درود
من مدتی در طرفداری حضور داشتم و هدف من مشورت و یافتن پاسخ سوالات من بود
اگرچه متاسفانه در این مملکت
اکثریت مردم آماده باش هستند دیگران رو مسخره و تحقیر کنند
من در سال ۱۴۰۱ دیپلم گرفتم
رشته ام انسانی بود
یک سال به زور پشت کنکور انسانی موندم
بعدش به زور وارد رشته ای در دانشگاه آزاد شدم
از دانشگاه مرخصی گرفتم
قصد داشتم برای کنکور ریاضی بخونم
پول کتاب کنکور نداشتم
چنده ماه طول کشید تا پول جور کنم و شد آخر اسفند
و تنها سه ماه به کنکور مونده بود
وقت کم آوردم نتونستم در کنکور ریاضی موفق بشم
حتی در این دوران مجبور بودم وانمود کنم هفته ای ۳ بار دانشگاه میرم (پدر و مادرم نمی دونستند ار دانشگاه بیرون اومدم )
بعد در ۲۰ سالگی
میخواستم به یک کشور اروپایی برم
پدرم سال ها در اون کشور زندگی کرده بود و شهروند اون مملکت بود !! ولی برای من هیچ کاری نکرده بود
خلاصه که بار ها و بار ها سفارت رفتیم
تابعیت من و پدرم بر اثر عدم تمدید به موقع پاسپورت از بین رفت! افرادی که شک دارند به حرف هایم
در پست های قبلی ام میتونن نامه رسمی وزارت امور خارجه اون کشور رو ببینن
بعد با هزار جور بدبختی الان پول از پدرم دارم میگیرم
برم اسپانیا
من هیچ حس وطن پرستی نسبت به ایران ندارم
در گذشته داشتم
اما الان نه
تو این سه سال
اکثریت مردم من رو مسخره می کردند
وقتی پول کتاب کنکور نداشتم
بهم میگفتن برو کارگر شو
کسی باهام همدردی نکرد
حتی یک نفر هم نگفت
چرا در کشوری که دومین ذخایر عظیم گاز و ۴مین ذخایر عظیم نفت داره
باید من حتی پول نداشته باشم که کنکور بدم
به هر حال
متوجه شدم
به معنای واقعی ایرانی نیستم
من منظورم از عدم ابراز همدردی در طرفداری نیست !!!!!
منظورم دنیای واقعی هست
رفتار اکثریت مردم منزجر کننده و نفرت انگیز برام بود
بهم با لحن تمسخر آمیز میگفتند
که پول نداری برو کارگر شو!!!
در این حد بی رحم بودن
هیچ خدایی هم بهم کمک نکرد
مردم با من بد رفتاری می کردند
من خودم رو ایرانی نمی دونم
مثلا پدر و مادرم من رو در گذشته بسیار تحقیر می کردند
حتی الان هم می کنند ( الان شاید این سوال پیش بیاد اگر پدر و مادرت تو رو مورد خشونت روانی قرار میدن پس پدرت داره بهت پول میدی بری خارج که ، دلیلش خیلی مفصل هست که چی شده و بهش الان نمی پردازم ، بعد سطح خشونت روانی مادرم بسیار بیشتر از پدرم هست ، همین الان مادرم شدیدا مخالف هست که خارج برم ، پدرم راضی هست و واضح هست که موافق یا مخالف بودن مادرم عملا هیچ تاثیری نداره)
و مردم در ایران
به جای همدردی
می گفتند
خانواده ات داغون هست!!! و مسخره می کردند !!
به هر حال چیزای که در جامعه ایران دیدم باعث حس بیگانگی من با این جامعه شده
مثلا مثال میزنم
طرف داره روان شناسی آزاد میخونه
بعد مسخره میکنه
میگه چرا هنوز دانشجو نشدی و تحقیر میکنه !!!
در حالی که من همون ۱۴۰۱ میتونستم روان شناسی دولتی برم !
من هدفم تحصیل در رشته و دانشگاه مناسب اپلای بوده !!
اصلا و ابدا کسی به اهداف و شرایط زندگی من توجه نمیکنه !
اصلا برام مهم هم نیست
من تا چند ماه دیگه از ایران میرم
حتی الان بعضی ها شروع کردند و مسخره می کنند
میگن اسپانیا کشور خوبی نیست !
خب من نمی دونم اینا نمی دونن تو دنیا چه خبره
همین الان ورود ایرانی ها به آمریکا ممنوع شده
شهریه دانشگاه های استرالیا و انگلیس که سرسام آور هست
کانادا که سال دوازده ماه یخبندان هست
آلمان که پایتخت نژاد پرستی اروپا هست
به معنای واقعی کلمه در اسکاندیناوی و کشور های مثل آلمان و اتریش بیگانه هراسی هست
تو گوگل سرچ کنید
مهاجران در آلمان تنها هستند یورونیوز
در همه جا دنیا بیگانه هراسی هست
ولی شدتش در آلمان بسیار بالا هست
بنابراین اسپانیا تنها گزینه برام مونده
وگرنه اگر دست خودم بود که دوست داشتم آمریکا برم
و میخوام بگم حتی اسپانیا رفتن من رد مسخره می کنند.
انگار قراره برم سودان جنوبی یا بورکینافاسو
کلا تو ایران مردم همش همه رو مسخره می کنند
سر کوچک ترین اشتباه آماده تحقیر کردن دیگران هستند
این ویژگی برام بسیار نفرت انگیز هست
من خودم تابستان پارسال کتاب های کنکورم رو که خریده بودم به دیگران بخشیدم
و کسی رو به خاطر پول نداشتن خرید کتاب کنکور
مسخره نمی کنم !