از این به بعد اگر عمر و سعادت و وقت اجازه بده سعی میکنم قطعه های ادبی شاخص که در ذهن دارم یا تازه میخونم رو با هشتک جادوی ادبیات به اشتراک بگذارم چه شعر،چه داستان.
برای کسانی که علاقه مند هستند که طبیعتا جذابه ،اما برای سایر افراد توصیه میکنم خودشونو از نوشیدن از چشمه حیات بخش ادبیات محروم نکنن مطمئنم اگر ادبیات و مطالعه آثار ادبی فراگیر بشه در جامعه بخش مهمی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ما از بین خواهد رفت .
با کلیک روی هشتک جادوی ادبیات میتونید به شعرهای قبلی هم دسترسی داشته باشید
خداوند رحمت کند مرحوم شهریار را که چنین بلیغ به ما هشدار گذر عمر و افسوس و افسوس و افسوس ،روحش شاد
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده را مانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را