کارشناس اسرائیلی و مشاور بنی گانتز: ما کنسولگری ایران را هدف قرار دادیم اما ایران به حداقلی ترین پاسخ ممکن اکتفا کرد. اسماعیل هنیه را در قطر میتوانستیم ترور کنیم اما اینکار را در تهران انجام دادیم. ایران پاسخ را مدتها به تعویق انداخت. و پس از ان به زدن اهداف نظامی اکتفا کرد. حسن نصرالله را ترور کردیم.و اقدامات دیگری انجام دادیم(اون دوتا اقدام...) اما ایران در بعضی از اینها حتی پاسخی نداد. روزیکه محل اقامت نتانیاهو را کشف کردند و براحتی میتوانستند او را از بین ببرند به زدن یک پهپاد بدون سر جنگی اکتفا کردند.سوریه هم که از دست ایران خارج شده بود و ما مطمئن بودیم از دست رفتن سوریه پایان ایران خواهد بود.
مجموع این عوامل ما را به این نتیجه رساند که ایران دچار مشکلات بزرگی شده و از رویارویی مستقیم بشدت واهمه دارد. نمیدانستیم مشکلاتشان چیست اما اینکه در خیلی جاها پاسخی نمیدادند ما را مطمئن کرد که سقوط سوریه پایان جمهوری اسلامی است و خودشان هم این را میدانند.برای همین مستقیم به خاک ایران حمله کردیم. روز اول و دوم همه چیز خوب بود. اهداف زیادی را زدیم و مطمئن بودیم فریادهای انتقام جمهوری اسلامی شعاری بیش نیست. طبق اطلاعاتی که داشتیم ایران دو شهر موشکی داشت که یکی را ما هدف قرار داده بودیم.
اما از روز سوم ورق برگشت. ایران ابتدا از موشکهای با سر جنگی یک تن استفاده کرد که مشکل خاصی ایجاد نمیکرد.چون سوخت این موشکها رده پایین(مواد منفجره قدیمی) بود و پیور(خالص) هم نشده بود. هر کدام از این موشکها اگر به زمین اصابت میکرد نهایتا یک ساختمان را تخریب میکرد. اما ایران از روز پنجم شروع به استفاده از موشکهای خوشه ای کرد. ما حتی خوابش را نمیدیدیم ایران از موشک خوشه ای استفاده کند. این موشکها عملا غیر قابل رهگیری بود و هر کدام میتوانست یک محله را بطور کامل تخریب کند.
زمانی که امریکا میخاست به عراق حمله کند ما طرز فکر صدام حسین را بطور کامل انالیز کردیم و میدانستیم صدام در مقابل هر حرکت امریکاییها چه واکنشی خواهد داشت. امریکاییها با کمک ما بود که صدام را سریعا شکست دادند وگرنه ممکن بود جنگ بالای دو سال طول بکشد.
اما در مورد ایرانیها این روش جواب نداد. ما طرز فکر ایرانیها را نمیدانیم. ما سالها در مورد کل تاریخ ایران و دوران حاضر مطالعه کردیم.ما دانشگاهی برای شناخت فکر ایرانیها در مواقع مختلف تاسیس کردیم.ما تاریخ شیعه را زیر و رو کردیم و تمام افرادی که برای شیعه ها مهم محسوب میشدند(منظورش ائمه) مورد انالیز فکری قرار دادیم.برای این قضیه ارقام وحشتناکی هزینه کردیم. گفته میشود 80 میلیارد دلار اما قطعا رقم واقعی چندین برابر بیشتر است. اما الان به این نقطه رسیده ایم که باید بگویم هیچ چیز در مورد انها نمیدانیم.تمام روشهای ما که در سایر نقاط جهان بسیار خوب جواب میداد در مقابل ایران بی اثر میشود. سیاست هزار ضربه چاقو بقدری با ظرافت طراحی شده بود که زمانی که من از این طرح مطلع شدم آن شب را جشن گرفتم.و به اطرافیانم وعده یک پیروزی بزرگ در روزهای اینده را دادم. اما ایرانیها با یک کار ساده و بدون ظرافت تمام ان رویاها را تمام کردند(سیاست هزار ضربه چاقوی متقابل در اسراییل) سالها باور داشتیم نابودی اسد پایان ایران است. الان مدتهاست اسد نابود شده اما مشکلات امنیتی ما در مرزها بیشتر شده. هر لحظه نگرانیم ورق در سوریه برگردد و مشکلات امنیتی بداخل اسراییل سرایت کند. کشور ما!!!! یک کشور کوچک است. کوچکترین مشکل امنیتی در چنین سرزمینی بسرعت میتواند پخش شود.ما برای برنامه هسته ای ایران ویروسی طراحی کردیم که وحشت دنیا را برانگیخت. اما ایرانیها بعد از چند سال کار روی همین ابزار(امنیت و ضد امنیت سایبر) الان بحدی توانمند شده اند که حتی زیرساختهای ایالات متحده را هم تهدید میکنند.این قضیه مثل برنامه موشکی و هسته ای نیست که قابل کشف و ردگیری باشد. یک نفر در یک اطاق کوچک میتواند با چند دلار ابزار کارش را پیش ببرد. امریکاییها نگرانی خاصی از تسلیحات یا هسته ای ایران ندارند اما در این مورد قضیه بکلی متفاوت است.اینکه امریکاییها همیشه بما توصیه میکنند درگیری را تا جایی نبریم که امریکا ناچار شود تمام قد وارد جنگ شود به همین خاطر است.انها نگرانیهای خودشان را دارند و در چنین زمینه ای ایالات متحده بشدت اسیب پذیر است. وگرنه اگر مشکل ما موشک و پهپاد بود تا الان کار را یکسره میکردیم.
مجری:شما و افراد هم رده شما بارها در مورد نابودی حزب الله در دوران پسا اسد حرف زدید. برای این قضیه چه اقدامی کرده اید؟
برنامه هایی داریم اما فراموش نکنیم این برنامه ها در سالهای 2008 و 2009 هم اجرا شد و هیچگونه دستاوردی نداشت.
مجری:اینده را چطور میبینید؟؟
نتانیاهو شروع به بازی بریج کرده(4 برگ) بدون اینکه پشت ورقها علامت گذاشته باشد.یعنی شروع این قضیه(حمله به لبنان و غزه)نوعی قمار برای اینده اسراییل محسوب میشود.هیچوقت نشده بود شبهای متوالی بیخواب شوم و تا صبح شروع به فکر کردن کنم. ما 80 سال پیروزمندانه تمام برنامه ها را پیش بردیم. هرکس کوچکترین خطری داشت ترور میکردیم. کشورهای عربی را سرجایشان نشاندیم(اردن مصر سوریه) اما شرایط فعلی هولناک است.
مجری:شما از بازی بریج گفتید. فرض کنیم شما و ایران مشغول بازی هستیم و بازنده نابود خواهد شد. بنظر شما برنده و بازنده کیست؟
ما در 80 سال گذشته با هرکس بریج بازی میکردیم پشت تمام ورقها علامتگذاری شده بود.و هر لحظه میدانستیم طرف مقابل چه چیزی در دست دارد. الان مشکل اینست که هیچ مارکی پشت ورقها نیست و از ان گذشته در صندلی روبروی ما هیچ کسی ننشسته. ما اصلا نمیدانیم با چه کسی بازی میکنیم. وقتی طرز فکر طرف مقابل را نمیدانیم یعنی انگار در ذهن خودمان مشغول بازی هستیم و این بازی ذهنی خطرناک است. شما یمن را فراموش نکنید. یمنیها چندین بار از ایران خطرناکترند. ما در ایران سالها کار رسانه ای کردیم و عده ای از ایرانیها را به سمت خودمان کشیدیم. اما در یمن حتی چنین اقدامی هم قابل انجام نیست.(یمن طایفه ای است و بازی رسانه در یمن جواب نمیدهد). دنیایی را تصور میکنم که حزب الله و حماس نابود شده اند.ایران هم یا نابود شده یا در صف نابودی است. هرچند این رویایی بیش نیست اما در همین رویا باز هم بعد از نابودی سه ضلع این مربع باز هم به سدی بنام یمن میرسم که نه با جنگ نابود میشود و نه ابزار رسانه در ان کارساز است.(جغرافیای جنوب غربی یمن طوری است که حمله به یمن عملا ناممکن است)
مجری:در یک جمله وضعیت فعلی را بیان کنید؟
در یک جمله؟؟ ما وارد یک هزارتو شده ایم که احتمالا هیچ راه خروجی ندارد.