مطلب ارسالی کاربران
شاعر فوتبال
میخرامد مثل آهو، مثل ببر تیزبین و فرصت طلب یا نه مثل شیر وحشتناک برای طعمه ها. تو کی هستی پسر ؟آدمیزادی؟ تو چرا هر کار دلت میخواد میکنی؟ بعد آها راستی چرا سیر نمیشی، خسته نمیشی، تکراری نمیشه همیشه همه رو انگشت به دهن میذاری؟ یه دنیا دارن تحسینت می کنن باز هفته بعد یه سورپرایز جدید، تا کجا میشه همینطوری رفت، چه ظرفیتی داری لعنتی. بعدش یه چیز دیگه؛ چرا مغرور نمیشی، هیچی تو صورتت نیست، رو اعصاب نمیری، رقیباتم متنفر نیستن ازت وگرنه میزدن شل و پلت میکردن، به خدا میکردن. آدمو به زندگی امیدوار می کنی، اصلاً یکی از دلخوشیای زندگی هستی. داری حال می کنی با فوتبال، قشنگ معلومه، گل میزنی مث بچه ها خوشحال میشی، خیلی حال می کنم باهات، لیز میخوری رو زمین انگار با اسکوتر یا از این کفش چرخدارا هستی، نرمی، قل میخوری، ذهنت صدم ثانیه ای حفره ها رو پیدا می کنه، هوش مجسمی، سمبلی، انگار خیالی، اشانتیونی، یکی ساختن ازت شبیه هیچکی نیستی، یونیکی، نسخه تجویزی بیماری هستی، موسیقی فوتبالی، نتی، آهنگی بتهوونی، شکسپیری، انشتینی، مریلین مونرویی، مسحور کننده ای. فقط پسر یه گل به ما زدی دو ثانیه نه یه ثانیه ازت بدم اومد دیگه اینکارو نکن فهمیدی دیگه نکن بذار رابطمون عاشقونه بمونه. آفرین