به نام خدا
قالب:غزل
وزن: بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف
.
چون عاقبت بنده رسیدن به شما نیست
یک لحظه سرم فارغ از این فکر فنا نیست
.
با این همه حاشا که شود خاطرم آزاد
زین عشق که این راهِ تو جز راه وفا نیست
.
در دین خدا رنج کسی جرم و گناه است
پس ظلم تو بر عاشقِ دلداده روا نیست
.
با درد فراقت تو بگو من چه کنم دوست ؟
در نزد طبیبی به چنین درد دوا نیست
.
افسوس که از روی تو هرکس شده مجنون
این حُسنِ تو بر ما که به جز ترس و بلا نیست
.
گویی که خدا حافظِ تو شد گلِ لاله
زان وصل تو حتی ز رهِ باغِ دعا نیست
.
موضوعِ غزل هرچه کنم باز تو باشی
این دفتر و اشعار و قلم از تو رها نیست
.
باید که ز عشقت بِسُراید دلِ ماکان
جز عاشق و دلبسته به درگاه خدا نیست
.