یکی از بزرگترین سوالات در فلسفه و علوم عقلی ، خدایی که با برهان های عقلی و فلسفی اثبات میشود صرفا خداست !
.
آیا این خدا لزوما باید در جهان دخالت کند و دین بفرستد و... یا نه نیازی به این کار نیست ؟
.
در این پست این سوال را بررسی میکنیم و دلایل عقلی هر دو طرف رو بررسی میکنیم
خدای دینی یا دئیسمی ؟ مسئله این است |
دیدگاه دئیسم:
این نوع خداباوری کسانی هستند که صرفا به خالق داشتن جهان باور دارند
اکثر دئیست ها به دو گروه تقسیم میشوند
دسته اول : کسانی که مدارک کافی برای باور دخالت خدا در زمین ندیده اند
دسته دوم : کسانی که به دخالت یا عدم دخالت خدا در زمین شک دارند
.
دیدگاه خدای دینی / شخصی:
این دیدگاه بر این اصل استوار است که خدا خیرخواه مطلق است ما انسان ها برای خدا خیلی مهم هستیم و او در پی فرستادن نشانه های خودش با دین یا برقراری ارتباط با انسان یا برطرف کردن نیاز انسان ( نیاز به خدا ) و.. است و خدا در جهان حضوری فعال دارد و با هر شخص ارتباط میگیرد و شرایط دنیا را بر اساس دعا و نیایش و.. آن فرد می تواند برایش عوض کند !
خدا زندگی بعد مرگی قرار داده تا عدالتی که به علت اختیار انسان در این دنیا ناممکن بود را ممکن سازد
برهان های اثبات عدم دخالت خدا 🔻 |
بی نیازی جهان به دخالت :
جهان بر پایه قوانین طبیعی و علیمعلولی پایدار است و نیازی به مداخله مستقیم ندارد
تکامل تدریجی قوانین فیزیکی و زیستی، تنظیم شده اند و دیگر نیازی به دخالت نیست
وقتی خدا خلقت جهان را کامل کرد نیازی به دخالت نیست چون نقصی در جهان نیست
کوچک بودن زمین در کیهان:
از زمان کیهان شناسی کلام وجود ۴۰۰ میلیارد کهکشان که هر کدام صد ها میلیارد ستاره دارند که هر کدام از ستاره ها چندین سیاره دارند این یعنی تیلیارد ها سیاره در سراسر جهان
وسعت بیکران جهان و تعداد بیشمار کهکشانها، این سؤال را ایجاد میکند که چرا خدا باید صرفاً بر زمین متمرکز شود؟
مگر زمین چه اهمیتی دارد ؟
انسان ساخته ی فرایندی غیر مستقیم:
از زمان داروین مشخص شد شکل گیری موجودات آفرینش یهویی مستقیم نبوده و طی یک روند تکاملی تعیین شده برای ایجاد موجودات در سیارات دارای شرایط ایجاد حیات است . نه خلقت مستقیم
اگر انسان محصول فرایندهای طبیعی مانند تکامل است، دخالت مستقیم الهی ضروری به نظر نمیرسد.
برهان شر معکوس:
همان قدر که این برهان برای کوبیدن خدای دینی قوی است در برابر یک خدای دئیسمی ضعیف است چون هیچ صفتی جز قادر و دانای مطلق را نمی توان به خدا داد !
از شر های موجود در طبیعت این برداشت میشود که خدا لزوماً خیرخواه مطلق نیست و در جهان دخالتی نمیکند
همچنین این گروه استدلال میکند که خدای دینی صرفا ادعا میکند که عدالت رو برقرار میکند درحالیکه چنین نیست و ادعای برقراری عدالت در دنیایی که مدرکی از وجودش نیست توهمی ساخته انسان است
وحی های متناقض:
از تعداد بالای ادیان در سراسر جهان استدلالی میشود که هیچ سیستم یکسانی از تبلیغ یکتاپرستی در جهان نبوده است و خدای دخالتگر یک افسانه ساخته ذهن بشر است ، اگر اثبات شد با برهان های فلسفی که خدایی هست و هزاران ادعا از وجود خدا در سراسر جهان آمد که با هم متناقض بود یعنی خدا در جهان دخالتی نمیکند
. عدم مشاهده شواهد محسوس از دخالت:
اگر خدا مدام در امور جهان دخالت میکرد، باید شواهد روشنتری از حضور فعال او میدیدیم.
دئیسم همچنین استدلال میکند پس از اثبات خدا هیچ دلیلی نداریم که فرض کنیم خدا خیرخواه یا شرور مطلق یا .سری بین این دو است و این یک پیش فرض ساخته ذهن بشر است
دفاعیات و برهان های دخالت خدا 🔻 |
دفاعیات
خداباوران دینی همچنین دفاعیات مختلفی در رد ادعا های دئیسم مطرح میکنند
ایشان استدلال میکند که کمک کردن به انسان در مسیر زندگی و دادن هدف به آن به دخالت مستقیم در قوانین طبیعت ربطی ندارد
یا مثلا اندازه کره زمین به اهمیت آن ربطی نخواهد داشت
مثلا در پاسخ به فرگشت اصولاً در دیدگاه مسیحی آن را تحت الفطی نمیدانند و یک داستان تمثیلی از آن یاد میکنند چون عمر انسان را ۷ هزار سال میداند
اما بر اساس متن قرآن چون زمانی تعیین نشده برخی این مورد را بیان میکنند که فرگشت برای انسان های قبل آدم بوده است و آدم اولین یا یکی از اولین انسان های خردمند ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار سال پیش بوده است و سعی در تطبیق اولین انسان خردمند علمی و دینی کرده اند
همچنین اگر از ایشان سوال شود که دیدگاه آنها برای وحی های متناقض چیست اشاره میکنند که دین های اصلی مسیحیت و اسلام خیلی شبیه هم هستند و سایر ادیان بالای ۱۰۰ میلیون ادعای وحی ندارند یا اینکه زیاد بودن چیزی دلیل بر غلط بودن مورد اصلی و درست آن نیست !
دلایلی برای دخالت خدا
دلیل خلقت
یکی از استدلال هایی که باورمندان به خدای دینی بیان میکنند هدف مندی است
ایشان استدلال میکنند که چون خدا بی نیاز مطلق بوده علت خلقت جهان باید رساندن چیزی به مخلوقات باشد نه بدست آوردن چیزی و اگر هیچ کدام از این دو نباشد یعنی خدا بی دلیل خلق کرده است در شرایطی که در بی نیازی مطلق بوده است . و این منطقی نیست
دئیسم ها همچنین در جواب استدلال میکنند که خدا مانند خورشیدی است که مخلوقات مانند نور آن هستند یعنی خدا ویژگی درونش است که مدام می آفریند و این توقف ناپذیر است اما در این بین دخالتی نیست زیرا انسان مخلوق مستقیم نبوده و حاصل یک روند شانسی در یک سیاره دور افتاده در یکی از میلیارد ها سیاره است .
پیام جهانی خدا
یکی دیگر از دلایلی که باورمندان به خدای دخالت گر به آن استدلال میکنند وجود سیستم باور به زندگی بعد مرگ در تقریبا تمام تمدن های باستانی و یک روند یکتاپرستی از ادیان ابراهیمی مشخص در طول تاریخ است که بالای ۸۰ درصد مردم در ۵ قاره جهان به جز آسیا که ۴۰ درصد است یه آن باور دارند و معتقدند این سیستم و روند باید الهی باشد و آنسان نمی تواند خودش دینی بسازد که در چند هزار سال چندین میلیارد پیرو در جهان داشته باشد همچنین استدلال شده که تمام تمدن های باستانی زندگی بعد مرگ داشته اند
دئیست ها در جواب استدلال میکنند که وجود این موضوع در جهان حاصل نیاز ذاتی انسان در ساخت این موضوع بوده و در هند تناسخ بود نه زندگی بعد مرگ از نظر باستان شناس اعتقاد به زندگی بعد مرگ تقریبا در همه تمدن های باستانی بوده است ختی در هند هم این موضوع تبلیغ شده اما اینکه این حاصل ساخت انسان بوده یا یک روند پیامبری مشخص جای سوال است .
وجود زندگی بعد مرگ مشخص اما خدایان پرستش شده در سراسر جهان ویژگی های یکسانی نداشتند هر چند شاید در بیشتر مواقع یک خدای واحد وجود داشته است .
دئیسم ها گاهی برای رد ادیان به اشتباهات علمی آنها نیز استدلال میکنند درحالیکه در اسلام روی اعجاز علمی قرآن نیز استدلال میشود .
نیامندی به جوهره فرامادی و معجزات و تجربیات شخصی و....
خداباور های دخالت گر به چیز های ماوراطبیعه در جهان استدلال میکنند
مثلا در زمینه خودآگاهی علم هنوز نتوانسته توضیحی دهد که چرا بالا و پایین شدن های نورون های مغزی باعث آگاهی میشوند ، دئیسم ها این موضوع را یک حفره علمی میدانند و ختی اگر روحی در بدن انسان باشد لزومی بر دخالت خدا نیست صرفا نوع وجود انسان را نشان میدهد . هر چند وجود چیزی به نام روح از نظر علمی اثبات یا رد نمی شود
مثلا برای معجزات اتفاق افتاده به عنوان دلایلی برای خدای دخالت گر نام برده میشود اما تقریبا از هیچ معجزه ای هیچ مدرک باستان شناسی قطعی ای نیست و از زمان ثبت وقایع معجزه ای ثبت نشده . در عوض خداباوران از تجربه های شخصی انسان ها برای یک خدای دخالتگر استدلال میکنند هر چند این تجربه ها شخصی است و هیچ وقت جهانی و رسمی نمی شوند .
برای رد معجزات استدلال شده که مثلا در ادیان مختلف اتفاق افتاده درحالیکه فقط یکی از آنها درست است در عوض مسلمانان استدلال میکنند که خدا به علت مهربانی در صورت دعا میتواند به شکل معجزه آسا یک مسیحی را نیز شفا دهد و این با حقانیت اسلام در تضاد نیست .
پاسخ به این سوالات شخصی است
از نظر من
هیچ استدلال قطعی برای اینکه نشان دهد خدا در زندگی مردم دخالت مستقیم دارد از نظر عقلی و فلسفی وجود ندارد برای برخی دلایل موجود کافی هستند برای برخی نیستند پر فلسفهی کلاسیک دلایل دئیسم ها قوی تر بنظر میرسد