مطلب ارسالی کاربران
مصاحبه با کاربران طرفداری(قسمت چهارم-محسن ناواس)
1-سلام.محسن یه بیوگرافی مختصری از خودت بگو
محسن هستم متخلص به حاج محسن و کصکش کثیف :|
اهل اراکم.در مورد سنم اختلاف بین علمای سایت زیاده فقط در همین حد بدونید 4 سال پیش وقتی تو سایت ثبت نام کردم داشتم آماده میشدم اولین بار کنکور بدم:|
.
2-از اولین دوستان صمیمیت تو سایت بگو.خاندان ناواس چطور شکل گرفت اصلا؟
اولین دوستم تو سایت بین پرسپولیسی ها علی کزوینی (Ali 1878) بود، هیچوقت یادم نمیره مثل کسخلا تو سایت تیم درخشان رو آنالیز میکردیم :(
اولین دوستم بین رئالی ها هم مهدی مادریدیستا بود (اونموقع فعال تر بود)
نقطه عطف حضورم تو سایت فانتزی گواردیولا بود که با حامد کون نورد و حسین ناواس آشنا شدم.
وسط فانتزی یه بار حسین طبق عادت همیشگیش پریود شد، تو همون فضای پریودی کرم کونش زیاد شد و یه ایستگاه کسشر به ذهنش رسید ( که پسوند ناواس رو اضافه کنم)
مثل کسخلا میرفتیم زیر خبر های ملت رو گوز پیچ میکردیم (اولین گوزپیچ شده عدیل بود)
بعد از مدتی با اضافه شدن عرفان و چند تا کونی خاندان ناواس جنده شد و از اهداف اولیه دور شد.
رفیقای دیگه ای هم مثل رضا ساکر، محسن عشق گوزه، مسهل یونایتدی، سعید سالواتوره، میلاد y، عدیل، محمد 24، علی نسابه و شیخ اصغر و بنی کان و محسن اینتری بودن تو اون زمان.
شاید سوال کنید پس ویکرمن چی؟
باید بگم که اون زمان کسی به کیرشم حسابش نمیکرد.
.
3-بهترین لحظه زندگیت رو بگو.در واقع لحظه ای رو بگو که از یه بگایی مسلم نجات پیدا کردی و اون لحظه برات شیرین و بهترین شد
لحظات زیادی بوده
ولی چیزی که تو ذهنم هست رو میگم
اول دبیرستان بودم
آخرین روز های مدرسه بود، فیزیک داشتیم. برگه ی چکنویس یکی از بچه ها رو کش رفتیم و توش عکس اندام لخت جنس مخالف رو کشیدیم.
دیدیم باحال شد پا رو فرا تر گذاشتیم و چند تا پوزیشن هم کشیدیم، معلم دید داریم میخندیم به من گفت اون برگه رو بردار بیار، منم خایه کرده بودم، هی میگفتم من؟ هی معلم کصکش هم میگفت آره خودت،با خود جاکشتم، داشتم نذر و نیاز میکردم که بگا نرم که خدا روشکر معاون اومد در کلاس رو زد و یه وقفه افتاد و اون برگه رو انداختم تو کیف یکی از بچه ها :| وقتی زنگ خورد و معلم رفت بیرون خیلی خرکیف بودم و چون جلسه آخر بود رفتم جلوش فاک نشون دادم:| کصکش بخاطر همین منو انداخت.
.
4-سخت ترین و بدترین لحظه زندگیت چی بوده؟
بدترین و سخت ترین لحظه ی زندگی برای هر شخص از نظر من دیدن داغ عزیزان و اطرافیانش هست.
این اتفاق برای من 5-6 دفعه افتاده ولی بدون شک سخت ترینش داغ پدربزرگم بود، حتی از داغ بهترین رفیقم هم برام تلخ تر بود.
.
5-بزرگترین آرزوت چیه محسن؟
بزرگترین آرزوم اینه که آرزوی یکی رو برآورده کنم!
.
6-تا حالا کاری کردی که به خودت افتخار کنی؟
خیلی پیش اومده
یه بار رفته بودم مسجد محلمون
امام جماعت یه کصشری گفت منم لجم گرفت
وقتی میخواست از مسجد بیاد بیرون انگشتش کردم و فرار کردم.
تو دبیرستان هم یه بار کسخل شدم با توپ زدم تو تخم معلم ورزش :|
.
7-در حال حاضر از چی میترسی؟چه چیزی تنتو میلرزونه؟
الان دیگه ترسی ندارم
چون از هر چی ترسیدم همون برام اتفاق افتاده
و ترجیح میدم نترسم
.
8-از خاطرات شیرین و به یادموندنیت تو سایت طرفداری بگو
بهترین لحظه ها بدون شک مربوط به ایستگاه های حاج کریم میشه، مطالب شیخ اصغر هم فوق العاده بود
کیر تو سایتی که این دو اسطوره نیستن دیگه :|
کیری ترین لحظه ای که تو سایت تجربه کردم روزی بود که بعد از مسدودیت (بخاطر فینال کاردیف) اکانت جدید ساخته بودم و یه اسم کسشر گذاشته بودم و استای ویکرمن در مورد ملخ رو لایک کردم و 10 دقیقه قبل اذان صبح مسدود شدم :|
.
9-محسن دوس داشتی تو سایت جای کی باشی؟
دوست داشتم جای میهمان* یا علی کروس باشم
.
10-یه فکت از زندگی خودت بگو که کسی تو سایت نمیدونه
بعید میدونم کسی تو این سایت بدونه که من 4 بار کنکور دادم، هر سال به همه میگفتم که سال اولمه.
.
11-هیجان انگیزترین کاری که تو عمرت کردی چی بوده؟
رفته بودیم اردوی راهیان نور
یکی از بسیجی ها فلاکس فرمانده رو داد نگهش دارم
چند تا از بچه ها تهییجم کردن که بشاشم توش:|
-واقعا شاشیدی توش؟
اره شاشیدم واقعا!و فرمانده اون بسیجی رو از کون گایید!
.
12-به عنوان آخرین سوال بزرگ ترین دروغی که گفتی چی بوده؟
زیاد عادت ندارم دروغ بگم
مثلا تو سایت هر کس سنم رو پرسیده یه عددی بهش
یا اوایل وقتی میگفتن اهل کدوم شهری یه کصشری جوابشون رو میدادم
ولی تو زندگی واقعی یه بار یکی از رفیقام رو ایستگاه کردم و یه دروغ خیلی کیری بهش گفتم و بنده خدا 2 سال سرکار بود
دوستم خیلی بلوف میزد و چاخان میگفت و به بقیه میگفت میخام شرکت بزنم و هی وعده ی الکی میداد
چند نفر رو مجبور کرد برن وام بگیرن و بدنش بهش :|
یه روز چند نفر اومدن گفتن فلانی خیلی به تو اعتماد داره یه کیر چدنی در کاندوم مخملی بر پیکرش وارد کن
منم با یکی از اشناهامون که یه کارخونه داشت هماهنگ کردیم گفتیم رییس کارخونه سنش زیاده دنبال یه نفر میگرده که همه کاره کارخونه بشه و سوابقتو دیده و خوشش اومده :))))
خلاصه یک سال این بنده خدا رو ایستگاه کردیم و با هزار بدبختی پول بقیه رو ازش پس گرفتیم
وقتی فهمید چه کیری خورده شروع کرد نفرین کردن و ننه من غریبم بازی:((
میگفت اون دنیا کونت میذارم:((
.
13-محسن کلمات زیر رو کوتاه توصیف کن
پرسپولیس: عشق اول
استقلال: جنده ای برای تمام فصول جندگی
برانکو: دلال کروات در نقش ناخدای کشتی طوفان زده :|
کی روش: باید آخوند میشد
مایلی کهن: دلسوز فوتبال و مملکت
علی دایی: گدا صفت
ایران: دوباره ایران، دوباره بگایی
دین: اعتقاد داشتن یا نداشتن من به کسی ربطی نداره
طرفداری: عامل بگایی جوانان کشور
.
14-و سوالات زیر رو هم کوتاه جواب بده
اولین دوست در سایت: علی کزوینی
بهترین دوست در سایت: علی کروس ❤ که تو سایت نیست.از بین کسایی که هستند بدون شک عادل خان ❤❤(میهمان *)
کاربری که ازش متنفری: محسن کوه یخ
بهترین مسئول سایت: حامی جون (چشمبراه)
بدترین مسئول سایت: محسن امیری خدابیامرز، آقا پیری، محمد خانی، محمد فیروزی و میلاد گودرزی
کتاب مورد علاقه: جنایات و مکافات
غذا مورد علاقه: کله پاچه
خواننده مورد علاقه: فرهاد، داریوش،شجریان پدر، شماعی زاده،عباس قادری، جواد یساری
کشور مورد علاقه: ایالات متحده آمریکا
زن مورد علاقه بین سلبریتی ها: آصف
دوست دختر چندتا داشتی تاحالا: 2 تا داشتم، یکی از یکی کسخل تر بودن شدت کسخلیشون باعث شد کلن بیخیال شم و نیاز هامو با عدیل برطرف کنم:|
نفر بعد که باهاش مصاحبه بشه؟ بنی کان
از بین 3 مصاحبه قبل کدوم رو بیشتر پسندیدی؟مال ویکرمن رو
.
ضمن تشکر از محسن باید بگم که عکس مصاحبه به انتخاب خودش بوده و همچنین به گفته خودش این مصاحبه صادقانه ترین حرف های عمر 20 و چند سالش بوده!