مطلب ارسالی کاربران
خاطرات رورشاک ، خدا این بهشت را به ما سپرد اما...
November 22nd (or 23rd) 1992
, the good old days weren't so good. Depends on your perspective. God turned his back, left paradise to us. Like handing a five-year-old a straight razor. We slit open the World's belly. Secrets came spilling out. An intestine full of truth and shit strangled us. Soon the bugs will be all that's left. And the cockroaches will go to war with the maggots, fighting over the scraps of the moderates. Then they'll eat themselves and finally choke. Kicking and screaming. Because maybe we don't deserve it. Maybe the world should burn this time. We shattered the American Dream. This is the American Nightmare.
...
ترجمه
22 نوامبر (یا 23) 1992
، روزهای خوب قدیمی خیلی خوب نبود. به دیدگاه شما بستگی دارد. خدا پشت خود را چرخاند ، بهشت را برای ما گذاشت. مانند تحویل یک تیغ مستقیم به یک بچه پنج ساله. شکم جهان را باز می کنیم. اسرار بیرون آمد. روده ای پر از حقیقت و گه ما را خفه کرد. به زودی حشرات تنها باقی مانده ها هستند. و سوسک ها با مگس ها به جنگ می روند و بر سر ضایعات میانه روده ها می جنگند. سپس آنها خود را می خورند و سرانجام خفه می شوند. لگد زدن و جیغ زدن. زیرا شاید ما لیاقت آن را نداریم. شاید جهان باید این بار بسوزد. ما رویای آمریکایی را خرد کردیم. این کابوس آمریکایی است.