دئیست در حالت کلی میشه گفت خداباوری شک گرا در نوع وجود خدا اما اینجا سوالم از
کسایی که باور دارن خدا جهان رو آفریده ولی هیچ کاری بهش نداره
.
سوال من :
چرا خدایی که در بی نیازی مطلق بوده باید جهانی بیافرینه که هیچ کاری بهش نداره
واقعا چرا !؟
در بی نیازی مطلق بوده و در اون جهانی که میخواسته خلق کنه هم که نمیخواسته دخالتی کنه
خب پس اگه خلق کرده یعنی کار غیر منطقی کرده که از یه خدا بعیده .
پس چرا خدا جهان رو خلق کرد !؟
اینجاست که خداباوری مداخله گر در جهان از خداباوری غیر مداخله گر در جهان منطقی تر هست !
اما اگر از دید خدایی که در اعمال جهان شرکت دارد مثل خدای قرآنی نگاه کنیم چهار تقریر میتوان ارائه داد ( که من چهارمی رو از همه بیشتر قبول دارم )✅
.
اول :🔹 خدا به علت مهربان بودنش جهان و انسان را آفرید و امکان سعادت را به آن داد ، و از این طریق به او لطف کرد ، زیرا وجود داشتن بهتر از وجود نداشتن است
دوم :🔹 خداوند موجوداتی را آفرید تا تفکر کنند و با فکر درباره شرایط جهان به امکان وجود خالق پی ببرند
سوم :🔹 خداوند موجوداتی آفرید تا از عظمت خودش مطلع شوند یا او را به علت بزرگی اش بپرستند و در ستایش خود ( نه رفع نیازی ) این کار را کرد
چهارم :🔹 برخی افعال برای رفع نیاز هستند ( مثل آب خوردن انسان) اما برخی اعمال ناشی از ذات آن وجود است مثلا موجودی که بر همه جا احاطه دارد ، بر همه جا علم هم دارد ، علم داشتنش کنشی برای رفع نیاز نیست بلکه کنشی ناشی از احاطه بر همه جاست ، طبق همین اصل خداوند به علت رحمتی که از وجودش است (مثل علم مطلقش )رحمت مطلق هم هست ، ناشی از آن موجودات را می آفریند و امکان سعادت و خوشبختی و زندگی و وجود بخشیدن به آنها را می دهد
یعنی خلق کردن برای رفع نیاز نیست بلکه عملی ناشی از ویژگی ذاتی است ( مثل علم داشتنی که نتیجه احاطه داشتن بر همه جا است ).نه ناشی از بر طرف کردن نیاز علم داشتن .
.
نتیجه:✔️
نتیجه خیلی مهمه بنظرم این یکی از دلایل وجود یک خدای مداخله گر هست ، چون اگر خدا می خواست به جهان اهمیتی ندهد در شرایطی که خودش در بی نیازی مطلق بود چرا آن را خلق کرد ؟😃 اینجاست که احتمال وجود یک خدای مداخله گر بیشتر میشه ( باز هم میشه پاسخ داد به علتی آفرید که نمی دانیم ) .