این تمرین را در آغاز با پدیده های کوچک و پیش پا افتاده انجام دهید:
فرض کنید در خانه نشسته اید ، ناگهان صدای تندِ بوقِ خودرو از خیابان شنیده میشود.عصبانیت بروز می کند .
هدف عصبانیت چیست؟
هیچ هدفی ندارد.
چرا عصبانیت را به وجود آوردید ؟
شما به وجود نیاوردید.
این کار ذهن بود.
صد در صد بی اختیار و
به طور ناخودآگاه بود.
چرا ذهن عصبانیت را ایجاد می کند؟
زیرا ذهن ناآگاه باور میکند که مقاومت،که آن را به شکل منفی گرایی یا یک نوع ناراحتی احساس می کنید،به هر نحو که شده "وضعیت نامطلوب را برطرف میکند" که این خیالی باطل است.
حالت مقاومتی که ذهن به وجود می آورد،یعنی ناراحتی یا عصبانیت ، خیلی نگران کننده تر از عاملی است که در صدد رفع آن است.
(ذهن،خودش مشکل اصلی است)
احساس کنید مانند شیشه که نور را از خود عبور میدهد،ناراحتی را از خود عبور می دهید،حتی اگر جسم شما مقاومت می کند .
حالا اجازه دهید سر و صدا یا هر چیزی که باعث واکنشی منفی است،از درون شما عبور کند.
دیگر با "دیوار" محکمی در درون شما برخورد نمی کند .
بوق خودرو،پارس سگ،جیغ و داد بچه ها،پیچیده شدن ترافیک... به جای اینکه درون خود دیوار مقامت داشته باشید که مدام مواردی دردناک به آن بر می خورند که نباید برخورد کنند،اجازه دهید هر موردی از درون شما عبور کند.