عبد خداوندی که این روزها تدریس آواربرداری را پیشه کرده و بازنشسته سازمان امداد و نجات است، با اشاره به بینالمللی شدن زلزله بم، میگوید: نمیدانم کدام نوع دیالوگ مطرح شده و شرایط اطلاعرسانی چگونه بود که یک حادثهای که با توان خود جمعیت هلالاحمر کرمان و سایر استانهای مقیماش حل میشد، بینالمللی شد و راه بم برای تیمهای آموزش ندیده گشوده شد. به گونهای که اتریش 150 امدادگر آموزش ندیده برای کسب تجربه آورده بود و این در حالی بود که آن زمان جمعیت هلالاحمر 80 سالگی خود را جشن میگرفت و ما سابقه طولانی در بحث امداد و نجات داشتیم.
وی با اشاره به تجمع امدادگران آموزش ندیده در بم، گفت: با اینکه بم شهر بود، اما تخریب، تخریب شهری نبود و ما بم را باغ شهر بزرگ میدانیم و با آن حجم آوار، شاهد بودیم که افرادی بدون حتی کفش و لباس مناسب برای امدادرسانی میآمدند و هنگامی که اعتراض میکردیم، میگفتند به ما لباس بدهید تا کار کنیم.
وی با تاکید بر اینکه هنوز نمیدانیم که در حادثه چه کسی باید چه کاری را انجام دهد، گفت: نقض قانون، عدم تمکین و مشکلات فرهنگی سبب شده است که ما هنوز ندانیم که در حادثه باید کار تیمی انجام شود، اما متاسفانه در حادثه هر سازمانی سعی میکند کارت ویزیت خود را پخش کند و بگوید که فلان کار را ما کردهایم و همه دوست دارند که نوک حمله باشند و گل بزنند.
این مدرس امداد و نجات با بیان اینکه در بم امکانات خوبی داشتیم اما مشکل از جای دیگری بود، گفت: متاسفانه اگر 30 هزار نفر در یک حادثه کشته شوند، هیچکس نمیپرسد که چرا این اتفاق افتاد، اما اگر مسئولی به یک کمپ وارد شود و یک حادثه دیده درد و دلی کند، آن موقع باید جوابگوی آقایان باشیم. اما مشکل از جای دیگری است که هیچ کس به آن توجه نمیکند.
وی که ریاست ستاد تخلیه بم را بر عهده داشت و در 10 روز اول در فرودگاه مستقر بود، گفت: در گزارش مرحوم دفتری که ریاست وقت سازمان امداد و نجات را بر عهده داشت، اعلام شد که از شهرستان بم و تابعه، 14 هزار نفر به خارج از بم اعزام شدند که این مسئله تبعات بسیاری دارد. چرا که شما تصور کنید پدر خانواده در یک شهرستان، فرزند در یک استان دیگر و مادر در بیمارستان محلی باشد و این قطعا نه تنها مشکلات بسیاری را در مورد باز پیوند خانواده به وجود آورد، بلکه تاثیرات عمیق روانی بر فرد حادثه دیده گذاشت، چرا که علاوه بر داغ نزدیکان، باید حسرت گم شدن یکی دیگر از اعضای خانوادهاش را نیز میکشید. اما جالب است که بدانید من دست نوشتههای زلزله رودبار، قائن و بم را که کنار یکدیگر گذاشتم، متوجه شدم که تمام اقدامات ما تکرار شده است.
لوکزامبورگ، شاهکار امدادرسانی در زلزله بم
وی با اشاره به نبود کارت تریاژ در فرودگاه بم، گفت: نوک پیکان بم، فرودگاه بود چرا که هر مجروحی را به فرودگاه میآوردند تا از بم برود و این گونه شد که پس از مدتها متوجه شدیم 14 هزار مجروح را از آسمان بم خارج کردهایم و این در حالی بود که حتی کارت تریاژ نداشتیم که شرح حال مصدومان را بنویسیم و گاها از کارتن سرم و ... استفاده میکردیم.
وی با بیان اینکه صلیب سرخ لوکزامبورگ، شاهکار امدادرسانی در زلزله بم را رقم زد، گفت: صلیب سرخ لوکزامبورگ دو هواپیمای بیمارستانی با کادر پزشکی به بم فرستاد؛ به گونهای که مصدومان بد حال که اگر میخواستیم آنها را با هواپیمای معمولی منتقل کنیم، از دست میرفتند؛ با این هواپیما به نزدیکترین استان همجوار منتقل میکردیم.
عبد خداوندی با بیان اینکه یکی از اتفاقات خاص زلزله بم، حضور تیم جراحی فرانسوی بود که جایی برای دایر کردن درمانگاه خود نداشتند، گفت: در زلزله بم آسمان گشوده شد. اما هیچکس فکری به حال مکان استقرار و خوراک افراد خارجی نکرد؛ به گونهای که تیم جراحی فرانسه جایی برای استقرار نداشت و ما مجبور شدیم در انتهای باند فرودگاه، با چادرهای هلالاحمر، درمانگاهی برای این افراد دایر کرده و با هماهنگی با یکی از شرکتهای هواپیمایی، بسته غذایی صبحانه این شرکت را برای خارجیها میفرستادیم که این مسئله سبب شده بود که امدادگران خارجی تصور کنند که جمعیت هلالاحمر ایران چه تشکیلات کترینگی دارد!