مطلب ارسالی کاربران
🔥داستان واقعی پوریای ولی و دعاهای آن زن برای پسرش...
میگن یکبار پوریای ولی صبح قبل از مسابقه تو مسجد بوده و ديده يه پيرزنى داره گريه ميكنه كه خدايا پسرم امروز به پوریا نبازه!
پوریا دلش رحم اومد و اون بازى رو بخاطر اشكاى مادر باخت و اون دیوث كسى نبود جز ننه مهتاب كه رو باخت پوریا پونصد ميليون با ضریب 9.6 شرط بسته بود!