طرفداری- امیر قلعه نویی در گفت و گو با ویژه نامه نوروزی گل درباره حضورش در تیم ملی حرف های جالبی زد که خواندنش برای مخاطبان عزیز خالی از لطف نیست.
" من علی دایی را از تیم ملی خط نزدم. وقتی مربی تیم ملی شدم افشین پیروانی شاهد زنده است که دوبار با محمد دایی صحبت کردم و گفتم بخ علی آقا بگو که به من زنگ بزند و می خواهم صحبتی با ایشان داشته باشم و نگفت چی هست.... افشین پیروانی هم شماره را گرفت و بار دوم محمد دایی گفت شما هر کاری دلتان می خواهد بکنید. گفتم شما به ایشان گفتید من زنگ زدم. من می خواهم در مورد نفرات و انتخاب بازیکنان صحبت کنم و ایشان گفت هر کاری دوست دارید و دلتان می خواهد انجام دهید."
" تیم ملی برای من زود نبود. من بعد از چند سال مربی تیم ملی شدم و با چند جام .... یا اول بودیم و یا دوم و یا سوم..... آخه بعضی ها بی منطق صحبت می کنند. فقط می خواهند یک چیزی بگویند. این هم داستان دارد. من یک روز 8 صبح تلفن خودم را روشن کردم دیدم آقای کیومرث هاشمیبه من زنگ زد و گفت اگر آب دستت است بذار زمین و بیا و پیش من و ایشان پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را داد. با این همه من کفتم قبول نمی کنم. من استقلال ر ا قهرمان کردم و می خواهم بروم در آسیا و با این تیم تجربه اندوزی کنم. گفت بیا توی رفاقت قبول کن که من گفتم این تیم ملی احتیاج به 4 سال زمان دارد. ببینید حتی مسئول تدارکات تیم ملی بودن هم افتخار است اما گفتم شما که می خواهید یک مربی را انتخاب کنید باید از این جام جهانی تا جام جهانی بعدی به آن وقت دهید. آن هم وضعیت تیم ملی در آن موقع را که خودتان می دانید. تیم بین دو گروه سیاسی گیر کرده بود و چه جریان هایی اتفاق افتاد. شرایط را گفته بودم. گفتند بیا به مملکت کمک کن..... به من گفتند چگونه آن جوان رفت روی مین اما شما نمی خواهی این کار را بکنی......"
دکتر دادکان آن موقع گفت من روی پل میر داماد بودم و قلعه نویی به من زنگ زد و مشاوره بگیرد و من به او گفتم این کار را نکن و گفتم این ها می خواهند از تو سوء استفاده کنند.
قلعه نویی درباره سخنان دادکان صحبت هایی داشت:" من وظیفه خودم می دانم که همیشه به بزرگتر خودم احترام بگذارم. من آن موقع که دکتر دادکان رئیس فدراسیون بود زیاد با ایشان در تماس نبودم اما الان امکان ندارد حداقل هر 3-4 ماه یک بار روی تلفن ایشان پیغام نگذارم. البته الان که دیگر مسئولیت گرفتند به ایشان زنگ نمی زنم. همان موقع زنگ زدم که گفتند این کار را نکن که قصد دارند تو را هزینه کنند."
" فکر می کنم هزینه شدم. چون عملکردم بد نبود. من می گویم جوان هایی بودند که روی زمین رفتند و به خاطر این آب و خاک اعضا و جوارحشان را دادند.....اما من نمی خواستم در آن شرایط تیم ملی را قبول کنم و می خواستم با استقلال بروم آسیا اما گفتند تو از این گروه بیا بالا به جام جهانی فکر کن.... بعد ما از این گروه آمدیم بالا در ضربات پنالتی باختیم و شدیم خائن اما آقایان به عراق باختند شدند قهرمان ملی...... ما اردو نمی توانستیم برویمو خدا شاهد است زمین کمپ داشت خشک می شد و من از شهرداری به خاطر این که 12 سال آن جا خدمت کردم، خواهش کردم بیایند و آن جا را آبیاری کنند. یک سال مربی تیم ملی بودم و قراردادم 350 میلیون تومان بود و عین یک سال هم در رنکینگ اول آسیا بودیم و با تیم های خوبی بازی کردیم. با مکزیک، بلاروس، امارات، هامبورگ و اشتوتگارت بازی کردیم و نه با تیم سوم یک تیم ملی .......مالزی قرارداد ما تمام شده بود. ما بدون قرارداد رفتیم جام ملت ها.......درگیری بود باید چکار می کردیم؟.... منتی نیست. یا باید نمی رفتیم و یا به خاطر کشورمان می رفتیم. حالا می گویند بند ساعت کی روش شده ایرانی......