۱. پله: پادشاه فوتبال از هیچ به همهچی
پله یه اسطوره واقعی بود، یه جورایی پادشاه فوتبال! از بچگی تو برزیل، تو یه خانواده ساده، عاشق توپ بود. از ۱۰ سالگی فوتبال بازی میکرد و خیلی زود استعدادش جلب توجه کرد. ۱۵ ساله بود که قرارداد حرفهای بست با سانتوس و از اونجا راهش باز شد.
چالشهای زیادی داشت، مثلاً تو جام جهانی ۱۹۶۲ و ۱۹۶۶ مصدوم شد و تیمش رو تنها گذاشت، ولی باز هم برگشت و تو ۱۹۷۰ با برزیل یه تیم رویایی ساختن و جام رو بردن. جالبترین لحظههاش؟ مثلاً تو جام جهانی ۱۹۵۸، ۱۷ ساله بود و تو فینال دوتا گل زد و برزیل رو قهرمان کرد، اونم با یه شوت معروف که هنوز تو تاریخ مونده. یا مثلاً تو نیجریه، وسط جنگ داخلی، دو طرف جنگ ۴۸ ساعت آتشبس دادن فقط برای دیدن بازی دوستانهش!
دستاورداش هم باورنکردنیه: سه تا جام جهانی، ۱۲۷۹ گل تو کل دورانش که تو گینس ثبت شده، و حتی وزیر ورزش برزیل شد. آخرشم تو ۸۲ سالگی، تو ۲۰۲۲، از دنیا رفت، ولی یادش تو دل هوادارای فوتبال همیشه زندهست. راستش، یه زندگی مثل یه فیلم سینمایی داشت، پر از درخشش و لحظههای تاریخی.
۲. مارادونا: از فقر تا خدایی
دیگو مارادونا، یه اسطوره واقعی فوتبال، زندگی جالبی داشت که انگار فیلمه. تو لانوس آرژانتین، تو خانوادهای فقیر به دنیا اومد و از هشت سالگی با توپ بازی تو خیابونها، کمک خرج خونه بود. خیلی زود استعدادش تو تیم بوکا جونیورز دیده شد و بعد رفت بارسلونا و ناپولی، جایی که کلی افتخار به دست آورد، مثل قهرمانی لیگ ایتالیا با ناپولی دو بار تو سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۹.
چالشهایش هم کم نبود؛ مثلاً تو جام جهانی ۱۹۸۲ اخراج شد و تو ناپل با مافیا و مواد مخدر درگیر شد، حتی یه بار به خاطر دوپینگ محروم شد. ولی لحظات درخشونش تو یادها موند، مثل جام جهانی ۱۹۸۶ که آرژانتین رو قهرمان کرد. اون گل معروف "دست خدا" به انگلستان و اون دریبل شگفتانگیز که بعداً گل قرن شد، هنوز تو ذهنهاست. بعدها هم مربیگری کرد، مثل تیم ملی آرژانتین تو جام جهانی ۲۰۱۰، ولی نتونست قهرمانی بیاره.
مارادونا آدم بحثبرانگیزی بود؛ از نظر سیاسی به چپ گرایش داشت و از فیدل کاسترو و هوگو چاوز حمایت میکرد. آخرشم تو ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰، ۶۰ ساله، بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت و تو بوئنوس آیرس کنار پدر و مادرش به خاک سپرده شد. واقعاً یه زندگی پر از بالا و پایین داشت، نه؟
۳. مسی: از مشکل رشد تا قله جهان
لیونل مسی یه اسطوره واقعی فوتباله که داستان زندگیش مثل یه فیلم جذابه. تو روزاریو آرژانتین به دنیا اومد، از ۵ سالگی فوتبال بازی میکرد و تو تیم محلی پدرش، گراندولی، شروع کرد. ولی از ۱۱ سالگی یه چالش بزرگ داشت؛ کمبود هورمون رشد تشخیص داده شد و درمانش خیلی گرون بود. تیمهای آرژانتینی مثل ریور پلاته هزینهش رو ندادن، ولی بارسلونا تو ۱۳ سالگی بهش شانس داد. جالب اینجاست که قراردادش رو روی یه دستمال کاغذی نوشتن و هزینه درمانش رو متقبل شدن، و اینطوری مسی به اسپانیا رفت.
زندگی تو بارسا براش یه جهش بود. اولین بازی رسمیش رو ۱۷ ساله تو ۲۰۰۴ انجام داد و بعدش دیگه برگشتی نداشت. تو بارسا کلی رکورد زد، مثل بیشترین گل تو لا لیگا (۴۷۴ تا) و ۴ بار سهگانه تاریخی برد. با آرژانتین هم تو کوپا آمریکا ۲۰۲۱ و جام جهانی ۲۰۲۲ قهرمان شد و بالاخره اون آرامش ذهنی رو پیدا کرد که سالها دنبالش بود. بعد از بارسا یه دوره تو پاری سنژرمن بود و حالا تو اینتر میامی آمریکا بازی میکنه و هنوز داره میدرخشه.
لحظات جالبش زیادن؛ مثلاً وقتی تو بازی گل میزد و توپ رو زیر تیشرتش میذاشت چون دوست دخترش باردار بود، یا وقتی با پاپ فرانسیس تو واتیکان دیدار کرد. خلاصه، مسی نه فقط یه بازیکن، بلکه یه الهامبخشه که با استعداد و پشتکارش تاریخ فوتبال رو تغییر داد.
لیونل مسی، اسطوره فوتبال، از بچگی توی آرژانتین با استعدادش جلب توجه کرد. از ۱۳ سالگی به بارسلونا رفت و اونجا بود که داستانش شروع شد. ولی خب، چالشهای زیادی داشت؛ مثلاً از بچگی مشکل هورمونی داشت که درمانش خیلی هزینهبر بود. خانوادهش با سختیهای مالی دست و پنجه نرم میکردن، ولی بارسا بهش کمک کرد و بقیه تاریخه!
مسی توی زمین فوتبال مثل یه جادوگر بود. گلهای قشنگ، پاسهای دقیق و بازیسازیهای بینظیرش باعث شد چندتا توپ طلا بگیره و رکوردهای زیادی بزنه. توی بارسلونا افتخارات زیادی به دست آورد، از لالیگا گرفته تا لیگ قهرمانان اروپا. توی تیم ملی آرژانتین هم بالاخره جام جهانی ۲۰۲۲ رو برد و اون لحظه لیفت جامش حسابی توی دل هوادارا جا باز کرد.
یه لحظه جالبشم یادم نمیره؛ وقتی توی جام جهانی ۲۰۱۴ گروه ایران و آرژانتین همگروه شدن، ایرانیها توی فیسبوک به صفحهش حمله کردن و کلی کامنت گذاشتن، ولی بعدش هم ازش عذرخواهی کردن. خلاصه، مسی نهتنها یه بازیکن فوقالعادهست، بلکه توی تبلیغات و جوایز هم همیشه جزو بهترینهاست، مثل جایزه بهترین بازیکن فیفا و گلهای برگزیده لیگ قهرمانان. واقعاً یه داستان الهامبخش!
۴. رونالدو: ماشین گلزنی با اراده آهنین
کریستیانو رونالدو یه اسطوره واقعیست، از بچگی تو فونشال، مادیرا، تو یه خانواده فقیر بزرگ شد. چهارمین بچه بود و زندگی سختی داشت؛ حتی مادرش گفته بود میخواست سقطش کنه، ولی خدا خواست که بمونه! از ۷ سالگی فوتبال بازی میکرد، اول تو آندورینها و بعد ناسیونال، تا اینکه ۱۲ ساله رفت اسپورتینگ و قرارداد بست. اونجا خیلی زحمت کشید، حتی یه بار از مدرسه اخراج شد چون صندلی به معلم پرت کرده بود! بعدم ۱۴ سالش بود فهمید تپش قلب داره، یه عمل جراحی سختی کرد، ولی بازم تسلیم نشد و برگشت به زمین.
چالشهایش فقط جسمی نبود، پدرش هم به خاطر اعتیاد به الکل در ۲۰ سالگی رونالدو فوت کرد، که خیلی روش تأثیر گذاشت. ولی این پسره با اراده بود، ۱۸ ساله رفت منچستر یونایتد، اونجا سه بار لیگ برتر گرفت و اولین توپ طلاش رو ۲۳ ساله برد. بعد رفت رئال مادرید، اونجا ۴ توپ طلا دیگه گرفت و کلی جام، از جمله ۴ لیگ قهرمانان اروپا. بعد یوونتوس، دوباره منچستر و حالا النصر تو عربستان.
تو تیم ملی پرتغال هم رکورددار بازی و گلزنیه، ۱۳۵ گل ملی زده و تو یورو ۲۰۱۶ پرتغال رو قهرمان کرد، یه لحظه خاص که حتی با مصدومیت بازی رو ادامه داد. خلاصه، از یه بچه فقیر تا یکی از پردرآمدترین ورزشکارای دنیا، داستانش پر از تلاش و موفقیتست، واقعاً انگیزهبخشه!
۵. کرایف: معمار فوتبال مدرن
یوهان کرایف یه اسطوره واقعی فوتبال بود، یه آدم خاص که داستان زندگیش پر از بالا و پایین بود. تو آمستردام به دنیا اومد، ۲۵ آوریل ۱۹۴۷، و از بچگی عاشق فوتبال بود. خونهشون نزدیک ورزشگاه آژاکس بود و مادرش تو اونجا کار میکرد، چون پدرش رو از دست داده بود و باید خرج زندگی رو درمیآورد. از ۱۰ سالگی تو تیم نوجوانان آژاکس شروع کرد و خیلی زود استعدادش رو نشون داد.
چالشهای زیادی داشت، مثلاً یه بار تو بازی ملی اخراج شد و یه سال محروم شد، یا وقتی تو جام جهانی ۱۹۷۴ با هلند نایبقهرمان شدن و جام رو از دست دادن. ولی دستاوردهاش عجیب بود؛ سه بار توپ طلا گرفت، با آژاکس سه قهرمانی پیاپی تو اروپا داشت و وقتی به بارسلونا رفت، تیمی که تو بحران بود رو نجات داد. یادتونه اون بازی الکلاسیکو که ۵-۰ رئال رو تو خونهشون له کردن؟ اونجا شد اسطوره کاتالانها.
لحظات جالبی هم داشت، مثل وقتی شماره ۱۴ رو انتخاب کرد چون همتیمیش پیراهنش رو گرفته بود، یا وقتی تو جام جهانی ۱۹۷۴ یه دریبل معروف به اسم "پیچ کرایف" اختراع کرد. بعداً هم مربی شد، آژاکس و بارسلونا رو به موفقیتهای بزرگ رسوند و سبک تیکیتاکا رو پایهگذاری کرد. آخرشم تو ۲۴ مارس ۲۰۱۶ به خاطر سرطان ریه از دنیا رفت، ولی میراثش تو فوتبال موندگار شد. واقعاً یه آدم خاص بود، نه؟
۶. بکنباوئر: قیصر دفاع
فرانتس بکنباوئر، یا همون "قیصر"، یه اسطوره واقعی فوتبال بود که داستان زندگیش مثل یه فیلم جذابه. تو ۱۱ سپتامبر ۱۹۴۵ تو مونیخ به دنیا اومد. از بچگی عاشق فوتبال بود، از ۹ سالگی تو باشگاه محلی بازی میکرد و بعد رفت بایرن مونیخ، اونم وقتی تیم هنوز اونقدرا معروف نبود. چالشاش زیاد بود، مثلاً باید تو یه تیم نوپا خودشو ثابت میکرد، ولی با استعدادش همه رو انگشت به دهن کرد.
بکنباوئر تو زمین یه مدافع خاص بود، ولی نه مدافع معمولی؛ انگار وسط زمین پادشاه بود! با بایرن سه تا لیگ قهرمانان اروپا برد، سه تا جام جهانی باشگاهی و کلی افتخار دیگه. تو تیم ملی آلمان هم ستاره بود، کاپیتان شد و تو جام جهانی ۱۹۷۴ قهرمان شد. جالبتر اینکه بعداً مربی هم شد و باز هم جام جهانی رو برد، اونم بدون تجربه قبلی! فقط سه نفر تو تاریخ این کارو کردن.
یه مدت هم رفت آمریکا، تو نیویورک کاسموس بازی کرد و حتی تو هامبورگ هم بازی کرد. آخرای عمرش تو تدارک جام جهانی ۲۰۰۶ نقش کلیدی داشت و یه موسسه خیریه برای کمک به معلولها راه انداخت. متاسفانه ۷ ژانویه ۲۰۲۴ تو ۷۸ سالگی تو زالتسبورگ اتریش درگذشت. واقعاً یه زندگی پر از افتخار و داستانهای جالب داشت، نه؟
۷. گارینچا: شاعر مست با پاهای کج
گارینچا یه اسطوره واقعی فوتباله که داستان زندگیش پر از بالا و پایینای جالبه. تو یه روستای کوچک تو ریو دو ژانیرو به دنیا اومد، ۲۸ اکتبر ۱۹۳۳. از بچگی یه مشکل جسمی داشت، پای راستش شش سانت از پای چپش کوتاهتر بود، ولی همین موضوع انگار به درخششش تو فوتبال کمک کرد. میگفتن این نقص باعث شده دریبلاش خاص باشه، انگار پرندهای تو زمین میچرخید، همینم شد که لقب "گارینچا"، یعنی پرنده کوچولو، بهش دادن.
از ۱۹۵۳ با بوتافوگو حرفهای شد و کلی گل زد، ۲۳۲ تا تو ۵۸۱ بازی. تو تیم ملی برزیل هم ستاره بود، از ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۶ بازی کرد و تو جام جهانی ۱۹۵۸ و ۱۹۶۲ نقش کلیدی داشت. مخصوصاً ۱۹۶۲ که پله مصدوم شد و گارینچا تیمو برد بالا، حتی توپ طلا و کفش طلای جامو هم برد، اولین کسی که اینجوری سهگانه رو جمع کرد. جالب اینجاست که برزیل با اون و پله تو زمین هیچوقت نباخت، تا آخرش فقط یه باخت تو جام ۱۹۶۶ داشت.
ولی زندگی شخصیش یه کم تلخ بود. چند تا زن داشت و حداقل ۱۴ تا بچه، یه رابطه جنجالی هم با یه خواننده پاپ داشت. آخراش هم گرفتار الکل شد و متأسفانه ۲۰ ژانویه ۱۹۸۳، فقط ۴۹ ساله، از دنیا رفت، به خاطر سیروز کبدی. با این حال، تو برزیل هنوز اسمش زندهست، حتی یه ورزشگاه تو برازیلیا به اسمشه. واقعاً یه آدم خاص بود، هم تو زمین با اون دریبلای جادویی، هم تو زندگی با چالشهاش.
۸. زیدان: نویسنده تاریخ با سر
زینالدین زیدان، یا همون "زیزو"، یه اسطوره واقعی تو فوتباله که داستان زندگیش مثل یه فیلم جذابه. تو مارسی فرانسه به دنیا اومد، تو یه محله ساده و محروم بزرگ شد. از بچگی عاشق فوتبال بود، تو کوچهپسکوچهها با برادراش و دوستاش ساعتها بازی میکرد. مدرسه خیلی براش مهم نبود، فقط دلش میخواست توپ بزنه. از ۱۴ سالگی رفت کن و بعدش تو بوردو حسابی درخشید، اونجا بود که لقب "زیزو" گرفت.
چالشهای زیادی داشت، مثلاً تو جام جهانی ۱۹۹۸ یه کارت قرمز گرفت و دو بازی محروم شد، ولی تو فینال با دو گل سر به برزیل زد و فرانسه رو قهرمان کرد. یه لحظه جنجالی هم داشت، تو فینال ۲۰۰۶ با سر به سینه ماتراتزی زد و اخراج شد، ولی باز هم بهترین بازیکن جام شد. تو باشگاهی هم تو یوونتوس و رئال مادرید ستاره بود، اون گل معروف با پای چپ تو فینال لیگ قهرمانان ۲۰۰۲ علیه بایر لورکوزن هنوز تو ذهنهاست.
دستاورداش خیلی زیاده، سه بار بازیکن سال جهان شد، توپ طلای ۱۹۹۸ رو برد و با رئال بهعنوان مربی هم سهگانه لیگ قهرمانان اروپا رو ساخت. زندگی شخصیش هم جالب بود، با ورونیک ازدواج کرد و چهار تا پسر دارن که همه تو فوتبالن، حتی انزو و لوکا تو رئال بازی میکنن. یه آدم فروتن و خانوادهدوست بود، با وجود شهرتش همیشه به ریشههاش وفادار موند. واقعاً یه قهرمان کامل!
۹. دیاستفانو: کهکشانساز رئال
آلفردو دی استفانو، یه اسطوره واقعی فوتبال، تو محله باراکاس بوئنوس آیرس به دنیا اومد، جایی که از بچگی عاشق توپ و زمین بود. پدرش هم قبلاً تو ریور پلاته بازی میکرده، ولی به خاطر مصدومیت زود بازنشسته شده بود. آلفردو از همون اول تو فوتبال خیابانی میدرخشید و استعدادش همه رو انگشت به دهن میذاشت. خانوادهش یه مدت به حومه شهر رفتن و اون کنار کار کردن، فوتبال رو ادامه داد.
داستانش تو ریور پلاته شروع شد، جایی که تو ۱۹۴۵ اولین بازی حرفهایش رو انجام داد و خیلی زود گلزن قهاری شد. یه دوره قرضی هم به هوراکان رفت و حتی تو ۱۰ ثانیه گل زد، سریعترین گل تاریخ لیگ آرژانتین! بعدش به کلمبیا رفت و تو میلوناریوس مثل یه ستاره درخشید، چند تا قهرمانی گرفت و کلی گل زد. ولی ماجراهای جالبی داشت، مثلاً یه بار تو یه بازی باید ۲۰ دقیقه دروازهبان میشد و جلوی بوکا جونیورز هیچ گلی نخورد!
انتقالش به اسپانیا یه ماجرا بود، بین رئال مادرید و بارسلونا گیر کرد، ولی آخرش رئال برد و اونجا تاریخ ساخت. تو رئال ۱۱ سال بازی کرد، ۵ بار پیاپی لیگ قهرمانان اروپا رو برد و تو هر فینال گل زد، رکورد بینظیر! دو بار هم توپ طلا گرفت و حتی یه بار سوپر توپ طلا، جایزه بهترین بازیکن تاریخ. با پوشکاش زوج جنجالی شدن و بازیهای بهیادموندنی مثل اون مسابقه با سانتوس و پله داشتن.
چالشهای زیادی داشت، مثل اعتصاب بازیکنان تو آرژانتین یا یه بار تو ونزوئلا ربوده شد، ولی سه روز بعد سالم برگشت. آخرش تو ۴۰ سالگی بازنشسته شد، مربیگری کرد و حتی با والنسیا لالیگا برد. تا آخر عمر تو مادرید بود و ورزشگاه رئال به اسم خودش نامگذاری شد. تو ۲۰۱۴، ۸۸ ساله، از دنیا رفت و همه فوتبال دنیا براش احترام گذاشتن.
۱۰. پوشکاش: گلزن افسانهای مجارستان
فرنتس پوشکاش یه اسطوره واقعی فوتباله که زندگیش پر از داستانای جالبه. تو بوداپست مجارستان، ۱ آوریل ۱۹۲۷ به دنیا اومد. باباش فوتبالیست حرفهای بود و همین علاقه به فوتبال رو تو دلش کاشت. از ۱۶ سالگی با تیم کیشپشت شروع کرد و بعدش تیم به هونوِد تغییر نام داد. اونجا پنج بار قهرمان شد و تو اروپا هم گلزن برتر ۱۹۴۸ شد. لقبش "سرگرد تیزرو" بود، چون تو زمین مثل برق میدوید!
با تیم طلایی مجارستان، که ستارههایی مثل تسیبور و کوچیش توش بودن، بین ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶ فقط یه بار باختن و تو ۸۴ بازی ملی، ۸۳ گل زد. ولی انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان یه تلنگر بهش زد و رفت اسپانیا. از ۱۹۵۸ با رئال مادرید قرارداد بست و اونجا هم درخشید؛ پنج بار قهرمان لالیگا، سه بار جام اروپا و یه سری افتخارات دیگه. حتی برای تیم ملی اسپانیا هم بازی کرد، ولی تو جام جهانی ۱۹۶۲ گلی نزد.
بعد از بازنشستگی تو ۱۹۶۶، مربیگری رو شروع کرد و تو تیمایی مثل پاناتینایکوس هم موفق بود، حتی یه بار فینال جام ملتهای اروپا رو تجربه کرد. آخرشم تو ۱۷ نوامبر ۲۰۰۶، ۷۹ ساله، تو بوداپست از دنیا رفت. به افتخارش ورزشگاه نپ اشتادیون به نامش شد و جایزه پوشکاش فیفا هم واسه بهترین گل سال به وجود اومد. واقعاً یه زندگی پر از چالش و افتخار داشت، نه؟
مقایسه دستاوردها و رتبهبندیها
برای اینکه بهتر بفهمیم چرا اینا بیتکرارن، یه جدول از دستاوردها و رتبهبندیهای تقریبی از منابع مختلف ساخته شده. این اعداد بر اساس آمار رسمیه و نشون میده چطور دورانها تأثیر گذاشته. مثلاً بازیکنای قدیمی مثل پوشکاش اصلا توپ طلا ندارن چون جایزه جدیدتره.
بازیکن |
جام جهانی (قهرمانی) |
توپ طلا (رسمی + افتخاری) |
گلهای ملی |
لحظه جالب کلیدی |
پله |
۳ |
۰ + ۱ (سوپر توپ طلا ۱۹۸۹) |
۷۷ |
آتشبس نیجریه |
مارادونا |
۱ |
۰ + ۱ (افتخاری ۱۹۹۵) |
۳۴ |
دست خدا |
مسی |
۱ |
۸ + ۰ |
۱۱۸ گل تا تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵ |
قرارداد روی دستمال |
رونالدو |
۰ (یورو ۱) |
۵ + ۰ |
۱۳۸ گل تا تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵ |
عمل قلب در نوجوانی |
کرایف |
۰ (نایب ۱) |
۳ + ۰ |
۳۳ |
پیچ کرایف |
بکنباوئر |
۱ |
۲ + ۰ |
۱۴ |
قهرمانی به عنوان مربی |
گارینچا |
۲ |
۰ + ۰ |
۱۲ |
دریبل با پاهای کج |
زیدان |
۱ |
۱ + ۰ |
۳۱ |
کلهزنی فینال |
دیاستفانو |
۰ |
۲ + ۰ |
۶ (آرژانتین) + ۲۳ (اسپانیا) |
ربوده شدن در ونزوئلا |
پوشکاش |
۰ (نایب ۱) |
۰ + ۰ |
۸۴ |
سریعترین گل |
این جدول نشون میده که مدرنها مثل مسی و رونالدو آمار بیشتری دارن، ولی قدیمیها تأثیر فرهنگی بیشتری داشتن. بحثها ادامه داره، چون بعضیها میگن مقایسه دورانها عادلانه نیست. این داستانها نشون میدن فوتبال چقدر میتونه زندگیها رو تغییر بده، از فقر تا شهرت جهانی. اگر بحثی باشه، مثل اینکه کدومشون واقعاً "بهترینه"، شواهد متفاوته و بستگی به دیدگاه داره – مثلاً برزیلیها پله رو میپرستن، آرژانتینیها مارادونا و مسی رو.
داستان کدوم بازیکن برای شما جذاب بود؟
برای داستانهای بیشتر فوتبال اینجا کلیک کن