در آستانه ورود به هشتمین دهه زندگی، مارسلو بیلسا یکی از خاصترین چهرههای دنیای فوتبال است. مردی که مخالفان و موافقان او دو چهره متفاوت برایش ترسیم کردهاند؛ از مردی با کارهای احمقانه و نامتعارف که ویترین افتخاراتش تار عنکبوت زده تا تئوریسینی که مردان موفق و تیمهای پیشروی این روزگار فوتبال همگیمدیون او هستند. مارسلو کدام یکی از آنهاست؟ دکتر جکیل یا مسترهاید؟
بیلسا در آستانهی 70 سالگی
ما هرگز احساس راحتی نکردیم. ما نتوانستیم مالکیت توپ را در اختیار بگیریم، موقعیت ایجاد نکردیم و آنها بازیای را که میخواستند، با ریتم خودشان، انجام دادند...
لیونل مسی، پس از بازی شکست آرژانتین برابر اروگوئه تحت هدایت بیلسا
در استادیوم نمادین فوتبال آرژانتین و در گردهمایی پرشور 50 هزار طرفدار که هنوز یک سال از جشن قهرمانیشان در جام جهانی 2022 نگذشته بود، فقط یک آرژانتینی روی کره زمین لبخند میزد. مارسلو بیلسا. سرمربی تیم ملی اروگوئه!
بیلسا در آن بازی آرژانتینیها را کلافه کرده بود. پسرانش بهترین بازی ممکن را برابر قهرمان جهان به نمایش گذاشند و با جنگندگی و تاکتیکپذیری معرکه توانستند 2-0 پیروز باشند. نمایشی که لئو مسی را به ستوه آورده بود و پس از بازی جملات بالا را در وصف رقیب گفت...
بیلسا، در 7 کشور جهان و 13 باشگاه مختلف، اصول خود را پیاده کرده. از بندر مارسی تا بیلبائوی استوار بر اصول باسک. از 18 ماه رویایی در لیدز و گشودن راهی به قلب طرفداران الندرود تا حواشی بی پایان حذف آرژانتین مدعی قهرمانی در دور گروهی جام جهانی 2002.
مهمترین نکته در مورد بیلسا، نگاه طرفدارن به اوست: کسانی که او را به عنوان پایهگذار تفکرات مدرن مردی چون گواردیولا ستایش میکنند و کسانی که او را به خاطر نتایج و دستاوردهایی که چشمگیر نیستند به استهزا میگیرند. در آستانه ورود به 70 سالگی به نظر زمان مناسبی برای پرسیدن این سوال است: یک نابغه یا یک شیاد؟ مارسلو بیلسا کدامیک از آنهاست؟
برند بیلسا
وقتی از بیلسا حرف میزنیم، معمولا اشاره ما فراتر از یک نام، یک انسان و شخصیتی با تمام وجوه متضاد یک انسان است. امروز بیلسا بیشتر به یک برند تبدیل شده. چه کسی گابریل باتیستوتا را از یک پسر چاق آماتور به گلزن بالفطره بدل ساخت؟ بیلسا. پوچتینو توانست تاتنهام را (بله تاتنهام را) به فینال لیگ قهرمانان برساند... او شاگرد مکتب بیلسا ست. سیمیونه تحت تاثیر کیست؟ باتی گل در وصف مربی خود میگوید :
برای بازیکنانی مثل مائوریسیو پوچتینو که از 14، 15 سالگی زیر نظر بیلسا رشد کرده بودند تمرین لذتبخش بود؛ اما من حتی قادر نبودم یک جلسه را به پایان برسانم. نیاز به ارادهای مضاعف داشتم تا به کمک قدرت جسمانیام بیاید.
گالاردو در ریورپلات تنها قهرمانی یک باشگاه آرژانتینی در سالهای اخیر در کوپالیبرتادورس را رغم زد.
من همیشه میگویم که مارسلو بیلسا مرا در این مسیر قرار داد.
پپ گواردیولا از زمان نشستن روی نیمکت من سیتی فوتبال انگلیس را تحت انقیاد خود در آورده، در 9 فصل، 6 بار لیگ برتر را فتح کرده و در 9 سال 18 جام را برده. وقتی صحبت از ریشههای تفکر پپ میشود باز هم نام بیلسا به گوش میرسد. در سال 2020 وقتی لیدز با بیلسا به لیگ برتر صعود میکند گواردیولا میگوید:
او یک هدیه برای لیگ برتر است. او بازیکنان را در هر سطحی باشند ارتقا میدهند. او به من کمکهای فراوانی کرده و بهترین مربی جهان است.
ایستاده، نشسته
تمجیدها، از روابط شاگرد و استاد فراتر میرود. در سال 2010، یوهان کرویف شیلی بیلسا را جذابترین تیم جام میداند (بله در حضور اسپانیا) و دیگو مارادونا در واپسین سالهای زندگی لب به تحسین لیدزی که بیلسا ساخته میگشاید.
در سمت مخالف برای گروهی دیگر بیلسا و طرفدارنش افرادی متقلب هستند. کسانی که میخواهند بگوید من چیزی میدانم و میفهمم که شما نمیدانید. مارتین مازور، روزنامهنگار آرژانتینی روزنامهی تعطیل شده ال گرافیکو با شناخت کامل از هموطن خود و با تاسف میگوید:
طرفداران بیلسا هر اشتباهی از او را نادیده میگیرند، و مخالفانش صرفاً بر آن تمرکز میکنند. درباره او ما معمولا با بحثهای احساسی مواجهیم تا تحلیل درست"
جیمز استوارت در کتاب «مردی که لیبرتی والانس را کشت» توصیه میکند:
وقتی افسانه از تاریخ زیباتر است، درباره افسانه صحبت کنید.
بیلسا، الهامبخش بسیاری بوده است و سال به سال، شکاف بین مخالفان و موافقانش، که همیشه به کلیشهها متوسل شدهاند، ریشه دوانده است.
مردی چاق با گرمکن کنار زمین که تصمیماتی خودسرانه میگیرد، دیوانهای که عملاً هیچ دستاورد بزرگی نداشته؛ و مردی که حتی نشستنش روی چهارپایه هم مقلدی چون یورگن کلاپ داشته، دو وجه همیشه همراه بیلسا برای طرفداران است. آنچه واضح است، جاذبه بینظیر بیلسا، در هر جایی است که وارد آن میشود. زیرا او ترکیبی از همه اینهاست.
دانشمند دیوانه
مارتین مازور میگوید:
بیلسا یک فرد آکادمیک است، کسی که درباره فوتبال میاندیشد. او میتوانست صرفا در برنامههای تلویزیونی حاضر شود یا مثل خورخه والدانو ستون ثابت تحلیل در روزنامهها داشته باشد و همه را وادار به ستایش دانش فوتبالی بی حصر خود سازد. اما بیلسا تصمیم گرفته پای در گل و لای زمین چمن بگذارد. او خود را در معرض قضاوت شدن بر اساس نتایج قرار داد. به دلیل تفاوتهای فراوان جهانبینی او با همکارانش، بیلسا بیش از حد معمول آسیبپذیر است.
یکی از ریشههای مخالفان سرسخت او در خاک آرژانتین نوعی بیاعتمادی اجتماعی و تحقیر طبقاتی نسبت به مردی از یک خانواده بورژوای معتبر در روزاریوست (برادرش وزیر امور خارجه و خواهرش معاون فرماندار شهر سانتافه بود)
معمولا طرفداران فوتبال، داستان مردی که از زمین خاکی برخاست را ترجیح میدهند. و بیلسا به این دسته تعلق ندارد. با این حال، هیچکس در دانش او درباره فوتبال شک ندارد، مخالفانش او را در بهترین حالت صرفا یک نظریهپرداز که اجرای همزمان تمام تئوریهایش در زمین قابل اجرا نیست میدانند و در بدترین حالت یک دانشمند دیوانه منزوی که بدون نگرانیهای کارفرمایانش (روسای باشگاهها و طرفداران آن) مدام به آزمون و خطا و آزمایش مشغول است. او به مارسی، لیل و لیدز میآید تا تفکراتش را به عمل تبدیل کند. او صرفا به فاکتورهای ورزشی توجه دارد و به اثرات دوران حضورش پس از جدایی اهمیتی نمیدهد.
ژان میشل واندام، مدیر سابق لیدز میگوید:
این سیاست زمین سوخته است. او شخصیتی خارقالعاده، غیرقابل پیشبینی و استثنایی است، اما قطعاً نباید تمام کلیدهای کارخانه خود را به او بدهید زیرا او تعهدی برای گرفتن نتیجه به هر قیمتی ندارد. بیلسا مثل بقیه اشتباه میکند اما برخلاف بسیاری به آن اعتراف نمیکند، آن را نمیپذیرد و دست از آن بر نمیدارد.
بیلسا زمین باشگاه لیل را آتش زد!
قراردادها و پروندهها
هم واندام، هم وینسن لابرون در مارسی، و آندرهآ رادریتزانی، مالک لیدز، همه میدانستند با ورود بیلسا چه اتفاقی برای باشگاهشان رخ خواهد داد: توجه رسانهها به باشگاه آنها، بیش از حد معمول جلب خواهد شد. اما و در مقابل تعهداتی نیز باید رعایت شوند زیرا "ال لوکو" از مواجهه با یک عمل انجامشده متنفر است.
در حقیقت قرارداد بستن با بیلسا، یک قرارداد استخدامی ساده نیست بلکه مدیران با دهها صفحه و صدها بند و ماده مواجه خواهند شد. بیلسا برنامهها و خواستههایش را به تفکیک هر هفته، از پیش فصل تا آغاز آن در قرارداد میآورد.
برای درک بیشتر مفاد این قراردادها بهتر است از مدیران لاتزیو سوال کنید؛ آنها در 6 جولای 2016 بیلسا را به خدمت گرفتند و در 8 جولای، به خاطر به توافق نرسیدن در بندهای این قرارداد با استعفای او مواجه شدند! تجربه دیگر مربوط به مارگاریتا لوئیس-دریفوس رییس المپیک مارسی است که در عصر اولین سالگرد حضور مارسلو روی نیمکت باشگاهش مجبور به وداع با او شد. بیلسا، غیرقابل کنترل است؟
خیر، به شرطی که به قرارداد پایبند باشیم.
بله، اگر احساس کند فریبش دادهایم، بدون نگرانی از عواقب آن، از خود سلب مسئولیت میکند.
در مورد حضور در المپیک مارسی، لوئیس فرناندز از طریق مائوریسیو پوچتینو به عنوان واسطه بین بیلسا و مدیران تیم عمل کرد. او به یاد میآورد:
بیلسا، حدود دو ساعت از من در مورد المپیک مارسی سوال پرسید. سپس با هم قرار ملاقات گذاشتیم. من شهر را به او نشان دادم، ما بدون وقفه در مورد فوتبال صحبت کردیم. او یک پوشه بزرگ بیرون آورد که در داخل آن، پروندههایی در مورد همه کارمندان باشگاه وجود داشت: بازیکنان، کادر فنی، کادر اداری... او با زهم از من سوال میپرسید.
بعدها بیلسا به من گفت قبل از ورود به لیدز، تمام مسابقات فصل قبل آنها را تماشا کرده بود. همه آنها را! آنگوس کینار، از مدیران مارسی، با تعجب به من گفت: "احساس میکنم او تیم را بهتر از ما میشناسد." او همچنین پروندهای در مورد هر باشگاه داشت، میدانست که حریف بعدی، 4-4-2 و مبتنی بر توپهای بلند بازی میکند یا هر چیز دیگر
این درست همان چیزی است که بیلسا را در لیدز محبوب کرد. حدود نیم قرن قبل، آنها مربی به نام دان ریوی داشتند که درست همین خط مشی را دنبال میکرد. آنقدر که به پادشاه پروندهها مشهور شد.
بیشتر بخوانید:
پادشاه پروندهها؛ نود و ششمین سالگرد تولد دان ریوی فقید
او قوانین را زیر پا میگذارد
مارسلو بیلسا در بیلبائو، مارسی، لیل یا لیدز، هر کجا که میرفت، خواستار تغییر و نوسازی در مرکز تمرین باشگاه میشد. آدام پوپ، خبرنگار BBC که بیش از پانزده سال اخبار لیدز را پوشش میداده، میگوید:
او خواستههای بسیار مشخصی داشت. مسئولان لیدز، استخر شنا را بازگشایی کردند، یک مسیر دویدن در اطراف زمینهای تمرین طراحی کردند و یک ساختمان جداگانه برای بازیکنان جوان ساختند... توجه او به جزئیات بسیار دقیق است. او همچنین بازیکنان را مجبور میکرد که زبالههای ورزشگاه را جمع کنند تا با طرفدارانی که با هزار مشقت بلیت تهیه کرده بودند ارتباط برقرار کنند.
ژان میشل واندام اما به این توقعات بیلسا در شمال فرانسه با نگاه دیگری مینگرد:
ما برای حرفهایها خانههای ییلاقی ساختیم. آنجا را را دهکده اسمورفها نامیدیم، یک جای دنج که هیچکس به آن دسترسی نداشت. خود بیلسا، در یک اتاق زیر شیروانی اقامت داشت. جایی که ساعتها خودش را در آن محبوس میکرد. حتی هنگام ناهار، دستیارانش ناهار او را از غذاخوری برایش میآوردند، و او هرگز پایش را در آن نمیگذاشت. واقعا همه این هزینهها فایده ای داشت؟
صحبتهای وندام، جمعیت ضد بیلسا را راضی و عقاید آنها را تقویت میکند. در مقابل تجربه شمال فرانسه، تجربه او در شمال انگلیس وجود دارد. بیلسا حتی پس از جدایی از لیدز هم در حوالی باشگاه یورشکایری حاضر بود. در جشن 100 سالگی باشگاه با همان گرمکنی حاضر شد که در یک فروشگاه محلی در کنار طرفداران خرید میکرد. جیمز ریج در گاردین درباره جایگاه بیلسا برای لیدزیها میگوید:
شاید برای کسانی که از بیرون به لیدز نگاه میکنند این حجم از ستایش و علاقه به بیلسا غیر طبیعی باشد اما آنها حقیقتا در طول 4 سال حضور او در یورکشایر با او زندگی کردند. مثل یکی از اهالی خاک گیرای شمال بریتانیا
چرا طرفداران لیدز عاشق بیلسا بودند؟
بیلسا درست همانطور که جریان سنتی کنفرانسهای مطبوعاتی را میشکند، قوانین پوشش مربیان هم سن و سال خود چون کارلو آنچلوتی با کت و شلوار و کراوات شیک را هم زیر پا میگذارد و همیشه با گرمکن در انظار ظاهر میشود ، همیشه با مترجم منظورش را به بازیکنان میرساند، از تمرینات دربی کانتی، جاسوسی میکند و در یک کلام به قوانین خود پایبند است.. آدام پوپ با لبخند میگوید:
او با نگرش خود، ما را مجبور میکرد سوالات درست و دقیقتر بپرسیم. تما اینها از او مردی را ساخت که همردیف 3 یا 4 مربی برتر تاریخ لیدزیونایتد در یورکشایر محبوب شد. با این تفاوت که ریوی، باشگاه را به تمام عناوین فوتبال انگلیس رساند، با ارمفیلد به فینال جام باشگاههای اروپا رسیدیم و با ویلکینسون آخرین دوره لیگ انگلیس، قبل از تاسیس لیگ برتر را فتح کردیم اما با بیلسا فقط از چمپیونشیپ آن هم پس از سالها مشقت صعود کردیم.
سالها بود کسی لیدز را اینطور ندیده بود. او یک تیم معمولی چمپیونشیپ را به تیمی بدل ساخت که فصل بعد یقه من سیتی و آرسنال و چلسی را گرفت. او رافینیا را پرورش داد که اکنون ستاره دنیای فوتبال است. و کالوین فیلیپس و پاتریک بمفورد را تا حد پوشیدن لباس تیم ملی انگلیس ارتقا داد.
بردگان
بیلسا، آقای خاص واقعی است؟ آدام پوپ با لبخند میگوید:
از اینکه او را اینطور صدا بزنند متنفر است. اما برای هواداران، او قطعاً همینطور است
حتی منتقدانش هم این را قبول دارند: تیمهای او خوب بازی میکنند. فرانک پاسی، دستیار او در مارسی، خلاصه میکند:
تیمی که همیشه روی پیشروی تمرکز دارد، تیمی که منتظر اشتباه حریف نمیماند و خود در زمین بازی ایدهای دارد.
پرسینگ توسط همه بازیکنان، پاسهای سریع، اهمیت نقش هجومی مدافعان کناری، سبک آژاکس... اما مهمتر از همه، راهی است که بیلسا برای رسیدن به این هدف انتخاب کرده. او همه چیز را از قبل میسنجد. به محض ورود به لیل، او درخواست کرد که قبل از شروع فصل ، یک اردوی مجزا برای بازیکنان جوان باشگاه برگزار کند. ژان میشل وندام میگوید:
این تعطیلات بچهها را از آنها گرفت!.
در کارگاههای بیلسا، از طریق تکرار، باید بازیکنان به جایی برسند که چشم بسته همدیگر را در زمین پیدا کنند. تقسیم به گروههای سه نفره، ارتباط مداوم این گروهها با هم.... دیدن جلسات تمرینی بیلسا از بالا شبیه تماشای صورهای فلکی است. پاسی به یاد میآورد:
این کار نه تنها تیم را هماهنگ میکند بلکه بازیکنان را به سطح بالاتر میرساند.
گرمکن، چارپایه، مشغول نوشتن، بیبسایی که میشناسیم
تمرینات بیلسا به غایت طاقتفرساست. جابهجایی تکههای چوب از روی زمین فوتبال و دویدن مارپیچ در میان قیفها، تمریناتی است که بیلسا در جوانی و در سالهای پایانی دهه 80 روی نیمکت الدبویز ابداع میکند. بنو شیرو، که در اکتبر ۲۰۱۴، در میانه فصل مربیگری بیلسا در مارسی، تیم را ترک کرد، میگوید:
بازیکنان استقلال کمی دارند، این برای بازیکنان باتجربه پیچیدهتر است و تحملش سخت. ما بارها و بارها یک کار تکراری را تمرین میکنیم.
فرانک پاسی میگوید:
روزهای طولانی برای یک فرایند تاکتیکی طی میشوند ، اما حجم کار به آن سنگینی که شایعه میشود نیست. بیلسا با وسواس مرتباً تمرین را قطع و دستور شروع دوباره آن را میدهد. به این خاطر همه چیز در نظر بچهها فرسایشی به نظر میآید.
بردگان یا مردانی سختکوش در نهایت به چه چیز میرسند؟ پپ گواردیولا در این باره میگوید:
من از مربیگری بازيکنانی که قبلا زیر نظر بیلسا بازی کردهاند لذت میبرم.
هرگز پلن B وجود ندارد
هواداران بیلسا همیشه به سیاهه ای از مربیان معتبر این عصر اشاره میکنند که هرگز فرصتی برای ستایش استاد بزرگ خود را از دست نمیدهند: دیهگو سیمئونه، پپ گواردیولا، مائوریسیو پوچتینو... سرمربی سابق تاتنهام که از ۱۳ سالگی در نیوولز زیرنظر بیلسا بوده میگوید:
من همه چیز را به او مدیونم. او مثل پدرم بود. وقتی جوان بودم، از من پرسید که آیا میخواهم مربی شوم یا نه. او به من گفت: «در این صورت، ، باید مسیر خودت را دنبال کنی، نه اینکه از دیگران تقلید کنی، باید از احساسات و اعتقادات خودت پیروی کنی.» من همیشه سعی کردهام از این نصیحت پیروی کنم.
پیروی از اعتقادات... در ذهن بیلسا، اگر تیمهایش مو به مو نظرات او را اجرا کنند، در یک مسابقه شکست نخواهند خورد. مارتین مازور میگوید:
او منطق خودش را دارد و هرگز حاضر نیست از آن منحرف شود. با این حال، فوتبال همیشه به منطق پاسخ نمیدهد؛ این بازی جنبه غیرمنطقی هم دارد که از ویژگیهای منحصر به فرد آن است.
در جام جهانی 2002، فوتبال روی منطقی خود رااز بیلسا پوشاند
آیا وقتی بیلسا میبیند تیمش در پایان فصل از نظر فیزیکی دچار مشکل شدهاند، از خودش سوال میکند کجای کارم ایراد داشته؟ آیا سعی میکند خستگی ناشی از تمرینهایش را کاهش دهد؟ المپیک مارسی او در پاییز صدرنشین لیگ فرانسه بود اما با یک نیم فصل دوم فاجعهبار در پایان فصل چهارم شد.
همین اتفاق در لیدز هم افتاد، آنها تا زمان حضور در چمپیونشیپ، همیشه تا حوالی ماه می قهرمان بلامنازع لیگ بودند اما در قدم آخر راهی پلی آف میشدند و سرانجام با شکستی دردناک صعودشان یک فصل دیگر به تعویق میافتاد. حتی در لیگ برتر هم پس از یک فصل درخشان و ایستادن در نیمه بالای جدول بلافاصله پس از صعود از چمپیونشیپ، آنها در نیمه فصل بعد در معرض سقوط قرار گرفتند.
بیلسا این ارتباط را انکار میکند:
هیچ ربطی به خستگی ندارد، فقط یک مهاجم کارساز مشکل ما را حل میکرد.
و وقتی از او پرسیده میشود که آیا تلاش برای سازگار شدن با شرایط راه حل بهتری نیست میگوید:
هیچ نقشه جایگزینی وجود ندارد!
ترسهای ژاوی، ستایشهای مندی
بازیکن ایدهآل بیلسا ، بازیکنی است که نه فقط در طول تمرین که در تمام طول شبانهروز حرفهای عمل کند. خواب، غذا، تفریحات... همه باید در راستای برنامه تیم باشد.ایمریک لاپورت که توسط بیلسا در بیلبائو در قامت یک مدافع بزرگ به دنیای فوتبال معرفی شد بیلبائو معرفی کرد، میگوید:
او آنقدر شیفته فوتبال است که زیاد با شما صحبت نمیکند.
خارج از دنیای فوتبال بیلسا پیرمردی خجالتی و درونگراست. چیزی که فرانسویها آن را نپذیرفتند و در عوض انگلیسیها عاشقش شدند. یکی از ما. اما به محض بحث در مورد بازی، او با شور و حرارت حرف میزند. لوئیس روخو در مارکا مینویسد:
در اسپانیا، او را به عنوان یک آدم عجیب و سختگیر میشناسند. او به خاطر جلسات تمرینی بسیار فیزیکی شهرت دارد، چیزی که احتمالا در جایی چون لاماسیا با تکیه بر استعداد بازیکنان امری غیرقابل است.
در تابستان ۲۰۱۳، بیلسا در فهرست مدیران بارسلونا برای جایگزینی تیتو ویلانووا قرار گرفت. اما برخی بازیکنان تاثیرگذار چون ژاوی، که با بازیکنان اتلتیک بیلبائو در تماس بودند، در پشت صحنه برای نیامدن بیلسا به نوکمپ تلاش کردند!. جذابیت بیلسا در آن سوی پیرنه کارساز نیست. لوئیس فرناندز میگوید:
باشگاههای بزرگ هرگز به دنبال او نخواهند رفت، زیرا در این باشگاهها، قدرت در دست بازیکنان است.
سالها بعد، بیلسا، یک جواهر درخشان را راهی بارسلونا کرد
در مقابل، پسران جوان تشنه پیشرفت و انعطافپذیر بیشترین بهره را از روش بیلسا میبرند. بنجامین مندی در مصاحبه با FourFourTwo گفت:
او در اولین جلسه تمرین به من گفت اگر از من پیروی کنی، تو را به بهترین مدافع کناری تبدیل میکنم.
مندی با بیلسا همراه شد، پیشرفت کرد و در نهایت به منچسترسیتی پیوست.
اما و پیش از دانستن نحوه برخورد او با ستارگان و مردان جوان، شیوه استعدادیابی بیلساست که او را منحصر به فرد میکند.
بیلسا در سالهای آغازین مربیگری با یک فیات 147 تمام آرژانتین را زیر پا میگذارد. او به همراه دستیارش خورخه گریفو، آرژانتین را به 70 منطقه مکانی تقسیم کرده و هر بار برای یافتن استعدادی جوان راهی یکی از این مناطق میشود. در یکی از این سفرها او با پسری جوان به نام ماریسیو پوچتینو آشنا میشود و ساعت 2 نیمه شب خود را به خانه او میرساند تا قرارداد امضا کنند
مرد آرژانتینی داستان خود را مینویسد
بیلسا اکنون و روی نیمکت تیم ملی اروگوئه از قدرت برند خود آگاه است، جایی مدام از شاگردانش، از پوچتینو تا اسکالونی روی نیمکت تیمهای مدعی جام جهانی 2026 صحبت میشود. او نفوذ خود را میشناسد و میداند چه جایگاه ویژهای در دنیای فوتبال دارد اما از رسیدن به هدف با این روش بیزار است. بنو شیرو میگوید:
او هرگز نقش بازی نمیکند. اما کاملا آگاه است که چرا به سراغش میآیند.
چهارپایه، گرمکن، نگاه به زمین، کمد جامهای خالی... بستگی دارد شما چطور به فوتبال نگاه میکنید. خاطرات جمعی و آن فصلهای سن مامس، ولودروم یا الندرود و طرفداران تیم ملی شیلی که خود را بیوه بیلسا مینامند هیچگاه نمیتوانند حس خود نسبت به بیلسا را به کسانی که همیشه در حال مقایسه جامهای آنچلوتی، گواردیولا و فرگوسن هستند توضیح دهند. همانطور که این مطلب نتوانست! همانطور که خود بیلسا نمیتواند....