قاچ اول کیک خورده شد! بیست و پنج سال از قرن بیست و یکم گذشت و یک سال بعد همه در انتظار آغاز رسمی جام جهانی 2026 خواهیم بود.
پس از ربع قرن، 6 جام جهانی برگزار شد. از شرق دور تا خاورمیانه. از آفریقای جنوبی تا روسیه در شمال. از برزیل سرزمین پرافتخار ترین تیم جام تا آلمان، پرافتخارترین کشور اروپا...
از روز جمعه 10 خرداد 1381 که پوپا دیوپ در هیاهوی آغاز عصر دیجیتال، در استادیوم جام جهانی سئول دروازه فرانسویها را گشود، 384 مسابقه در 6 جام جهانی 32 تیمی برگزار شده. کافو، کاناوارو، کاسیاس، فیلیپ لام، لوریس، و لیونل مسی جام را بالای سر بردند و قهرمانان قدیمی هرکدام یک ستاره به آسمان پرافتخار خود افزون نمودند.
خرداد، یک ماه معمولی نیست. همان ژوئن فرنگیها. بوی پوشال کولر و عطر توت فرنگی و طعم گوجه سبز. پایان ترس از برگههای غول پیکر با خطوط بی روح آبی رنگ و رهایی از کابوس کتابهای قطور و امتحان خرداد.... صدای شر شر جوی تمیز آب روستا آسمان پرستاره و... شب افتتاحیه جام جهانی. بازی که ماهها راجع به آن حرف زدی. خواندی. شنیدی. کیهان ورزشی ات را مرتب کنار خود قرار دادی. عکسهای دنیای ورزش را در دفترت چسباندی. اپهای آمار و ارقام لحظهای را آماده باز کردی و...
تلویزیون روشن میشود. زرق و برق المانهای هزار رنگ جام جهانی در عصر مدرن چشمت را میگیرد. با صدای آهنگ رسمی فیفا جانت به پرواز در میآید. بساط افتتاحیه از وسط زمین جمع میشود. توپ ویژه آدیداس. کاپیتانها، فلاشهای دوربین. سوووووت رویای شبهای تابستان آغاز شد. خاطرات جامها جهانی از 1998 تا 2022 به قلم کاربران سایت طرفداری
جام جهانی 98
Tarafdar i
شگفتی سازی کرواتها
با اون لباسهای خاص شطرنجی و آقای گلی شوکر
برای منی که شوق فوتبال داشتم، شوکر به عنوان منبع الهام بخشی از یک گلزن تمام عیار بود
نیجریه و آمکاچی
لالههای نارنجی و برکمپ
سر حمید استیلی و اشکهای بعدش
جو فوقالعاده بازی ایران امریکا
جادوی مریخی و عاشق کردن هوادارای حتی غیر برزیلی
اون احساس ناخوشایند ضد و نقیض از اخبار مریضی و مصدومیت رونالدوی برزیلی در زمانی که رسانه درست و حسابی و اینترنت هم وجود نداشت تا درست و درمون بفهمیم واقعیت داره یا نه
اما با ورود رونالدو به زمین و دیدن همون تحرکات اولیه، میشد فهمید که یه چیزی درست نیست
طراوت رونالدو با بازیهای قبلی که برزیل رو تا فینال آورده خیلی متفاوته
اینجاست که جادوی زیدان با حمایت تماشاگرا پر رنگ میشه و مرد اول فینال و جام جهانی 98 از رونالدو به زیدان تغییر میکنه
باتیستوتا و اورتگا با آرژانتین، نمیشد که دوسشون نداشت
اون موهای بلند که خیلی از بازیکنای اون دوران به اون سبک مو بلند میکردن تا کاریزماتیکتر بشن
برعکس جغلههای الان که با تتو و بلوند کردن گوگولیتر میشن
تفاوت انگیزه بردن عشق و دل یک ملت برای موفقیتهای داخل مستطیل سبز و تورنومنتهای بزرگ ملی تا عشوه اومدن برای دخترای فالوورهای اینستاگرام برای نسل ما از زمین تا آسمونه
برزیل اسکاتلند 1998
Parham Ghiyasi
بعد از مرحله انتخابی جذاب و صعود جذاب تر تیم ملی همه کشور منتظر اون جام بودن
اولین فوتبال خارجی گه یاد دارم افتتاحیه اون جام جهانی زیباس بین برزیل و اسکاتلند هست
مراسم اولیه شروع بازی با آهنگ خاطره انگیز جام جهانی 90 در حال پخش شدن هست (البته اون اهنگ برای ما ایرانی اهنگ جام جهانی 90 هست مگر نه اهنگ برای سال 1981 هست و ربطی به جام جهانی نداره Konrad Plaickner & Mike Frajria - Country Roadster )
سراسر خاطر ه هست از ورود دست بر دست برزیلی ها تا گزارشگر طرفدار برزیل مرحوم شفیع که منو با کاپیتان دونگا آشنا کرد و البته آقای آلدایر :)
جادوی جوانک کچلی به اسم رونالدو کاپیتان اون زمان برای من ترسناک اسکاتلند کالین هندری و احتمالا پر رنگ ترین خاطره ام از اون بازی وارو کافو بعد از گل دوم برزیل
یاد باد اون روزگار یاد باد
بازی با گزارش بری دیویس
برزیل- آلمان 2002
فاطمه کبودانی
یادمه بعد ۹۸ و اون راهیابی رویایی حذفی تو ملبورن و پیروزی برابر آمریکا توی تورنمنت توقع ها رفته بود بالا برای صعود تیم ملی ولی متاسفانه نتونستیم مقدماتی ۲۰۰۲ رو بسلامت رد کنیم... از حرکت بحرینی های بی فرهنگ که با شکست ما حکم ورود عربستان به جام جهانی رو گرفتن و با پرچم عربستان جلوی ما شادی کردن بگیر تا باخت در مجموع دوبازی حذفی مقابل ایرلند... اینجوری شد که بدون حس و حال ملی به تماشای اولین تورنمنت جهانی که تو آسیا و به میزبانی دوکشور کره و ژاپن بود نشستیم.
من در یک تناقض (از نظر خیلیا) هم آرژانتین دوست دارم و هم آلمان رو... متاسفانه آرژانتینِ بیلسا با مهره های خوبش اما چینش نامناسب در مرحله گروهی حذف شد حیفِ آیالا، آیمار ، باتیستوتا، ارتگا و... که نشد بشه...
ولی آلمان که نتونسته بود مستقیم بیاد به جام و تو پلی آف با حذف اوکراین موفق به حضور شد با هدایت فولر و درخشش دروازه بان خوبش کان با بردهای اقتصادی به فینال رسید. بازیکن شاخص... از بالاک میتونم یاد کنم، اون زمان عاشق بایرلورکوزن بودم و متاسفانه لیگ قهرمانان رو به رئال واگذار کردن و خیلی دلم میخواست بالاک دیگه اینجا جام رو از دست نده... با گلزنیش تیم رو فرستاد فینال اما متاسفانه کارت گرفت و بازی فینال هم از دست داد. از اونور رونالدو و رونالدینیو و ریوالدو درخششی زیبا داشتن و برزیل پای دیگه فینال بود.
بازی حساس برزیل و انگلیس که تیتر یکی از روزنامه ها اشاره به مرگ و زندگی بود و حذفو به مرگ تشبیه کرده بود تو مرحله یک چهارم ... از گلهای خاطره انگیز ضربه کاشته تیزهوشانه رونالدینیو که روی اشتباه سیمن زده شد و سه شیرها رو فرستاد خونه...
جام با کلی حرف و حدیث برای داوری میزبان همراه بود... کره در مرحله حذفی هم ایتالیا و هم اسپانیا رو به لطف داوری پشت سر گذاشت و اما نتونست حریف آلمان بشه و با تکگل بالاک باخت و به فینال راه پیدا نکرد.
بازی فینال رویارویی آلمان با برزیل پایان رقابتها بود و کان نتونست مقابل رونالدو به درخشش خودش ادامه بده و با دریافت دو گل جام و کفش طلا رو همزمان بهش هدیه داد.
جمله ی فولر به رونالدو در پایان فینال در مورد سختی و فشار روی سرمربی هم جالب بود که بهش توصیه کرده بود به مربیگری اصلا فکر نکن.
گلهای برتر جام جهانی 2002
فرانسه- برزیل 2006
ویلی
پارکی با فوارههای منصرف
باور فراگیری وجود دارد که قهرمانیهای پورتو و یونان در سال ۲۰۰۴ بختک اتوبوسهای دفاعی را به جان فوتبال قرن بیستویک انداختهاند. فال کسی را که ایستگاه اعتیادش به فوتبال همان سال نحس بوده (صرفنظر از تصاویر مبهم و پراکنده ۲۰۰۲، که شفافترینش «ایلهان مانسیز» است) و مِهر فوتبال با اعجاز اتو ریهاگل و خوزه مورینیو به دلش نشسته، چگونه باید خواند؟ با این سرآغاز و به لطف عادت نشریهخوانی و مجلهبازی بعلاوه تعقیب دو فصل CL پرماجرا توشهای از ذوق و مهمات فوتبالی اندوختهای برای بغل کردن نخستین جام جهانی عمرت.
. امتحانات پایان سال اجباریست برای چشمپوشی از مرحله گروهی ولی پاداش پرهیزکاری و کارنامهات را با مجوز شبزندهداری آزادانه و غرق کردن خودت در هیجان ادامه تورنمنت میگیری تا برسی به نبرد غولها در یکچهارم نهایی برزیل و فرانسه که همهجا و همهکس فینال زودرسش مینامند.
آوردن تخمه به خانه اگرچه خلاف سنگین محسوب میشود ولی تکمیل سوروسات ضیافت «ژوگوبونیتو» حتی به نگاههای چپچپ مادر میارزد! هرچند تهش را با ولع تخمهشکستن همان نیمساعت ابتدایی درآوردی تا در ادامه بازی تنها تلی از پوست تخمه برایت بماند با لبان گزیده و زبان ماسیده همراه انتظار نافرجام شعبدهبازی سوپراستارهایی که هر چه از زمان بازی میگذرد شکوه و جلال اسمشان همدوش تمام باورها و تصورات سطحی و فانتزی فوتبالی که داشتی فرومیریزد. روبرتوکارلوس دور خودش میچرخد و تنها کافو ازش بیخاصیتتر است، کاکا نچسب شده و مشخص نیست از جان توپ چه میخواهد، نازاریوی مصلوب لای منگنه گالاس و تورام و از همه ضدحالتر رونالدینیوی بیرمقی که انگار اعتصاب کرده.
عذاب شهودی این ستارهمردگی به تو میآموزد جوهر فوتبال را طبق همان آدرسی که یونان و پورتوی پیرارسال نشانت دادند، نه در پیشانی هجومی و تعداد تریلی لازم برای یدک کشیدن لاینآپ تیمها بلکه در مدارهای دیگری از رقابت باید جستوجو کرد. سن و سالت امکان درک تمام جوانب فنی را ندارد ولی اکسیر نوستالژی آن شب چنان اهمیت کمربند میانی در فوتبال را برایت جامیاندازد که تاابد نگاهت را برای یافتن بازیکنان محبوبت به پست هافبک وسط بدوزی همان گردنه الزامی که پَت ویرا و کلود ماکلله مقتدرانه سالارند.
قافیه تنگ برزیل تنها با رجعت به ارنج جام کنفدراسیونهای سال قبلش (با ورود روبینیو، آدریانو، سیسینیو) مختصر جنبوجوشی میگیرد که آنهم حکم نسیمی در برابر طوفان زیدان دارد. زیدان پرهیبتی که همچون پیرمردی مشغول گل کوچک تفننی با پسربچههای سرکوچه، با عرضه کلکسیونی از سرتوپ و یهپادوپا و کشویی، که بعید است فوتبالدوستی روی کرهزمین آنها را ندیده و بهخاطر نسپرده باشد، قلب ماجرا را رقم زد. سکانسهایی که برای تو چاشنی ویژه حاشیه صوتی فریاد گزارشگر عرب را نیز دارد که طنینش در گوشت آویخته «السلام علیک یا زیداااان...یا شیخ المیدااااان» .
فردا در کلاس شنا همکلاسی شلوغکارت که از زمان تجهیز محله به adsl هفتهای دو تِرک فیت برادرش در رپفا آپلود کرده با طرح پرسش ساده «جدی چرا برزیل باخت» چنان داغ دلت را میشوراند که ساعاتی بعد دوتایی مشغول تنظیم قطعهای به مناسبتش باشید. تو همانجا پیرو قانون نانوشتهای که فقط حین رَپکاری بددهنی برایت مجاز است وِرس بداهه خود را با این مطلع 18+ روی بیت توپاک انداختی: مگه ندیدی برزیلو با اون کاکاش کم مونده بود ماکلله همونجا بذاره×××××
بازی با گزارش عربی
بازی با گزارش کلایو تایلدزلی
اسپانیا ۱ - ۰ آلمان- نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۱۰
JOC 2
دیدن این بازی از یک جهت برام خاص تر بود و اونم اینکه تازه از استرس و فشار کنکور فارغ شده بودم و تونستم با تمام وجود اون لحظات رو زندگی کنم و از مهمترین دلایل انتخاب این بازی هم همین موضوع بود.
دو تیم فینالیست یورو ۲۰۰۸ در نیمه نهایی جام جهانی.
این جمله خودش حاکی از حساسیت و جذابیت زیاد این تقابل بود ؛ آلمانی که با تیم جوونش ، آرژانتین دیگو مارادونا رو درهم کوبیده و اسپانیا که با تک گل داوید ویا و درخشش ایکر مقدس ، از سد پاراگوئه گذشته بود.
به یاد آوردن بازیکن های خاص اون بازی کار چندان سختی نیست و سروکار داشتن با انواع و اقسام مطالب طی این سالها خاطرات و اسم هارو زنده نگه داشته اما تماشای جادوی ژاویستا ، توماس مولر و نویر در اوج جوونی و باستین شواین اشتایگر که از بهترین های جام بود و صد البته کارلس پویول محبوبم که با تک گلش ماتادور هارو به اولین فینال جام جهانی در تاریخشون رسوند ، از شوق و لذت زیادی برخوردار بود.
اسپانیایی ها بالاخره مزد تلاش هاشون برای باز کردن قفل دروازه مانوئل نویر رو با کرنر استثنایی ژاوی و پرواز پویول گرفتن و تک گل صخره کاتالونیایی برای رستگاری اکتفا کرد و آلمان یوآخیم لو که نوید آینده درخشانی رو به هواداران مانشافت میداد از دور رقابت ها کنار رفت.
ایران- آرژانتین 2014
Amirho3in Jahanian
بازی ایران و آرژانتین 2014 برا من جزو خاص ترین بازی هاست یه حس دو گانه ناراحتی و خوشحالی و ایرانی که کمترین حالت حقش مساوی بود. هم بخاطر موقعیت های به ایران گل نکرد هم پنالتی ای که اگه ۴var سال زودتر اومده بود نتیجه خیلی بهتر بود .
از تنها گل مسی که ناراحت شدم.همین گل بود. بازی ای که اولین بار اسم اشکان دژاگه رو شنیدم با اون گزارش چقدر خوبیم ما !!! عادل فردوسی بعد از ضربه سر دژاگه...
این بازی یک درام واقعی بود. مثل خلاصه زندگی خیلی از ما ایرانیا که بعضی وقتها تو اوج خوشحالی و در آخرین لحظه اتفاقی که نباید بیفته میفته .وقتی تمام تلاشمون رو کردیم
بازی با گزارش عادل فردوسی پور
فرانسه- سوییس 2014
امیررضا رضایی
شاید کارت قرمز زیدان در فینال جام جهانی ۲۰۰۶، به گونهای کارت قرمز برای فوتبال فرانسه با محرومتی چندساله بود. هواداران سرزمین گل بعد از فینال جام جهانی ۲۰۰۶، یک یورو ۲۰۰۸ و یک جام جهانی ۲۰۱۰ فاجعه بار را با حواشی زیاد پشت سر گذاشتند تا لورن بلان بزرگ برای یک پاکسازی عمیق و تغییر نسل بزرگ جایگزین ریموند دومنک شود. بلان با دعوت از بازیکنان جدید و روحیه تازه در تیم، استارت یک فرانسه جدید را زده بود. خروسها حدودا ۲۰ بازی بدون شکست را پشت سر گذاشتند و در یورو ۲۰۱۲ عملکردی متوسط داشتند و توسط قهرمان رقابتها یعنی اسپانیا شکست خوردند و از دور رقابتها کنار رفتند و این پایان کار بلان در فرانسه بود. اما خیلی زود مربی جدید خروسها معرفی شد؛ دیدیه دشان. آغاز یک عصر بزرگ و ادامه تغییر نسل فرانسه اینبار در قامت یک تیم که کم کم شکل یک مدعی پیدا کرده بود. ظهور بازیکنان با استعدادی مثل آنتوان گریزمان، پل پوگبا، رافائل واران در کنار بازیکنان شناخته شده تری همچون فرانک ریبری، کریم بنزما و ...
بدترین خبر ممکن پیش از جام جهانی برای خروسها از راه رسید. فرانک ریبری بهترین بازیکن فرانسه که یک سال قبل نامزد جدی توپ طلا بود به دلیل مصدومیت تورنمنت مهیج برزیل را از دست داد و سمیر نصری هم بعد از یک فصل درخشان در منچستر سیتی توسط دشان نادیده گرفته شد.
اما تیم دشان همچنان مثل یک مدعی خاموش با خط هافبک پر تلاش و دونده خود مثل پوگبا، ماتویدی، سیسوکو، کابای، والبوئنا و ... بازیهای چشم نوازی ارائه میداد.
در مورد فرانسه دشان و دستاوردهای این تیم در آینده تا همینجا اکتفا میکنم چون قصد من پرداختن به بازی فرانسه و سوئیس هست.
باید گفت به چند دلیل این بازی انتخاب من بوده. این مسابقه که با برتری ۵-۲ فرانسه به اتمام رسید، پر گل ترین بازی جام پیش از نیمه نهایی معروف ۷-۱ آلمان برابر برزیل بود. یکی از بهترین بازیهای فرانسه زیر نظر دشان در یک تورنمنت مهم که یکی از گلهای مورد علاقه من در تاریخ تیم ملی فرانسه در رقابتهای جام جهانی هم در این بازی رقم خورد که در ادامه توضیح خواهم داد و همچنین یکی از هیجان انگیزترین گزارشهای جواد خیابانی. :)
خروسهای سفید پوش با ارائه یک نمایش چشم نواز خیلی زود در دقیقه ۱۶ توسط الیویه ژیرو با ضربه سر به گل رسیدند و یک دقیقه بعد بلز ماتویدی گل دوم فرانسه را به ثمر رساند تا شاگردان اوتمار هیتزفیلد در شوک فرو روند. به قول جواد خیابانی بنزما لقمه را جوید و در دهان ماتویدی گذاشت و هافبک دونده فرانسه از زاویه تقریبا بسته دروازه دیگو بنالیو را باز کرد. فرانسه که کاملا سوار بر بازی بود، بعد از چند موقعیت توسط سوئیس، دوباره در دقیقه ۳۰ صاحب یک ضربه پنالتی شد اما ضربه کریم بنزما توسط بنالیو مهار شد تا مهاجم رئال مادرید بعد از نمایش درخشانش همچنان در حسرت گلزنی در این بازی بماند.
اما گل مورد علاقه من در دقیقه ۴۰ به ثمر رسید. یک گل ساده اما به قول آقا جواد مدرسهای. :)
ضربه کرنر سوئیس توسط مدافعان دور شد و توپ به کریم بنزما رسید. بنزما چند قدم برداشت و توپ را به رافائل واران که کمی عقبتر از او بود سپرد. از سمت دیگر میدان الیویه ژیرو بلافاصه با گامهای بلند خود مشغول دویدن به سمت دروازه سوئیس بود. واران به خوبی ژیرو را دید و با یک پاس بینظیر فرانسه را صاحب یک موقعیت عالی کرد. حالا توپ به ژیرو رسید و فقط با چند پاس فرانسه صاحب یک فرصت دو به یک شد و در نهایت پاس در عرض ژیرو را والبوئنا به سادگی وارد دروازه کرد.
جواد خیابانی بعد از این گل کاملا به هیجان آمده بود: تووووی دروازه. توووووی دروازه. نابود میکنه خط دفاعی سوئیس رو... قهرمان ضد حملههاست فرانسه... یه پاس طلایی... خودش یه گل میرزید... یه گل مدرسهای، یه فوتبال تاکتیکی، یه فوتبال منظم و کاملا هدفدار و مشخص از فوتبال فرانسه...
حملات پر دامنه شاگردان دیدیه دشان در نیمه دوم هم ادامه داشت تا اینکه کریم بنزما مزد بازی خوب خود را با گلزنی روی پاس پوگبا دریافت کرد و در ادامه زمینه ساز گل پنجم فرانسه توسط موسی سیسوکو شد.
جملهای که همیشه در ذهن من از جواد خیابانی مربوط به اون بازی باقیمونده جایی هست که فرانسه بعد از زدن پنج گل همچنان به حملات خود ادامه میداد و وقتی در یکی از صحنهها توپ به گل تبدیل نشد خیابانی در اوج هیجان داد زده بود: فرانسه پنج تا زده ولی فکر میکنم حدود شش، هفت، هشت گل هم نزده :)) یا در ادامه که گفته بود باز هم فرانسههه، این دیگه فوتبال نیست شبیه بسکتبالهههه.
کم کم به اواخر بازی نزدیک میشدیم. سوئیس خیلی دیر به خودش آمده بود. بالاخره در دقیقه هشتاد بلریم ژمایلی از راه دور و از روی ضربه ایستگاهی دروازه هوگو لوریس را باز کرد و هفت دقیقه بعد گرانیت ژاکا گل دوم قرمز پوشان را به ثمر رساند تا شاهد پر گل ترین بازی جام تا آن مقطع باشیم.
بازی با در نهایت با برتری ۵-۲ خروسها به اتمام رسید. خروسهایی که در بعضی تیترها از آنها به عنوان مدعی خاموش جام نام برده میشد.
و در آخر اضافه کنم که یکی از بزرگترین سوتیهای آقا جواد هم مربوط به همین بازی هست. ثانیههای آخر بازی شوت کریم بنزما به گل تبدیل شد اما داور بازی قبل از وارد شدن ضربه بنزما به دروازه سوئیس سوت پایان بازی را اعلام کرد. اما استاد خیابانی که همچنان در جو بازی قرار داشت متوجه سوت داور نشد و با اعلام نتیجه ۶-۲ از بینندگان خداحافظی کرد. :)))
بازی با گزارش جواد خیابانی
2014
ویلی
چرخش درها روی پاشنهها
گرماگرم ایام سربههوایی و یکجابندنماندن مجال میخکوب شدن برای اغلب فوتبالها را ربوده. هرچند از قهرمانی سحرآمیز چلسی در اروپا به اینسو، چنان شکمسیری که حس نیمهتمامی به عالم فوتبال نداری و عمده مرحله گروهی جام جهانی را بیاعتنا از دست میدهی اما غفلت از دور حذفی مسابقات موجب پشمانیست.
داغترین جمعه جام، روز دوم یکچهارم نهایی بههرقیمت در خانه ماندی و معشوق نویافته را نیز با منت مجاب کردی بطور استثناء امروز در لَش کردن جلوی تلویزیون و تماشای فوتبال لذت پرحکمتی نهفته که در هیچ تفرج و دوردوری یافت نخواهد شد.
خام و تازهکاری و هنوز مانده به این بلوغ و دانستگی برسی که بانوان اهل فوتبال موجوداتی ساکن جهان موازی در کهکشانی دوردستند که دست تو یکی هرگز به آنها نخواهد رسید. لاجرم از خرج کردن بیهوده کوپن رابطهات برای فوتبال بپرهیز چون در ناصیه تو نوشته احتمال اینکه یک پَری دریایی پایه کلهپاچه و سیرابی عصرگاهی به پُستت بخورد بیشتر است از یافتن شریک عاطفی مشتاق تماشای پخش مستقیم!
مدام چشم میگردانی و زیرزیرکی مراقبی محو مصاف فرانسه و آلمان شدن سیم توجهت از «او» را قطع نکند پس به محض بروز نخستین نشانههای کلافگی و سررفتن حوصلهاش با امید ناشیانه برانگیختن اندکی سمپاتی مشترک برایش از شماره ۱۹ فرانسه تعریف میکنی: «...ببین چه سربالا مثل اسب میدوئه....دریبلینگو داری با اون پاهای دراز...اگر بهترین هافبک قرن نشد...خودم پارسال ترکیه کشفش کردم...انگار یحیی توره رو قلمه زدن به آندرهآ پیرلو...» در این لحظه «او» با چشم غره عاقل اندر سفیهی به تو فهماند دریبل را قاچاقی میداند خوردنیست یا پوشیدنی چه رسد یحیی پیرلو! .
حذف فرانسه با آن پدیده دیلاق محبوبت همانا، آنهم به بیبُخارترین شکل ممکن یعنی تکگل آخرین کاندید گلزنی (چهارسال بعد اومتیتی عوض این مدل صعود را برای جوانان دشان درآورد) و لبریز شدن صبر «او» هم همانا. دیگر سماجت تو در برابر دلبری و دلنازکی شانسی ندارد پس بیدرنگ باید زد بیرون و برزیل کلمبیا را فراموش کرد.
حدفاصل شال و کلاه کردن تا دم در پارکینگ در حال نثار فحش زیرلب به زمین و زمان پشت دستت را داغ میکنی دیگر خلوت فوتبالی را دونفره نکنی ولو به قیمت کات و کوت و سینگل ماندن در تایم تورنمنتها!
در نتیجه همین تصمیم کبری، هفته بعدش در شب فینال حین مکالمه تلفنی شببخیر که همزمان با گل آلمان افتاد «او» جملهای میگوید که همچنان تا امروز و به احتمال فراوان تا آخر عمرت، فنیترین گزاره فوتبالی از جنس مونث است که شنیدی:
چه خوب شد مربی آلمان این کوچولو کیوته رو آورد گل بزنه
یازدهسال از تابستان داغی که با نام «بلوهوریزنته» گره خورد گذشته و حالا تنها التفات «او» به تو سفارش به تیم دستیاران و اَدمینهایش است که تبلیغات از کانالت را با تخفیف لحاظ کنند. شاید آن عصر جمعه لعنتی تاریخچه فشرده عصر معصومیت هر سه نفرتان بود؛ تو، «او» و «پل پوگبا» همانند فرشتگان گناهکار همزاد شدید تا به صلاحدید طبیعت جای بهَردری زدن برای درآوردن ادای شادی، ادای زرنگی، ادای خوشبختی، ادای حرفهایگری و ادای عاشق بودن دودستی دو جیب و دو روز دنیا را بچسبید و اسبتان را درو کنید...
بازی با گزارش پیتر دروری
ایران- مراکش 2018
ویلی
سرزمین کمزمین
درازراه قضاوقدر به نقطهای از کرهزمین پرتابت کرده که ساعت نادخ و محدودیت پخش بازیهای کوچک تیمهای نامدعی در حد ایران و مراکش برایت امکان پایبندی به آئین سنتی خلوت تماشای جام جهانی باقی نگذاشته. چارهای نداری جز سرزدن به نزدیکترین پاتوق فوتبالبینان که سراغ داری؛ یک پاب هندی که به محض ورود به آن غلغله جمعیتی بیش از HappyHour شگفتزدهات میکند.
جادوی بزرگ آن بازی کوچک وحدت تمام آفریقاییها و عربهای اطراف و اکناف برای حمایت از مراکش بود که تجمعشان تو ایرانی تکافتاده را کیپ تا کیپ محاصره کرده. حتی گنگی اسلاو هوادار تیفوسی رئال مادرید فقط آمدهاند با هربار پا به توپ شدن اشرف حکیمی هوراکشان روی مخت سوهان بزنند. در این کنج غربت و تبعیض چندنفر به یهنفر که جای سوزن انداختن نیست، حامی دستتنهای تیمی هستی که حتی نام نیمی از نفراتش را نمیدانی، وجود ستارهای که سرش به تنش بیاَرزد تا به رخ لشکر روبرو بکشی پیشکش!
با هر موقعیت گل مراکش قبض روح میشوی و با عصبانیت غُر میزنی «اشکان کجاست....این طارمی از کجا پیداش شد مگه ذخیره تیم درخشان نبود....ازین شَل و پلا مدافع درست حسابیتر تو اون مملکت گیر نمیومد..» تنها مایه دلگرمی وزنه CQ روی نیمکت است که یکتنه در تنفس بین حملات مراکش برای کم نیاوردن پُزش را میدهی بلکه با سیلی کُری و صلوات صورت خود را ۹۰دقیقه سرخ نگهداری تا این جنگ نابرابر پیش از مغلوبه شدن خاتمه پذیرد.
دریغ عینک امروزین، که فیلتر وقایع سورئال جام جهانی قطر و پاییز دلخراش۱۴۰۱ روی آن تعبیه شده، توصیف جزئیات معجزه تبدیل مالیخولیای مسابقه ایران مراکش به رویایی شیرین را بیهوده مینماید پس جایشان در بایگانی ذهنت مطمئنتر است (اطاعتکی از جناب آدورنو که گفت: «بعد از آشویتس شاعری جنایت است»)
پایان این سناریوی مهیج را بهتر است آنجا ببندی که با حیفومیل بطر اسکاچ و دودکردن برگِ ۱۲۰تایی برای لحظاتی مارچلو لیپیوار بر قله دنیا جاخوش کردی و سبُکسرانه تنها آرزویت این بود کاش آن جماعت کنف شده هفتادودوملت فارسی میفهمیدند تا در حالیکه بندوبساطشان را جمع میکنند برایشان بلند بلند بخوانی:
گر در ره غمش کشته شوم
به تهمت یاری بهتر که از اجانب شنوم
ملامت و خواری خیز که روز فتح و ظفر شد
ایران جامی بده به یاد وطنم سلامت ایران
گل ایران با گزارش عادل فردوسی پور
اسپانیا- پرتغال 2018
کیهان خوشسیما
سه گل برای جاودانگی؛ شعری از جنس فوتبال و رونالدو
در شبِ سواحل سوچی، جایی میان خروش دریا و فریاد تماشاگران، فوتبال از مرز بازی عبور کرد و به شعر بدل شد. آن شب، میان اسپانیا و پرتغال، نتیجه فقط اعداد نبود؛ صحنهای بود برای مردی که زمان را فریب داد و با هر گام، اسطورهای تازه نوشت: کریستیانو رونالدو.
باد، آرام از روی چمنها میگذشت؛ مثل نغمهای که بر شانهی یک عاشق بیتاب مینشیند. صدای تماشاگران، شبیه همهمهی یک مهمانی دوردست بود، و رونالدو میان اینهمه صدا، فقط یک نجوا را میشنید: صدای تقدیر.
او، نه مثل گذشته سریع بود و نه از جوانیاش چیزی مانده بود جز یادگاری روی عضلههایش. اما هنوز نفسِ بازی را در مشت داشت؛ هنوز میدانست کی ظاهر شود، نه برای دیدهشدن، که برای تعریفکردن سرنوشت.
گل اول، پنالتیای بود که خودش گرفت و خودش زد. گویی آغاز یک افسانه باید با تأکید شروع شود. گل دوم، شلیک کوتاهی بود که از دستان داوید دخیا گذشت؛ شاید نه زیباترین ضربهی عمرش، اما آنقدر مطمئن که ترس را به دل اسپانیا انداخت. و آن سومین گل… آه، آن ضربهی آزادِ دقیقهی ۸۸… ضربهای نبود، شعر بود. نغمهای که در انحنایش، خستگیِ تمام سالهای رفته پنهان بود. مثل نامهای عاشقانه که برای معشوقی گمشده نوشته شده باشد، و ناگهان، به مقصد برسد. آن سکوتِ ناگهانیِ استادیوم، پیش از انفجار… همان لحظه بود که همه دانستند: این فقط یک مسابقه نبود، یک آیین بود. آیین پرستش در معبدی از نورافکنها، با تنها یک پیامبر: شماره ۷ پرتغال.
اسپانیا بازی بهتری کرد، شاید. پاس داد، ساخت، دقت داشت، امید هم. اما گاهی، فوتبال فقط دربارهی ساختن نیست. گاهی، فوتبال دربارهی شکستن است؛ شکستن قانون، شکستن پیشبینی، شکستن سکوت. و رونالدو استاد این شکستنهاست.
وقتی سوت پایان زده شد، اسپانیاییها ایستاده کف زدند؛ نه فقط به تیمشان، که به لحظهای که دیده بودند. به زیباییای که بیاجازه از قلبشان عبور کرده بود. به آنچه تاریخ است و تکرار نمیشود. آن شب، جهان لحظهای نفس کشید. و این نفس، اسم داشت: کریستیانو رونالدو.
بازی با گزارش جان رودا
آرژانتین عربستان سعودی 2022
هانیه محمدی
ضربه عربستان به تاجوتخت مسی: روزی که دنیا ایستاد!
برد تاریخی عربستان مقابل آرژانتین در جام جهانی ۲۰۲۲، یکی از شوکهکنندهترین نتایج تاریخ فوتبال بود و آغازی شد برای پایانی رؤیایی. در روزی که همه انتظار جشن گل از مسی و یارانش را داشتند، شاهزادگان سعودی بالاتر از انتظارات ظاهر شدند و با شجاعتی حیرتانگیز یکی از بزرگترین شگفتیهای تاریخ جام جهانی را رقم زدند؛ اما همین شکست تبدیل به سوختی شد برای صعود آرژانتین به قله.
۲۲ نوامبر ۲۰۲۲، روزی بود که فوتبال یکبار دیگر ثابت کرد چرا زیباترین بازی دنیاست. ورزشگاه لوسیل قطر میزبان دیداری بود که همه آن را پیش از شروع بازی تمامشده میدانستند: آرژانتینِ پرستاره به رهبری لیونل مسی، مقابل عربستان سعودی که کمتر کسی برایش شانسی قائل بود.
همهچیز طبق انتظار شروع شد. آرژانتین یک پنالتی گرفت، مسی پشت توپ ایستاد و با خونسردی گل زد. لبخند روی لب هواداران آلبیسلسته بود. اما فوتبال همیشه نقشههای خودش را دارد. نیمه دوم با شور و شجاعت سعودیها آغاز شد. در عرض پنج دقیقه، صالح الشهری و سالم الدوسری با دو شوت رؤیایی، ورق را برگرداندند. آنهم مقابل خط دفاعیای که کریستین رومرو و نیکو اوتامندی در آن بودند!
جشن سعودیها پس از سوت پایان داور تازه شروع شد. خوشحالی بازیکنان در زمین، اشک شوق هروه رنار کنار خط و هیجان هواداران در سکوها، صحنههایی بودند که تا همیشه در تاریخ جام جهانی باقی خواهند ماند. روزی که عربستان نه فقط آرژانتین، بلکه دنیا را غافلگیر کرد.
اما برای آرژانتین، آن شکست چیزی بیش از سه امتیاز از دسترفته بود. این بازی، تلنگری بود برای تیمی که آمده بود تا قهرمان شود. پس از آن، ورق برگشت. آرژانتین با سه برد پیاپی راهی مرحله حذفی شد. مسی، مثل قهرمانهای داستانها، از دل بحران برخاست، گل زد، پاس گل داد، تیم را جلو برد و در نهایت، در همان ورزشگاه لوسیل جام را بالای سر برد.
برای لیونل مسی، این جام جهانی آخرین ایستگاه بود؛ آخرین فرصت برای لمس جامی که همیشه از او فرار کرده بود. و چه پایانی باشکوهتر از آنکه شکست آغاز راه باشد؟ گویی باید ابتدا زمین بخوری، تا بلند شدنت معنا پیدا کند. عربستان اولین مانع بود، اما دقیقا همان چیزی بود که اسطورهای به نام مسی نیاز داشت تا داستانش افسانهای شود.
پایان خوش؟ برای هر دو تیم! یکی تاریخساز شد، دیگری جاودانه.
از 98 تا 2022
رضا چشمی
زمانی که سنم کمتر بود منظورم دهه 60 هست دنیا مثل امروز نبود که لحظه به لحظه اخبار رو بشه از سایت ها و دنیای مجازی دنبال کرد.هفته ای یکبار مجلاتی مثل دنیای ورزش یا کیهان ورزشی می گرفتم شرح حال مسابقات هفته قبل رو با ولع دنبال می کردیم.یعنی همیشه یک هفته از دنیا عقب بودیم.نبودن سرگرمی های متنوع مثل دنیای مجازی هم مجال تمرکز بیشتری بهمون می داد به همین علت فوتبال برامون نهایت جذابیت بود.امروزه دنیای مجازی فرصت نمی ده حتی فیلم ببینیم.من تنها رو دو نوع سرگرمی مرکز کردم یکی نتایج بوندسلیگا و تیم ملی آلمان هست و دیگری هم بازی های ویدیویی.
اگر بخوام شاخص هر جام جهانی از سال 98 تا به حال رو بگم این شکلی می شه:
جام جهانی 98 :
1-بازی آلمان کرواسی که هیچوقت ندیدمش چون داشتم از ایلام می اومدم تهران بابت مرخص سربازی
2- بازیکن شاخص کلینزمن و ماتئوس(عاشق ماتئوس بودم)
3-نقل قولی از اون جام تو ذهنم ندارم
جام جهانی2002:
1-بازی آلمان و برزیل و باخت ناجوانمرادنه به برزیل در غیاب 7 بازیکن اصلی
2-بازیکن های شاخص کان ، بالاک و کلوزه
3-نقل قول خاصی توخاطرم نیست
4-خاطره من بعد از بازی فینال و کل کل با دامادمون که طرفدار برزیل بود
جام جهانی 2006:
1-بازی آلمان کاستاریکا که افتتاحیه خیلی خاطره انگیزی بود.
2-بازیکن شاخص شواین اشتایگر،لام و پودولسکی
3-نقل قول خاصی مد نظرم نیست
4-به طورکلی سبک آلمان طوری بود که تو 15-20 دقیقه اول کار تیم مقابل رو تموم می کردن
جام جهانی 2010 :
1- بازی آلمان وانگلستان و آلمان و آرژانتین
2- بازیکن شاخص مانوئل نویر ،توماس مولر
3-نقل قول خاصی یادم نمیاد
4-سبک جذاب فوتبال آلمان و اون گل مردود انگلستان که انتقام 66 رو تداعی می کرد.
جام جهانی 2014 :
1-بازی خاطره انگیزمقابل برزیل و انتقام جام 2002
2-بازیکن شاخص میرو کلوزه به خاطررکورد زنیشکه به احتمال غریب به یقین توسط امباپه و مسی شکسته خواهد شد.
3-نقل قول خاصی یادم نمیاد
4-قهرمانی آلمان خودش یه دنیا خاطره است
جام جهانی 2018:
1-کلا سه تا بازی کردیم که هیچ کدوم جذاب نبودن به طورکلی خاطره زیادی ازاین جام ندارم چون آلمان تو همون مرحله گروهی حذف شد ما بقی جام رو در حد نتیجه دنبال کردم.
جام جهانی 2022:
اینجا هم تو مرحله گروهی حذف شدیم مضاف بر اینکه شرایط روحی مردم ایران به دلیل اعتراضات خوب نبود عملا جام رو دنبال نکردم.حتی نتایج و هم با اکراه چک می کردم.
فینالهای جام جهانی 1998- 2022