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم، به دنبال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و متعاقب آن اشغال توسط نیروهای متفقین، منجر به تغییرات سیاسی و اجتماعی قابل توجهی شد.
- نکات اساسی: پایان حکومت امپراتوری با تصویب قانون اساسی جدید صلحطلبانه در سال 1947 مشخص شد، که پیشرو بازسازی ژاپن پس از جنگ و تبدیل آن به یک کشور دموکراتیک بود.
ویتنام جنوبی (1975 پس از میلاد)
- علل: جنگ ویتنام، شامل درگیری گسترده بین ویتنام شمالی (با حمایت متحدان کمونیست) و ویتنام جنوبی (با حمایت ایالات متحده و سایر متحدان ضد کمونیست)، منجر به بی ثباتی سیاسی داخلی و جنگ شد.
- نکات اساسی: سقوط سایگون در 30 آوریل 1975، پایان جمهوری ویتنام (ویتنام جنوبی) و اتحاد مجدد ویتنام تحت حاکمیت کمونیستی بود.
رودزیا (1980 پس از میلاد)
- علل: اعلامیه استقلال یکجانبه توسط دولت اقلیت سفیدپوست رودزیا در سال 1965 منجر به انزوای بین المللی و تحریم های اقتصادی شد. مبارزه داخلی برای حکومت اکثریت، معروف به جنگ بوش، تشدید شد.
- نکات اساسی: توافق نامه لنکستر هاوس در سال 1979 راه را برای حکومت اکثریت و به رسمیت شناختن زیمبابوه در سال 1980 هموار کرد و به حکومت اقلیت سفیدپوستان پایان داد و منجر به استقرار دولت جدید تحت رهبری رابرت موگابه شد.
یوگسلاوی (2003 پس از میلاد)
- علل: تنش های قومی و جنبش های ملی گرایانه در جمهوری فدرال سوسیالیستی منجر به یک سری درگیری ها و جنگ ها در دهه 1990 شد. سیستم فدرال نتوانست خواسته های گروه های قومی مختلف را برآورده کند.
- نکات اساسی: این تجزیه منجر به استقلال کشورهای مختلف از جمله اسلوونی، کرواسی، بوسنی و هرزگوین، مقدونیه و بعداً مونته نگرو و صربستان شد و به موجودیت یوگسلاوی پایان داد.
گذار استعماری و پسااستعماری
راج بریتانیایی در هند (1947 پس از میلاد)
- علل: جنبش استقلال هند، به رهبری شخصیت هایی مانند مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو، با مقاومت غیر خشونت آمیز و نافرمانی مدنی شتاب گرفت. جنگ جهانی دوم کنترل بریتانیا را بیشتر تضعیف کرد.
- نکات اساسی: تجزیه هند و پاکستان منجر به مهاجرت های گسترده و خشونت های جمعی شد. هند در 15 اوت 1947 استقلال یافت و پس از آن پاکستان در 14 اوت 1947 استقلال یافت.
امپراتوری پرتغال در آفریقا (1975 پس از میلاد)
- علل: جنگ استعماری پرتغال در آنگولا، موزامبیک، و گینه بیسائو شامل جنگ چریکی شدید. انقلاب میخک در پرتغال در سال 1974 سیاست پرتغال را به سمت استعمار زدایی تغییر داد.
- نکات اساسی: استقلال آنگولا، موزامبیک و گینه بیسائو در سال 1975 پایان حکومت استعماری پرتغال در آفریقا بود.
هند شرقی (1949 پس از میلاد)
- علل: اشغال ژاپن در طول جنگ جهانی دوم، کنترل هلندی ها را تضعیف کرد و جنبش های ملی گرایانه به رهبری سوکارنو و هاتا به دنبال استقلال بودند. انقلاب ملی اندونزی هلندی ها را بیشتر تحت فشار قرار داد.
- نکات اساسی: انتقال حاکمیت در 27 دسامبر 1949، استقلال اندونزی را به رسمیت شناخت و جمهوری اندونزی را تأسیس کرد.
امپراتوری اتریش-مجارستان (1918 پس از میلاد)
علل:
- جنگ جهانی اول: امپراتوری اتریش-مجارستان متحمل شکست های نظامی قابل توجهی شد، به ویژه در جبهه شرقی در برابر روسیه و بعداً در بالکان و ایتالیا. هزینه جنگ منجر به مشکلات اقتصادی شدید و گرسنگی گسترده شد.
- جنبش های ناسیونالیستی: امپراتوری یک دولت چند قومی متنوع با جمعیت قابل توجهی از مجارها، چک ها، اسلواک ها، صرب ها و دیگران بود. احساسات ناسیونالیستی در میان این گروه ها افزایش یافت و خواستار استقلال شدند.
- اختلاف داخلی: ساختار سیاسی داخلی ناپایدار بود، با درگیری بین اقوام مختلف و فقدان کنترل مرکزی مؤثر.
نکات ضروری:
- امپراتوری به دنبال آتش بس نوامبر 1918 و معاهدات بعدی (معاهده سن ژرمن و پیمان تریانون) از هم پاشید.
- ملت های جدیدی مانند اتریش، مجارستان، چکسلواکی و بخش هایی از یوگسلاوی از قلمرو آن بیرون آمدند.
امپراتوری آلمان (1918 پس از میلاد)
علل:
- جنگ جهانی اول: آلمان با شکست های نظامی ویرانگری به ویژه در جبهه غربی مواجه شد. جنگ طولانی مدت باعث فشار شدید اقتصادی شد که منجر به کمبود و تورم شد.
- ناآرامی اجتماعی: تلاش جنگ و شرایط اقتصادی منجر به اعتصابات، اعتراضات و شورش شد، به ویژه شورش کیل که محرک مهمی برای انقلاب آلمان بود.
- تحولات سیاسی: کناره گیری قیصر ویلهلم دوم در 9 نوامبر 1918 به خلاء قدرت و تأسیس جمهوری وایمار منجر شد.
نکات ضروری:
- معاهده ورسای در سال 1919 غرامت های سنگین و خسارات ارضی را به آلمان تحمیل کرد که به بی ثباتی اقتصادی و سیاسی آن در سال های بعد کمک کرد.
- این گذار پایان حکومت امپراتوری و آغاز یک دموکراسی شکننده تحت جمهوری وایمار بود.
امپراتوری ژاپن (1947 پس از میلاد)
علل:
- جنگ جهانی دوم: گسترش تهاجمی ژاپن در طول جنگ منجر به تجاوز نظامی قابل توجه و شکست های نهایی شد، به ویژه پس از حمله متفقین به مناطق تحت کنترل ژاپن و بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی.
- اشغال متفقین: پس از جنگ، ژاپن توسط نیروهای متفقین، در درجه اول ایالات متحده، اشغال شد که منجر به اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عمده شد.
نکات ضروری:
- قانون اساسی جدید 1947 جنگ را کنار گذاشت، امپراتور را به نقش تشریفاتی تقلیل داد و دموکراسی پارلمانی را ایجاد کرد.
- گذار ژاپن پایان جاه طلبی های امپراتوری و آغاز بهبود و مدرنیزه شدن آن پس از جنگ بود.
ویتنام جنوبی (1975 پس از میلاد)
علل:
- جنگ ویتنام: درگیری طولانی بین ویتنام شمالی (با حمایت متحدان کمونیست) و ویتنام جنوبی (با حمایت ایالات متحده) ویتنام جنوبی را به شدت تضعیف کرد.
- سقوط سایگون: آخرین حمله ویتنام شمالی در سال 1975، دفاع ویتنام جنوبی را تحت تأثیر قرار داد و منجر به تصرف سایگون شد.
نکات ضروری:
- سقوط سایگون در 30 آوریل 1975، پایان جمهوری ویتنام و اتحاد مجدد کشور تحت کنترل کمونیست ها بود.
- این رویداد پیامدهای ژئوپلیتیک قابل توجهی داشت و بر سیاست خارجی ایالات متحده و چشم انداز سیاسی منطقه تأثیر گذاشت
گذار استعماری و پسااستعماری
راج بریتانیایی در هند (1947 پس از میلاد)
علل:
- جنبش استقلال هند: این جنبش به رهبری کنگره ملی هند و شخصیت هایی مانند مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو، از مقاومت غیرخشونت آمیز و بسیج توده ای استفاده کرد.
- جنگ جهانی دوم: جنگ کنترل و منابع بریتانیا را تضعیف کرد و منجر به افزایش فشار برای استعمار زدایی شد.
نکات ضروری:
- تجزیه هند و پاکستان در سال 1947 منجر به خشونت های اجتماعی و مهاجرت های دسته جمعی شد.
- هند و پاکستان به قلمروهای مستقل تبدیل شدند و هند بعداً در سال 1950 به جمهوری تبدیل شد.
هندوچین فرانسوی (1954 پس از میلاد)
علل:
- جنگ اول هندوچین: درگیری بین نیروهای استعماری فرانسه و ویت مین، یک گروه کمونیست ملی به رهبری هوشی مین، کنترل فرانسه را تضعیف کرد.
- شکست در Dien Bien Phu: نبرد سرنوشت ساز در سال 1954 پایان حکومت استعماری فرانسه در هندوچین بود.
نکات ضروری:
- توافق نامه ژنو در سال 1954 به ویتنام، لائوس و کامبوج استقلال داد.
- ویتنام به طور موقت در موازی هفدهم تقسیم شد و زمینه را برای درگیری های آینده بین ویتنام شمالی و جنوبی فراهم کرد.
امپراتوری پرتغال در آفریقا (1975 پس از میلاد)
علل:
- جنگ های استعماری: مقاومت مسلحانه در مستعمرات مانند آنگولا، موزامبیک و گینه بیسائو کنترل پرتغالی ها را به چالش کشید.
- انقلاب میخک: کودتای نظامی 1974 در پرتغال منجر به تغییر سیاست به سمت استعمار زدایی شد.
نکات ضروری:
- استقلال آنگولا، موزامبیک و گینه بیسائو در سال 1975 پایان حکومت استعماری پرتغال در آفریقا بود.
- دوره گذار با استقرار دولت های جدید و تغییرات سیاسی قابل توجهی همراه بود.
هند شرقی هلند (1949 پس از میلاد)
علل:
- اشغال ژاپن: در طول جنگ جهانی دوم، ژاپن هند شرقی هلند را اشغال کرد و اقتدار هلند را تضعیف کرد و احساسات ناسیونالیستی را تقویت کرد.
- انقلاب ملی اندونزی: مبارزه برای استقلال، به رهبری شخصیت هایی مانند سوکارنو و هاتا، منجر به درگیری مسلحانه با نیروهای هلندی شد.
نکات ضروری:
- اندونزی در سال 1945 اعلام استقلال کرد، اما در سال 1949 پس از مذاکرات طولانی به طور رسمی توسط هلندی ها به رسمیت شناخته شد.
- این گذار منجر به تأسیس جمهوری اندونزی و پایان حکومت استعماری هلند شد.
ایالات باستان و قرون وسطی
امپراتوری روم (476 پس از میلاد)
- تهاجمات قبایل بربر: ویزیگوت ها به رهبری آلاریک، رم را در سال 410 پس از میلاد غارت کردند. بعدها، وندال ها، تحت فرمان جنسریک، در سال 455 پس از میلاد همین کار را کردند. سرانجام، در سال 476 پس از میلاد، سردار ژرمن ها، اودوآسر، آخرین امپراتور روم، رومولوس آگوستولوس را برکنار کرد.
- مشکلات اقتصادی و اتکای بیش از حد به نیروی کار برده: اقتصاد به دلیل مالیات های سنگین، تورم و اتکا به نیروی کار راکد برده که نوآوری را خفه می کرد، آسیب دید.
- فساد و بی ثباتی سیاسی: تغییر مداوم امپراتورها، با ترور بسیاری از آنها، منجر به عدم وجود رهبری پایدار شد.
- تقسیم امپراتوری: تقسیم به امپراتوری های شرقی و غربی، مدیریت و دفاع از سرزمین های وسیع را چالش برانگیز کرد.
امپراتوری بیزانس (1453 پس از میلاد)
- اختلافات داخلی و مسائل جانشینی: بی ثباتی سیاسی قدرت مرکزی را تضعیف کرد. درگیری های سلسله ای اغلب بر سر تاج و تخت فوران می کرد.
- افول اقتصادی: امپراتوری کنترل بسیاری از ثروتمندترین استان ها و مسیرهای تجاری پرسود خود را از دست داد و درآمد خود را کاهش داد.
- تهدیدهای خارجی: ترکان سلجوقی در قرن یازدهم شکست های سنگینی را به بیزانس وارد کردند. بعدها، ترکهای عثمانی به عنوان یک قدرت مسلط ظاهر شدند که در سقوط قسطنطنیه در سال 1453 به اوج خود رسید.
- تأثیر جنگ صلیبی چهارم: در سال 1204، صلیبیون قسطنطنیه را تصرف و غارت کردند و به طور قابل توجهی امپراتوری بیزانس را تضعیف کردند.
امپراتوری مغول (1368 م)
- گسترش بیش از حد: امپراتوری وسیع، که از چین تا اروپای شرقی را در بر می گرفت، به طور فزاینده ای برای اداره و دفاع در برابر شورش داخلی و تهدیدهای خارجی دشوار می شد.
- مناقشات جانشینی: به دنبال مرگ چنگیزخان و جانشینان بلافصل او، بحران های جانشینی و درگیری های درونی بین فرزندان باعث تضعیف امپراتوری شد.
- مقاومت مردمان تسخیر شده: قیام های مستمر در بخش های مختلف امپراتوری، به ویژه در چین، منجر به ظهور سلسله مینگ و اخراج مغول ها در سال 1368 شد.
امپراتوری مقدس روم (1806 پس از میلاد)
- جنگ های ناپلئون: فتوحات ناپلئون اروپا را تغییر داد. ایجاد کنفدراسیون راین، یک ماهواره فرانسوی، منجر به انحلال امپراتوری فرانسیس دوم توسط امپراتور فرانسیس دوم شد.
- درگیری های داخلی: ماهیت غیرمتمرکز امپراتوری به معنای درگیری های مکرر میان شاهزادگان مختلف، دوک نشین ها و دیگر نهادها بود.
- ظهور دولت-ملت: برجستگی روزافزون دولت-ملت ها، مانند پروس و اتریش، انسجام و نفوذ امپراتوری را تضعیف کرد.
ایالات و سرزمین های مدرن
اتحاد جماهیر شوروی (1991 پس از میلاد)
- رکود اقتصادی: اقتصاد متمرکز و برنامه ریزی شده نتوانست کالاها را به طور کارآمد تولید کند که منجر به کمبود و پایین آمدن سطح زندگی می شود.
- اصلاحات سیاسی و گلاسنوست/پرسترویکا: سیاست های گورباچف با هدف مدرنیزه کردن دولت شوروی، ناخواسته خواستار آزادی و استقلال بیشتر شد.
- افزایش ناسیونالیسم: جمهوری های مختلف شوروی به دنبال استقلال بودند که به دلیل تفاوت های قومی و فرهنگی تحریک شده بودند.
- کودتای نافرجام: در اوت 1991، کودتای کودتا توسط کمونیست های تندرو با شکست مواجه شد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را تسریع کرد.
یوگسلاوی (2003 پس از میلاد)
- تنشهای قومی: این فدراسیون شامل گروههای قومی متعددی بود که دارای خصومتهای تاریخی بودند، از جمله صربها، کرواتها، بوسنیاییها و اسلوونیاییها.
- زوال اقتصادی: سوء مدیریت، همراه با تحریم های بین المللی در طول دهه 1990، منجر به مشکلات اقتصادی شد.
- جنگ و مداخله بین المللی: درگیری هایی مانند جنگ استقلال کرواسی و جنگ بوسنی، همراه با مداخله ناتو، منجر به انحلال این کشور شد.
آلمان شرقی (1990 پس از میلاد)
- تظاهرات عمومی: تظاهرات مسالمت آمیز که به تظاهرات دوشنبه معروف است، نقش مهمی در سرنگونی رژیم کمونیستی ایفا کرد.
- نابرابری اقتصادی با آلمان غربی: اقتصاد آلمان شرقی به طور قابل توجهی از آلمان غربی عقب بود که منجر به نارضایتی گسترده شد.
- روند اتحاد مجدد: فروریختن دیوار برلین در سال 1989 نمادی از فروپاشی دولت آلمان شرقی بود که منجر به اتحاد مجدد در 3 اکتبر 1990 شد.
چکسلواکی (1993 پس از میلاد)
- انقلاب مخملی: در سال 1989، انتقال قدرت بدون خشونت به حکومت کمونیستی پایان داد.
- اختلافات سیاسی: اختلاف نظر بین رهبران سیاسی چک و اسلواکی در مورد آینده دولت.
- نابرابری های اقتصادی: اولویت ها و سیاست های اقتصادی مختلف در مناطق چک و اسلواکی.
- جدایی مسالمت آمیز: معروف به طلاق مخملی، جدایی مسالمت آمیز در 1 ژانویه 1993 اتفاق افتاد.
امپراتوری ها و پادشاهی ها
امپراتوری آزتک (1521 پس از میلاد)
- علت: علت اصلی تسخیر اسپانیا به رهبری هرنان کورتس بود که در سال 1519 وارد شد. کورتس با گروههای بومی که دشمن آزتکها بودند، مانند تلکسکالان، اتحاد تشکیل داد. ورود آبله، که جمعیت بومی در برابر آن هیچ مصونیتی نداشت، جمعیت آزتک را از بین برد و توانایی مقاومت آنها را به میزان قابل توجهی تضعیف کرد.
- نکات ضروری:
- محاصره تنوچتیتلان: پایتخت، تنوچتیتلان، چندین ماه در محاصره بود و در 13 اوت 1521 سقوط کرد.
- دستگیری و اعدام امپراتور Cuauhtémoc: آخرین امپراتور آزتک ها دستگیر و بعداً توسط اسپانیایی ها اعدام شد.
- تأسیس اسپانیای جدید: پس از فتح، اسپانیایی ها مستعمره اسپانیای جدید را بر روی خرابه های امپراتوری آزتک تأسیس کردند.
امپراتوری اینکاها (1533 بعد از میلاد)
- علت: فتح اسپانیا به رهبری فرانسیسکو پیزارو علت اصلی بود. اینکاها قبلاً در اثر جنگ داخلی بین دو برادر، آتاهوالپا و هواسکار، ضعیف شده بودند. اینکاها نیز مانند آزتکها از بیماریهایی که اروپاییها آورده بودند، مانند آبله رنج میبردند که بخش بزرگی از جمعیت را از بین برد.
- نکات ضروری:
- دستگیری و اعدام امپراتور آتاهوالپا: آتاهوالپا در سال 1532 اسیر شد و در سال 1533 با وجود پرداخت باج هنگفت طلا و نقره اعدام شد.
- نبرد کاجامارکا: این نبرد آغاز فتح بود، جایی که اسپانیایی ها با نیروی کمی توانستند آتاهوالپا را تصرف کنند.
- اشغال کوزکو توسط اسپانیایی ها: پایتخت امپراتوری اینکاها، کوزکو، در سال 1533 توسط اسپانیایی ها اشغال شد و پایان مقاومت اینکاها بود.
امپراتوری عثمانی (1922 پس از میلاد)
- علت: شکست در جنگ جهانی اول و متعاقب آن معاهده سور در سال 1920 شرایط سختی را بر امپراتوری تحمیل کرد که منجر به از دست دادن قلمرو و مشکلات اقتصادی شد. جنبشهای ملیگرایانه در امپراتوری و ظهور مصطفی کمال آتاتورک، که جنگ استقلال ترکیه را رهبری میکرد، نیز در این امر نقش داشت.
- نکات ضروری:
- الغای سلطنت: در سال 1922، آخرین سلطان عثمانی، محمد ششم، خلع شد و به تبعید رفت.
- تأسیس جمهوری ترکیه: مصطفی کمال آتاتورک در سال 1923 جمهوری ترکیه را اعلام کرد و به امپراتوری عثمانی پایان داد.
- پایان خلافت: خلافت به طور رسمی در سال 1924 منسوخ شد و پایان کامل حکومت عثمانی را نشان داد.
امپراتوری مغول (1857 پس از میلاد)
- علت: شورش هند در سال 1857، که به عنوان شورش سپوی نیز شناخته می شود، یک عامل اصلی بود. سیاست های کمپانی هند شرقی بریتانیا باعث نارضایتی گسترده سربازان هندی (سپه) و غیرنظامیان شده بود. این شورش به طرز وحشیانه ای توسط بریتانیایی ها سرکوب شد و سپس مستقیماً کنترل هند را به دست گرفتند.
- نکات ضروری:
- شورش 1857: این شورش پایان حکومت مؤثر امپراتوری مغول بود و آخرین امپراتور، بهادر شاه دوم، تبعید شد.
- حکومت ولیعهد بریتانیا: به دنبال شورش، هند تحت سلطه مستقیم ولیعهد بریتانیا قرار گرفت و به سلسله مغول پایان داد.
سلطنت هابسبورگ (1918 پس از میلاد)
- علت: شکست امپراتوری اتریش-مجارستان در جنگ جهانی اول، همراه با جنبش های ملی گرایانه در جمعیت متنوع آن، منجر به فروپاشی آن شد.
- نکات ضروری:
- کناره گیری امپراتور چارلز اول: در نوامبر 1918، چارلز اول از مشارکت در امور دولتی صرف نظر کرد که منجر به انحلال امپراتوری شد.
- تشکیل دولت های جدید: فروپاشی امپراتوری منجر به ایجاد دولت های جدیدی از جمله اتریش، مجارستان، چکسلواکی و یوگسلاوی شد.
سلطنت فرانسه (1792 پس از میلاد)
- علت: انقلاب فرانسه، ناشی از نابرابری اجتماعی، بحران مالی و اندیشه های روشنگری، منجر به سقوط سلطنت شد.
- نکات ضروری:
- طوفان باستیل: در 14 ژوئیه 1789، زندان باستیل که نمادی از آغاز انقلاب بود، مورد هجوم قرار گرفت.
- اعدام پادشاه لوئیس شانزدهم: شاه در ژانویه 1793 با گیوتین اعدام شد.
- تأسیس اولین جمهوری فرانسه: در سال 1792 سلطنت ملغی شد و جمهوری اول تأسیس شد.
امپراتوری اسپانیا (1898 پس از میلاد)
- علت: جنگ اسپانیا و آمریکا، که در آن ایالات متحده اسپانیا را شکست داد، منجر به از دست دادن مستعمرات باقی مانده اسپانیا شد.
- نکات ضروری:
- معاهده پاریس (1898): اسپانیا کنترل کوبا، پورتوریکو، فیلیپین و گوام را به ایالات متحده واگذار کرد.
- پایان حکومت استعماری اسپانیا در قاره آمریکا: از دست دادن این مستعمرات پایان امپراتوری زمانی وسیع اسپانیا بود.
پادشاهی هاوایی (1893 پس از میلاد)
- علت: بی ثباتی سیاسی داخلی و فشارهای اقتصادی، همراه با نفوذ و مداخله قوی از سوی منافع تجاری آمریکا.
- نکات ضروری:
- سرنگونی ملکه لیلیوکالانی: در ژانویه 1893، گروهی از منافع تجاری آمریکایی و اروپایی، با حمایت ارتش ایالات متحده، ملکه را سرنگون کردند.
- دولت موقت: یک دولت موقت ایجاد شد که منجر به الحاق نهایی توسط ایالات متحده در سال 1898