مطلب ارسالی کاربران
خاطره فوق العاده خنده دار از سربازی
این روزای آخر که دیگه داشتم تموم میشدم با یکی از بچه ها که اهل خود ارومیه بود رفتیم قهوه خونه
با چندتا دیگه از بچه های کرمانی
خلاصه یه خاطره تعریف کرد از عروسی برادرش که از خنده پخش زمین شدیم وسط قهوه خونه
میگفت یه لپتاپ داشتم پر از فیلم سکسی بود چون بقیه درایو هام پر بود فیلمای سکسی رو روی دسکتاپم ریخته بودم داخل یه پوشه به اسم "فیلم های جدید"
شب عروسی داداشم یه فیلم از عروس و داماد ساخته بودن که با ویدئوپروجکشن روی پرده بندازن و پخش کنن تا مردم فیلم رو ببینن
فیلمه رو ریخته بودن روفلش و ازم خواستن سریع یه لپتاپ بیارم چون میخواستن فیلم رو پخش کنن رو پرده باهاش
منم خواستم یه ثوابی کنم رفتم خونه و لپتاپ رو سریع اوردم دادم بهشون و سفارش کردم مواظبش باشید زمین نخوره و خلاصه رفتم تو مجلس پیش دوستام
حواسمم نبودکه فیلم های سکسی رو دسکتاپ ذخیره کرده بودم
خلاصه که همینجا که داشتن پرده رو تنظیم میکردن یارو واسه تست کردن یه فیلم میخواسته باز کنه و پوشه رو روی دسکتاپ باز کرده بوده و یکی از فیلمای سکسی رو پلی کرده بود
اونجا بود که آدم و آدم داشتن هلیکوپتری میزدن از خنده
آبروی یارو که رفت هیچ من یکی دمم رو گذاشتم رو کولم و فرار کردم:))
بعد از تموم شدن عروسی هم برگشتم دیدم دعوا شده زدن لپتاپ رو هم شکوندن:|