بابک کی مقصودیقابل توجه دوستان عزیز بویژه علی اختری بد پیله گرامی و il biscione محترم
این مربی کماکان از عجیب ترین مربیان جهانه که علی رغم اینکه هیچ موفقیت قابل عرضی در این عرصه به دست نیاورده اما به خاطر سبک تهاجمی و پرسرعت با تاکتیک های تهاجمی خاص و حتی بسیار پیچیده ش محبوب خیلیا مثل این حقیر سراپا تقصیره. بجز گواردیولا که ارادتش به این آدم ثابت شده ست جالبه بدونین که لوییز فیلیپه اسکولاری سرمربی برزیل تو جام 2002 بعد از قهرمانیش با این تیم و توی سفری که به آرژانتین داشت به خبرنگارا و رسانه ها گفته بود که من تا جایی که امکان داشت تاکتیک های بیلسا رو واسه تیمم کپی کردم که صد البته منظورش تاکتیکهای تهاجمی بیلسا بوده . و این همون کاریه که گواردیولا هم بعضی وقتا انجامش میده. یه نگاهی به گل لواندوسکی به پورتو تو CL 2015 بندازین متوجه این عرایض بنده میشین اما بزرگترین ضعف این مربی یه اعتماد به نفس کاذب و بدقلقی عجیبیه که تو ذاتش داره و ذهن سراسر تئوری این آدم اون رو وادار میکنه که تاکتیکها و برنامه هاشو بدون در نظر گرفتن شرایط بازیکنا و ستاره های تیمش پیاده کنه و این درست برعکس نظر مارچلو لیپی بزرگه که میگه تاکتیک رو شرایط بازیکنا و به خصوص ستاره های تیم تعیین میکنه.
همین مسئله باعث شد تیم هیولای سال 2002 آرژانتین به جز بحران اقتصادی دهشتبار اون سال کشورشون از مارچلو بیلسای مغرور آسیب اصلی رو ببینه و بقیه ش هم خودتان دانید و دانیم که چه گذشت.
با تمام این احوالات تاکتیک های بسیار پیچیده ی بیلسا که گاهی اوقات برای بازیکنای تیم خودش و حتی بعضی مربیای فوتبال هم قابل فهم نیست بد جوری باعث به فنا رفتن تیمهاش میشه اما این مسئله نمیتونه باعث بشه که از جذابیت فلسفه فوتبال بیلسا به راحتی گذر کنیم.
شاید باید راضی باشیم به اینکه مربیانی همچون او در قله معبد فوتبال، فلسفه ها و ایده های ناب و زیبایی برای دیگر مربیان این ورزش حیرت انگیز خلق میکنند تا از گذر ذهنشان فوتبالی زیبا و پیروز برای تیمهای دیگر و هواداران فوتبال در جهان به نمایش گذاشته شود اما خودشان هیچ بهره ای از افتخارات نبرده و همیشه چهره یک مغلوب ابدی را داشته باشند.