طرفداری- پس از برگزاری مراسم هفتمین روز درگذشت هادی نوروزی که در روستای کپورچال بابل برگزار شد، خانواده نوروزی با صدور پیامی از حضور مردم، رسانهها، اهالی فوتبال و ورزش و ... تشکر کردند. احد ابراهیمپور برادر همسر مرحوم نوروزی این پیام را در مراسم هفتمین روز درگذشت هادی نوروزی در کپورچال خواند و با درخواست خانواده نوروزی توسط رسانهها انعکاس پیدا میکند.
در این بیانیه آمده است:
هفت روز گذشت از غم بیپایان، اینجا برای چه دور هم جمع شدهایم؟ برای که؟ چه کردی با ما داغ بر دل نشسته...
دلمان شکسته، قلبمان آتش گرفته، جگرمان سوخته، روزی هزار بار مردیم و زنده شدیم از این غم بی پایان. هفت روز گذشت، بدون او که تنهایمان گذاشته رفته که رفته، ماندهایم بی او چه کنیم؟ چه بگوییم سرگشتهایم و حیران.
اشک امانمان نمیدهد، دلمان آتش گرفته از این غم.
اما همه آمدند، همه و همه. از هواداران که اشکهایشان سیلابی به راه انداخت تا همراهی اهالی رسانه که گریستند و لحظه به لحظه کنارمان بودند و خواستند بگویند فراموشت نمیکنند. از خبرگزاریها و مطبوعات گرفته تا رسانه ملی که مهر و محبت را در حقمان تمام کردند.
اما......اما مردم آمدند؛
از همان لحظه آغاز غم بیپایان همه آمدند دوست و آشنا، از اهالی خانواده بزرگ ورزش هیچ بزرگی بزرگیاش را از ما دریغ نکرد. همه آمدند کنارمان همه فوتبالیهای با معرفت. از مدیر و مربی گرفته تا بازیکن و هواداری که دلش خون است و ما یار سفر کرده ما شرمنده آنها و همه.
همه آمدند و مرهمی گذاشتن روی این زخم. هنرمندان بزرگوار، مسئولان عالیرتبه، هم استانیها وهمشهریان با معرفت. از همه ممنونیم، همه آحاد ملت ایران. بهخدا شرمندهایم که هر چه فکر کردیم به نتیجهای نرسیدیم جز کلیگویی و تشکری بدون نام بردن از باشگاه، فرد، نهاد یا ارگان و شهری. این همراهی و همدلی شما ملت بزرگوار آنچنان عظیم بود که حتی ترجیح دادیم از خانواده بزرگ پرسپولیس یا بابل و کپورچالیهای عزادار هم نامی نبریم تا مبادا در ورای این نام بردنها نامی ازقلم بیفتد. ممنونیم، خاک پایتان سرمه چشم هایمان. دستهای پرمهرتان را بوسه میزنیم و میگوییم: مردم دوست داشتنی، بزرگوار و با معرفت ایران. مردمی که همراه ما اشک ریختید و بر سر و سینه زنید، شما به ما تسلیت گفتید و همراهمان بودید و همدم بدترین روزهای ما اما این همراهیتان، این سوگواریتان چنان خالصانه و عاشقانه بود که ما هم باید به شما عزیزان تسلیت بگوییم.
آری. یار سفرکرده ما فقط متعلق به ما نبود، رفت و همه را داغدار کرد. رفت تا قدر همدیگر بدانیم.