Laforca Culeپراندلي تو کل دوران مربيگری خودش بدشانسی های زیادی داشت از بیماری همسرش و مشکلات شخصی خودش تا مسائل دیگه ، وقتی مربی رم شد خیلی راحت می تونست تیم خیلی فوق العاده اون دوران جالوروسي رو که مسلما از رم این روزها بهتر بود رو به موفقیت هاي زیادی برسونه ولی مشکلات همسرش متاسفانه مانع شد وگرنه اگه اون دوران ادامه داشت می تونست الان مسیر بزرگتری رو تا الان پیش روی خودش ببینه ، دوران فیورنتینا هم دقیقا یادمه بعد از کالچو پولی و باوجود آغاز سری آ با امتیاز بالای منفی چه شاهکاری کرد و فیورنتینا رو در نهایت همون فصل ( 2006-07 ) به جام یوفا رسوند و بعد از اون هم مقبولیت فراوانی نتایج ، سبکش و البته تغییرات جالبش تو کالبد تیم ملی داشت...بدشانسی های جام جهانی رو فراموش کنید جایی که تیم رو حداقل تا مراحل بالاتر می تونست ببره ولی اتفاقات مشخصی که تابستان و در برزیل افتاد مجال نداد...يوروي فوق العاده 2012 هم با وجود پایان تلخی که داشت کاملا غیرقابل انکاره...تغییرات فراوانی که تو بدنه تیم وارد کرد که در نگاه اول شاید عجیب به نظر می رسید ولی در نهایت همه جواب اعتماد به او رو دیدند...اون هم با 90 دقیقه زجر اسپانیای قهرمان که با خوش شانسی از بازی اول گروهی فرار کرد...بازی های جذاب تر و نتیجه گراتر به نسبت جام جهاني 2010 با مارچلو ليپي و يوروي فاجعه بار 2008 با روبرتو دونادوني همه نشون می داد که آتزوري بعد از نسل درخشان گذشته که ساختن نسل بعدی شاید سالها زمان می برد چه تغییرات مثبتی داشته...من پراندلي رو یک فرد خوش فکر و جنتلمن می دونم با تفکراتي کاملا نوین که مختص فوتبال ایتالیاست ، پراندلي که هر چه تحت فشار قرار می گرفت بازدهی بهتری از خودش نشون می داد و بازم تاکید می کنم اگه اون اتفاقات و مشکلات شخصی براش پیش نميومد می تونست الان کارنامه موفق تری نسبت به گذشته از خودش به جا بذاره...من شخصا دوست دارم پراندلي رو روی نیمکت میلان ببینم