✍️حامد پاک طینت
هیچ پیشینه ای در سیاست نداشت
اصلا سیاستمدار نبود
چه کارش با سیاست؟
آمده بود تا مملکت را از باتلاق اقتصادی بیرون بکشد، شعارهایش هم غیر از این نبود
گفت اقتصاد را سروسامان میدهم، فساد را ریشه کن می کنم، دولت را کوچک می کنم و اوضاع را عادی می کنم و کرد!
او برای آزاد سازی اقتصاد با کسی تعارف نداشت، در همان سه ماه اول که دید با مجلسی بی بخار، فاسد و ناکارآمد مواجه است از اختیاراتش برای صدور فرمانهای مقتدرانه استفاده کرد، ارز را تک نرخی کرد، میدانست که ارز ریشه فساد و ناترازی هاست
وزارتخانه های بی مصرف را تعطیل کرد؛ وزارت کار می خواست چه کند؟وزارت فرهنگ و ارشاد به چه درد می خورد؟در همه را تخته کرد، وزارت راه و مسکن؟این همه آدم آنجا چه میکردند؟امور مسکن را به نهادهای عمرانی و راه را به وزارت اقتصاد واگذار کرد، وزارت آموزش و پرورش را با وزارت علوم ادغام کرد تا جان مردم را راحت کند، وزارت ورزش، وزارت گردشگری، سازمان امور جوانان؛ این همه بی مصرف و نهادهای مفت خور همگی را منحل کرد و بالاخره دولت نفس کشید!
او تعرفه واردات را کاهش داد؛ اجازه داد رقابت تعیین کننده بازار باشد، منع وارداتها تمام شد،حتی برای خودروی لعنتی!جای آن،مالیاتها را کاهش داد تا شرکتها نفس بکشند و بعد رفت سراغ معضل اصلی؛ یارانه ها را که بار سهمگینی بر دوش دولت بود قطع کرد، معلوم بود صدای خیلی ها در خواهد آمد. ذینفعان پرقدرت،نمایندگان انقلابی و الیگارش های پرنفوذی که همه جا بودند به جانش افتادند. مگر می شود میلیارد ها دلاری که هر ساله به جیب آنها میرفت یک شبه دود شود و به هوا برود؟اما او یک مدیر مقتدر بود؛با مذاکرات مستقیم، گاهی با چماق گاهی با هویج اوضاع را کنترل کرد و بخش خصوصی را از منافعی که در انتظارشان بود آگاه کرد. در عین حال کسی نبود که دایره اطرافش پر از وفاداران باشد، کابینه او شایسته سالار به تمام معنا بود
معلوم بود که با حذف یارانه ها صدای جامعه در می آید، اعتراضات عمومی بخصوص قشر متوسط و کارگری مملکت را درنوردید، تنها ۴۵ روز پس از آغاز ریاست جمهوری یک اعتصاب سراسری برگزار شد؛ ۱.۵ میلیون نفر به خیابانها ریختند، مجلس انقلابی و الیگارشها هم تا توانستند بنزین بر این آتش ریختند،نهادها هم کم نگذاشتند اما او بیدی نبود که با این بادها بلرزد؛ با تمام تشکلهای مردمی و انجمنها مذاکره کرد و با اصلاح تدریجی و حمایتهای اجتماعی آنها را راضی کرد
گرفتاریها یکی و دوتا نبود، مجلس انقلابی در برابر اصلاحات او قد علم کرد، چوبها بود که هر روز در چرخها فرو می رفت، اما او مجلس را هم حریف بود، شکل دادن ائتلافها را یاد گرفته بود، رایزنی ها را آموخته بود و تکنیک دور زدن قوانین را بی پروا بکار می گرفت؛ نوبت قوه قضائیه شد که به جانش بیافتد، بررسی حقوقی دستورات! وزرا در دادگاه باید حاضر می شدند تا پاسخگوی این بی پروایی باشند اما از جا زدن خبری نبود، او با قضات هم تعامل کرد، از درگیری علنی برای حفظ ثبات پرهیز کرد، رسانه ها را اما آزاد گذاشت تا موافق و مخالف هر چه خواستند بگویند. از همین تضاد افکار و سلیقه ها انبوهی ایده و فرمان اجرایی استخراج کرد؛ آزادی افکار را نهادینه کرد
شاهکار اصلی اما اینجا بود، او تصمیم گرفت با شجاعت روابط متفاوتی با آمریکا برقرار کند،آنهم در این کشور غرب ستیز! کمتر کسی است که نداند آمریکا جنایتکار است اما او گفت به ما چه؟ تجارت آزاد را با آمریکا شروع کرد، هندوانه هایی بزرگ و متعدد زیر بغل ترامپ گذاشت، ترامپ را هم که می شناسید عاشقش شد!
سعی کرد وابستگی مالی به چین را به حداقل برساند اما نه اینکه به صفر برسد، در عوض مسیر تامین مالی از غرب را کلید زد؛ این پیام برای غرب روشن بود این کشور خواهان بازگشت به بلوک اقتصاد آزاد جهانی بود، روابط با صندوق بین المللی پول و نهادهای بین المللی به بهترین وضعیت تاریخی رسید؛ شفافیت قانونی و حذف بروکراسی درجه ریسک کشور را کاهش و جذابیت سرمایه گذاری را به شدت افزایش داد،صدور مجوزها یک روزه و الکترونیکی شده بود،زیرمیزی ها حذف شده بود و بالاخره برای اولین بار کشور به مازاد تجاری رسید؛چه کسی باور می کرد تولید نفت و گاز ۲۸% آنهم با همکاری خارجی ها رشد کند و درآمد دلاری به کشور سرازیر شود، قراردادهای بین المللی پشت سر هم بسته شد، سرمایه گذار خارجی از مالیات، گمرک و موانع ارزی معاف بود، کجا از اینجا بهتر؟!
خاویر میلی رئیس جمهور آرژانتین همه این کارها را در ۱۶ ماه انجام داد.تورم سالیانه را از ۲۱۲% به ۳۲% ، رشد اقتصادی را از منفی ۱.۸% به مثبت ۸%، کسری تجاری ۷ میلیارد دلاری را به مازاد تجاری ۱۹ میلیارد دلار و ذخایر ارزی را از ۲۳ میلیارد دلار به ۲۹ میلیارد دلار رساند؛ فقط در ۱۶ ماه!
زنده باد خاویر!