برای وجود اختیار آزاد باید دو چیز وجود داشته باشد
۱_علت فاعلی
۲_عدم جبرگرایی
اگر علت فاعلی آگاه در جهانی غیرجبری بین گزینهها تصمیم بگیرد ⇒ اختیار آزاد تحقق یافته است.
این رو میشه تعریف اختیار بر اساس علوم طبیعی در نظر گرفت
🔹البته عده ای معتقدند همان مورد اول کافی است یعنی اینکه اگر علت فاعلی در جهان جبری هم باشه حق انتخاب داره بین گزینه ها . استدلال شون اینه که حتی اگر بگیم هر تصمیم حاصل علت و معلول قبلی هست بازم خود شخص انتخابش کرده نکته دیگه اینکه رد جبرگرایی در فیزیک کوانتوم باعث اثبات اختیار نمیشه و این فقط وقتی منطقی هست که جبر نقیض اختیار نباشه وگرنه نبود یکی اثبات دیگری هست اما چون اینجا رد جبر اثبات اختیار نیست پس علیه هم نیستن لزوما
علت فاعلی ✅

از دید فلسفه، «علت فاعلی» یعنی منبعی که آغازگر عمل است، نه صرفاً تابع علتهای پیشین.
در انسان این علت فاعلی، نظام شناختی-عصبی آگاه است که میتواند میان گزینهها انتخاب کند.
از دید علوم اعصاب، نواحی:
dlPFC (قشر پیشپیشانی پشتیجانبی) → مسئول برنامهریزی و سنجش پیامدها
OFC (قشر پیشپیشانی مداری) → مسئول ارزیابی ارزشها و پاداشها
ACC (قشر کمربندی قدامی) → مسئول حل تعارض و کنترل توجه آگاهانه
این نواحی دقیقاً زمانی فعال میشوند که تصمیم فرد:
نیازمند آگاهی باشد،
درونی (نه واکنشی-رفلکسی) باشد،
وابسته به ارزش و اراده خود او باشد.
بنابراین، از دید بیولوژیک، تصمیم آگاهانه علت فاعلی فعال دارد؛ عمل از درون سوژه آغاز میشود، نه صرفاً پاسخی به محرک بیرونی.
توضیح کامل میزان اختیار در هر نوع تصمیم گیری
https://www.tarafdari.com/node/2676063
عدم جبرگرایی ✅

نکته دوم، رد جبر مطلق است.
مکانیک کوانتومی نشان میدهد که در سطح بنیادی:
هیچ ذرهای مسیر و رفتار کاملاً قطعی ندارد،
۱_هر حالت، صرفاً تابع تابعی احتمالی از موقعیت و سرعت است،
۲_بنابراین آیندهٔ سیستم فیزیکی اساساً نامعین و احتمالی است.
از دید فلسفی، این یعنی:
جهان در بنیان خود «فضای آزادی» دارد؛ حوادث از قوانین کلی پیروی میکنند، اما نتیجهٔ خاص هر لحظه الزاماً تعیینشده نیست
این عدم قطعیت مطرح میکند که حتی در صورتی که تمام قوانین حاکم و وضعیت کنونی سامانهای مشخص باشد، انسان نمیتواند بهطور کامل آیندهی آن سیستم را تعیین کند، زیرا در بنیادینترین سطوح ماده، رفتار ذرات تابع احتمالات و تصادف است. مثلاً بر اساس اصول فیزیک کوانتوم، مکان و سرعت یک ذره را نمیتوان همزمان و بهطور دقیق دانست، بلکه تنها احتمال حضور آن در نقطهای خاص را میتوان بیان کرد.
از آنجا که انسان و تمام موجودات و پدیدههای جهان و از اتمها و ملوکولها ساخته شده و در صورتی که انسان توانایی محاسبه رفتار تکتک اتمها را از روی قوانین فیزیک ندارد رفتار وی کاملاً غیر قابل پیشبینی و غیر جبری خواهد بود
جمعبندی (تحقق اختیار آزاد)🔻
اگر:
۱_موجودی در جهان غیرجبری حاضر باشد؛
۲_آن موجود دارای علت فاعلی آگاه (مثل مغز انسان) باشد؛
آنگاه عمل او نه بهصورت جبری از شرایط پیشین، بلکه با ارادهٔ خودآگاه و در چارچوب احتمالی جهان رخ میدهد.
یعنی اختیار انسان نه بیرون از قوانین طبیعت، بلکه درون قوانین مکانیک کوانتوم و انتخاب آگاهانهٔ عصبی تحقق پیدا میکند.
بهزبان فلسفی:
انسان موجودی است که در دل احتمالات عالم، با میل و ارادهٔ اخلاقی خود راهی را برمیگزیند.
این گزینش همان «اختیار آزاد» است — حاصل تعامل میان عدم جبر طبیعی و علت فاعلی آگاه ذهنی.
در آخر هر آنچه اینجا گفتیم مراد اختیار علمی بود و ربطی به لیبرتیرینیسم فلسفی و روح و. نداشت
پایان .