مطلب ارسالی کاربران
از کرایف تا ساکی؛ اختلاف و تفاوت ها در سازمان دفاعی
در بازی بازی تحت فشار وتاکتیک پرسینگ کرویف،و همچنین تراکم و فشردگی دفاعی آریگو ساکی،اختلاف و تفاوت را درکجا می توان یافت؟
اساس وپایه ی (بیس)فوتبال یوهان کرویف و آریگو ساکی در فاز دفاعی،کوشش و تلاش برای گرفتن دوباره ی توپ یا حداقل وانمود کردن برای بازپس گیری آن است.ولی تفاوت ها واختلافاتی جزیی و البته اساسی وکلیدی بین این دو سبک و شیوه ی دفاعی وجود دارد.
در فوتبالی که تیم های کرویف درزمان ازدست دادن توپ ،انجام می دهند بدین شکل است که، هدف اصلی آنها، ایجاد مثلث های پی درپی در زمین و گرفتار کردن حریف ودرتله انداختن بازیکن تیم حریف، در میان ۳ بازیکن خودی وسپس تلاش برای بازپس گیری مجدد توپ است.
سیستم های او در فاز دفاعی را می توان به شکل های ۳-۳-۱-۳ ،۳-۴-۳،وحتی۲-۳-۱-۴ مشاهده کرد. ولی در فوتبالی که آریگو ساکی این نابغه ی ایتالیایی و تئوریسین و مربی صاحب سبک ایتالیا میلان وتیم ملی ایتالیا، در تیم هایش بروز می داد، فشردگی وتراکم وایجاد لایه های متعدد دفاعی است، که اولویت و اهمیت اصلی واساسی را به همراه داشت.
سیستم غالب و بیس و پایه در فاز دفاعی درتفکرات ساکی را در مدل۲-۴-۴ طلایی او می توان بکرات مشاهده کرد ،او به جای مثلث ها، بازیکنان تیم حریف را به وسیله فشردگی وتراکم ونزدیکی لایه های خطوط تحت فشار وپرس قرار می داد.
درواقع بهترین تعریفی که برای تفاوت این دو سبک فوتبال در دهه ۹۰ می توان داد،این است که، فوتبالی که یوهان کرویف ارائه می کرد، توپ را پرس می کرد و تفکرات ساکی اینگونه بود که باید، فضا را از حریف گرفت، توان و قدرت بالای فیزیکی وبدنی وآمادگی عالی جسمانی، آژاکس، و ساختار و سازماندهی تاکتیکی که از کیفیت بالایی در میلان نمایش داده می شد ، به هر دو تیم فوق این فرصت و اجازه را می داد در شیوه ی خود موفق و توانمند و قوی نشان دهند ودر میادین مختلف موفق ظاهر شوند.
یوهان کرویف، فازدفاعی تیمش را در یک برنامه زنده ی تلویزیونی اینگونه تشریح کرد :تیمش از بسیاری از تیم های دنیا دفاعی تر نیز بازی می کند.یوهان فقید اینگونه ساختار دلخواهش را ترسم کرد: ۳ بازیکن در میانه زمین، ۱ بازیکن در عقب و ۲ بازیکن در جلو و بهره گیری از این ۳ بازیکن برای کنترل واداره وتسلط بر وسط و میانه میدان که از اهمیت استراتژیک و کلیدی برخوردار بود، را دربرنامه اش گنجانده بود .
دیگر تیم ها، در دوره کرویف، از۲بازیکن در عقب استفاده می کردند(دوهافبک میانی ودفاعی) و یک بازیکن در جلوی آنها بعنوان پلی میکر بهره میبردند، در حالی که این شیوه ی تلاش برای دفاع از میانه زمین فقط با دو بازیکن بود. اما زمانی که دو بازیکن در جلو و یک بازیکن در عقب قرار داشته باشد ،همانند ،شکلی که دربارسای پپ شکل گرفت و ،بوسکتس درعقب و زوج سابق ژاوی هرناندز(و اکنونی راکیتیچ یا گومز) و اینیستا را در ذهن خود تصور کنید، همزمان می توان با ۲بازیکن از جلو، فشار وپرس را انجام داد و بازیکن پست ۶ یا هافبک دفاعی مثلا سرجیو بوسکتس ، آن ۲بازیکن را پوشش داده و با استفاده از ۳ بازیکن در میانه زمین در مقابل ۲ بازیکن یا هافبک حریف می توان در درگیری ها و در جنگ های میانه زمین را،ازآن خود کرد و باموفقیت همراه ساخت و آن زیر سلطه خود درآورد.
همینطور در انتخاب خط دفاعی تیم، بیشتر یک خط دفاعی ۳ نفره برای تیم در اولویتش قرار داشت.
از مهمترین ویژگی ها و شاخصه های اینگونه خط دفاعی،اینکه باید یکی ازدو مدافع کناری متمایل به مرکز بازی کند.همانند نقشی که اریک آبیدال فرانسوی در بارسای پپ یا فرر در بارسای کرویف ، وآلبا دربارسای انریکه بازی می کردند ومی کنند.چنانچه بازیکن دلخواه خود را ، درچنین پستی نداشته باشید،تیم دچار مشکلات فراوانی خواهد شد وآسیب زیادی را متحمل خواهد شد.
زیرا چنین بازیکنی که درچنین سبکی بکار گرفته میشود، با توجه به ویژگی های مورد نظرمربی در پر کردن حفره های دفاعی دارد ،باعث ایجاد تعادل وبالانس دردو فاز دفاعی وهجومی تیم میشود ونداشتن بازیکنی با ویژگی های عالی دفاعی و هجومی سبب میشود که حریف ازهمان نقطه به شما ضربه ی کاری وارد کند.
که نمونه های زیادی را می توان برای بارسایی که ازاین خلا آسیب دید را می توان،پیدا کرد.ازمهمترین وماندگارترین نمونه های چنین ضعفی، می توان به بازی نهایی جام باشگاه های اروپا در سال۱۹۹۴که بین دوتیم میلان ساکی و بارسلونای کرویف اتفاق افتاد اشاره کرد که باعث باخت سنگین ۴-۰بارسا شد.زیرا ۳گل میلان ،دقیقا ازسمت چپ بارسا ،پایه ریزی شد ، دقیقا از منطقه ای که نادال ،که بعنوان یک مدافع میانی ،باید آن منطقه از زمین را پوشش می داد و باعث ایجاد تعادل وبالانس در دو فاز دفاعی و هجومی تیم می شد ،نادال نتوانست چنین کاری را دربارسای کرویف انجام دهد وبارسا،یکی ازتلخ ترین شکست های خود ، درفینال جام باشگاه های اروپا را تجربه کرد.
کرویف اعتقاد داشت ،اگر نمی توانی برنده شوی ،حداقل نباید بازنده بازی هم باشی.شاید یوهان کرویف، الگویی برای فوتبال تهاجمی باشد ،اما جمله ی بالای او در مورد فاز دفاعی ،نشان می دهد که او چقدر به فوتبال دفاعی نیز باور واعتقاد داشت.تعادل وتوازن وبالانس ،امری است که هیچگاه ازسوی کرویف این بازیکن ومربی نابغه ی هلندی ،فراموش نشده است واز اهمیت وجایگاه خاصی برخوردار بود.
او معتقد بود که موفقیت، به همان اندازه که با گل زدن بدست می آید،به همان اندازه نیز در محافظت از دروازه ی خودی هم به بار می نشیند. توتال فوتبال یا فوتبال شناور در چهارچوب ذهنی وفکری کرویف به همان اندازه که به تهاجمی بازی کردن اصرار داشت،برای دفاع کردن نیز مبارزه می کرد.
ایحاد تعادل در دوفاز کلیدی ومهم دفاع وحمله بود.فوتبال در ذهن نابغه ی تکرار نشدنی هلندی ،فراگیر وشامل وجامع بود.دفاع وهافبک ومهاجم ،بازیسازی،و توپ گیری وهرآنچه که در دایره ی فوتبال جای می گرفت،وتوصیف می شد،زیرا فوتبالی که این شاگرد زرنگ مکتب رینوس میشل وآژاکس در زمین پیاده می کرد،کاملترین فوتبال ممکن بود،بله توتال فوتبال ،یعنی فوتبال شناور وفوتبال بدون پست ومحدویت ،فوتبالی چشم نواز وباطراوت وزیبا وجذاب.روح کرویف قرین رحمت الهی قرار گیرد ،زیرا فوتبالی که از او به یادگار ماند،باعث نشاط و سرور و بهجت در دل فوتبال دوستان جهان میشود،پس ای اعجوبه ی هلندی آرام بخواب…