میگویند بازنده ها جایی در تاریخ ندارند، محکوم به فراموشی از اذهان و صفحه روزگار هستند و تا وقتی برنده هست جایی برای بازنده ها نیست...
اما بگذارید این روتین زندگی بشری را اندکی نادیده بگیریم..
بازنده ها میتوانند با عظمت تر و به مراتب کاریزماتیک تر از پیروزمندان بر صفحه تاریخ نقش ببندند، عملکرد بروسیا دورتموند در فصل 2013-2012 لیگ قهرمانان، روبرتو باجو در فینال جام جهانی 1994 و یا حتی لیورپول در فینال یو سی ال 2018 مثال هایی از این امر هستند...
مادرید، دهم مارس 2015
اینجا سانتیاگو برنابئو است، هفتاد هزار نفر منتظر شنیدن سوت دامیر اسکومینا برای تجربه یکی دیگر از شب های رویایی لیگ قهرمانان اروپا بی قراری میکنند... به راستی چه چیز میتوانست مسالمت آمیز تر و سالم تر از فوتبال میل بشر برای ارضای هیجانات خود را برآورده سازد؟ در این کلئوسیوم مدرن امشب که میداند چه پیش خواهد آمد؟ بازی قطعا به حساسیت رقابت های سنتی به مانند منچستر یونایتد بایرن مونیخ و رئال مادرید یوونتوس نیست... اما چه چیزی جز فاکتور غافلگیری و غیر قابل پیشبینی بودن این ورزش را تا این حد پر هوادار ساخته است؟ بارها و بارها دیده ایم تیم هایی با کمترین ادعا و توان مالی و از قشر کارگر فوتبال تنها بر اتکا بر یک مغز متفکر و تلاش و جنگاوری یازده مرد ، پوزه خدایان را به خاک مالیده اند یا حداقل آنطور که امشب روایت خواهیم کرد با سری بالا و ایستاده به دیدار والهلا( بهشت موعود در اسکاندیناوی باستان) شتافتند... چرا که عزم و اراده انسانی تنها ابزاریست در این جهان لایزال که توان به چالش کشیدن هر وجود و هر موجودی را به انسان میدهد...
روبرتو دی متئو،فاتح نیوکمپ و آلیانزآرنا، سربازانش را با فرم 2-5-3 به زمین فرستاد، جایی که در غیاب و مصدومیت رالف فارمن سنگربان کهنه کار آبی پوشان و البته محرومیت و مصدومیت دروازه بانان دوم و سوم شالکه ، فرصت به تیمون ولنروتر دروازبان جوان و کم تجربه شالکه رسید، کسی که یکی از شگفتی های این شب به یاد ماندنی بود، جوئل متیپ، بندیکت هوودس و ماتیا ناستاتیچ وظیفه خطیر حراست از دروازه را در برابر توفان سهمناک پیش رو بر عهده داشتند و کریستین فاکس اتریشی( که در سال بعد به لستر پیوست و یکی از شگفت انگیز ترین قهرمانی های تاریخ جزیره رغم خورد) در پست هافبک چپ و بارنتا در دیگر سمت وظیفه مشابهی داشت ، هوگر ، نویشتاتر و جوانی نام آشنا به نام مکسیمیلیان مای مسئولیت نبرد های میانه میدان و انتقال توپ از دفاع به حمله را به دوش می کشیدند و امر گلزنی بر عهده ماکسیم چوپو موتینگ و تک تیرانداز نام آشنای هلندی هونتلار بود...
در جبهه خدایان اما ایکر کاسیاس، آلوارو آربلوا و پپه ک به ترتیب جایگزین کارواخال و سرخیو راموس مصدوم شده بودند ، واران، فابیو کوئنترائو ، سامی خدیرا، کروس، ایسکو، گرت بیل، بنزما و در نهایت افسانه پرتقالی کریستیانو رونالدو مبارزه میکردند... به سرمربیگری کارلو آنجلوتی، مردی که سال قبل مادرید را پس از 13 سال برای دهمین بار به قله اروپا رساند، رهبر ارکستر فاتح دسیما.
اسکومینا فرماندهان دو تیم را به وسط زمین فرا میخواند، یک طرف بندیکت هوودس، مدافع نام آشنا و البته فاتح جام جهانی 2014 ، و سمت دیگر ایکر کاسیاس، که شکوه و افتهارات این بزرگمرد تاریخ فوتبال را کمتر کسی به خاطر ندارد... سکه در آسمان میچرخد و شالکه توپ را خواهد داشت و رئال مادرید زمین را.
بالاخره لحظه وصال فرا میرسد و با ضربه هانتلار ب توپ، رقابت آغاز میشود...
دقیقه چهارم بازی، بنزما در باکس حریف با حرکتی زیبا هوودس را مغلوب میکند و پاسی کات بک به مقصد ایسکو روانه محوطه شش قدم میدارد اما این جوئل ماتیپ است که اولین خطر جدی مسابقه را رفع میکند..
بازی به شدت درگیرانه دنبال میشود، مدافعان شالکه گویا از شرمساری دریافت دو گل در خانه برای جبران مافات آمده اند و چهار دقیقه بعد، بنزما دوباره ایسکو را در باکس حریف صاحب توپ میکند اما این بار بارنتا است که اجازه رسیدن ضربه مهلک ایسکو را به دروازه نمیدهد..
دقیقه دهم بازی اولین حمله جدی شالکه روی رقص پای زیبای مکس مایر و پاس در عرض او به چوپو موتینگ خلق میشود اما کات ضربه ماکسیم بیش از حد است و توپ به بیرون میرود...
موتور شالکه گویا پس از ده دقیقه گر گرفته است، این بار پاس بارنت در باکس به چوپوموتینگ میرسد و با یک پاس پشت پای زیبا هوگر را در موقعیتی عالی قرار میدهد اما این هافبک نه چندان مطرح توپ را به دستان سن ایکر میکوبد.. دوازده دقیقه کماکان بدون گل
یورش های شالکه ادامه دارد، روهری ها برای حذف شدن نیامده اند، دقیقه بیستم بازی بارنت سانتری کوتاه انجام میدهد، هانتلار توپ را رها کرده و فاکس در سمت چپ محوطه شش قدم با کاسیاس تک به تک میشود، نوک پا، با هرچه در توان دارد به توپ میکوبد، توپ پس برخورد به کاسیاس بر تور بوسه میزند و فریاد شادی از اردوگاه آبی پوشان بر میخیزد، جرقه های امید در قلب و روح روهری ها شعله ور میشود...
حملات شالکه ادامه دارد، چهار دقیقه بعد مایر شوتی از پشت محوطه جریمه روانه دروازه میکند اما توسط دست خدیرا در شرایطی نا متعارف بلاک میشود، بازیکنان دس خود را به نشانه پنالتی بالا میبرند اما نه، خبری از خطا یا پنالتی نیست، بازیکنان شالکه نمیدانستند در چنین دنیایی که عدالت رویایی محال است، برای رسیدن به قله افتخار باید با تقدیر و سرنوشت هم به مبارزه بپردازند...
مادریدی ها بلافاصله دست به ضد حمله میزنند و کرنر به سود مادرید اعلام میشود، تونی کروس، نابغه ژرمن پشت توپ قرار میگیرد، سوت نواخته میشود، جنگجوی پرتقالی با آن سبک بی رقیب یگانه خود به پا میخیزد و بالاتر از متیپ گل اول مادریدی ها را به ثمر میرساند،
دقیقه 25، رئال 1 – شالکه 1
روهری ها باز هم دو گل لازم دارند،
بازی برای دقایقی آرام دنبال میشود، بازیکنان شانس خود را از پشت باکس حریف امتحان میکنند اما راه به جایی نمیبرند،
در دقیقه سی ام چوپوموتینگ احساس مصدومیت میکند، قادر به ادامه نبرد نیست، تابلو بالا می رود و شماره 19 با رنگ سبز نشان داده میشود، او کیست؟ لروی سانه 19 ساله اولین بازی خود در لیگ قهرمانان اروپا را در برابر خداوندگار این رقابت ها انجام میدهد.. چه سعادتی از این بزرگ تر؟ که میدانست همین بازیکن در آینده ای نه چندان دور به یمی از بهترین ها در پست خودش تبدیل خواهد شد..
دقیقه 38ام بازی کوئنترائو پاس رو به عقبی برای کاسیاس میفرستد، غافل از اینکه هانتلار در کمین است، سن ایکر و تک تیرانداز هلندی با تمام وجود به سمت توپ میدوند، هانتلار زودتر میرسد و توپ را از کاسیاس رد میکند اما توپ از گوشه دروازه به بیرون میرود..
یک دقیقه بعد هوودس پاس بلندی را به پشت باکس رئال ارسال میکند، فاکس با ضربه سر توپ را به سمت هانتلار در پشت محوطه جریمه هدایت میکند، هانتلار از همانجا ضربه اش را میزند، شوت سرکش او از بخت بد به تیر اصابت میکند، فریاد افسوس از تک تیرانداز هلندی برمیخیزد، شاید اگر حین ضربه نفسش را حبس میکرد تیرش به جای تیر دروازه تور را لمس میکرد، بازی ادامه میابد...تقدیر کماکان علاقه ای به روی خوش نشان دادن به شالکه ندارد...
دقیقه 40، بارنت باز هم توپ را ارسال میکند، سناریوی گل اول تکرار میشود، اما این بار مایر در موقعیتی مشابه فاکس به توپ میرسد و به سمت دروازه شوت میزند، این بار ایکر توپ را ناقص دفع میکند و هانتلار دیوانه وار به سمت توپ و دوازه خالی یورش میبرد و با هرچه در توان دارد به توپ ضربه میزند،گل! شالکه گل دوم را زد! بازیکنان شالکه سر از پا نمیشناسند و این بار با اعتماد به نفس بیشتری به بازی ادامه میدهند، هیولای رئال مادرید آسیب پذیر نشان داده، باید هرچه در توان دارند به کار گیرند، حذف خدایان نشدنی نیست! حداقل امشب اینطور نیست!
چهار دقیقه بعد، خدیرا در باکس شالکه با یک تو سر توپ فاکس را محو میکند و با پای چپ ضربه ای کات دار روانه دروازه میکند اما ولنروتر با عکس العملی دیدنی توپ را به کرنر هدایت میکند..
آخرین لحظات نیمه اول کوئنترائو از سمت چپ زمین به روی دروازه شالکه سانتر میکند و باز هم این کریستیانو رونالدوست که به پرواز در می آید و بالاتر از دروازبان شالکه توپ را به گل تبدیل میکند..گل دوم برای رئال مادرید مانند پیکانی زهرآگین بر پیکره دروازه شالکه مینشیند...
فریاد شادی برنابئو را منفجر میکند و یاس باز هم سایه خود را بر سر یاران شالکه می افکند،
نیمه اول، رئال مادرید 2- شالکه 2
بازیکنان دو مرتبه وارد زمین میشوند، بی تاب برای آغاز 45 دقیقه دوم این رقابت دیوانه کننده، اثری از ناامیدی بر چهره هیچ یک از مردان این نبرد دیده نمیشود...اسکومینا به ساعتش نگاه میکند و همزمان با بالا بردن دست هایش در سوت میدمد، رقابت از سر گرفته میشود..
برای دقایقی بازی آرام دنبال میشود، اما هرکس که نظاره گر این نبرد باشد با تمام وجود حس میکند که این آرامش قبل از توفان است،
شش دقیقه پس از آغاز نیمه دوم بنزما در باکس شالکه صاحب توپ میشود، با حرکتی یگانه و در عرض ناستاتیچ و با تو سر توپ نیوشتاتر را مغلوب ساخته و با ضربه ای ویران گر تور را میشکافد...
مایر بر زمین نشسته و زانو هایش را بغل کرده است...
حزن و اندوه در چهره یکایک بازیکنان دیده میشود، اما در چهره هانتلار، در ورای این غم، در نگاه های این چهره استخوانی و اندوهناک، عزمی جدی نهفته است، عزمی که شکست را قبول نمیکند، با آن کنار نمی آید، برایش قابل پذیرش نیست، مشت هایش را گره میکند و از درون فریادی از افسوس سر میدهد...
بازی ادامه میابد...
مدتی کوتاه پس از گل بنزما، لروی سانه در حوالی ناحیه هاف اسپیس پشت محوطه جریمه رئال مادرید صاحب توپ میشود، در عرض حرکت کرده، توپ را روی پای چپ می اورد و از همانجا با ضربه ای بی نقص و فنی توپ را به گوشه دروازه مادریدی ها هدایت میکند، گل! به همین سادگی! تمامی ناظران این نبرد با شگفتی به این پدیده 19 ساله جدید دنیای فوتبال نگاه میکنند، اسم لروی سانه برای اولین بار بر سر زبان ها می افتد...
تابلو سه بار پیاپی بالا میرود، لئون گورتزکای بیست ساله که او نیز به مانند سانه اکنون به بازیکنی مطرح تبدیل شده است، جایگزین هوگر میشود و لوکا مودریچ و مارسلو جایگزین خدیرا و کوئنترائو میشوند، زنگ خطر در اردوی مادریدی ها به صدا درآمده، سمت چپ خط دفاع مادرید به شدت آسیب پذیر نشان داده، به همین دلیل است که نابغه ایتالیایی مارسلو را وارد بازی میکند..
با گل سانه روح تازه ای در پیکره بی جان شالکه دمیده میشود، هنوز هیچ چیز تمام نشده است...امید آخرین چیزیست که میمیرد.. حملات دیوانه وار شالکه ادامه میابد
دقیقه 65 ام بازی آربلوئا نفوذ کرده و با پاس زیبای بیل با روتر تک به تک میشود و ضربه آربلوا را دفع میکند... دقایقی بعد تونی کروس پشت باکس شالکه صاحب توپ میشود و با ضربه ای مهلکی توپ را روانه روتر میکند اما این جوان 19 ساله دیگر قصد تسلیم شدن در برابر این ضربات را ندارد...همین سناریو و همین اتفاقات دو دقیقه بعد توسط گرت بیل اجرا میشود.. باز هم بی نتیجه...
شالکه کماکان به حملات ادامه میدهد، خستگی در ساق پای بازیکنان مشاهده میشود، تنها یک نفر است گویا امر خستگی برای تعریف نشده است... او کلاس یان هانتلار هلندی است، به دویدن و پرسینگ بی امانش ادامه میدهد...
83مین دقیقه مسابقه سپری میشود، کم کم امید رخت از اردوی شالکه میبندد که سانه این جوان خوش آتیه در میانه های زمین صاحب توپ میشود، با پاسی استادانه و کم نظیر هانتلار را که در حال فرار است با کاسیاس تک به تک میکند، پپه و واران پشت او جا میمانند، توپ روی پای تخصصی تک تیرانداز است، سن ایکر آخرین سنگر دفاعی مادریدی ها پیش آمده و سعی در تنگ کردن زاویه دارد، هانتلار در کسری از ثانیه به دروازه و توپ مینگرد، کسی چه میداند در آن لحظات چه در دل او میگذشت؟ با هرچه در توان داشت و هرچه بلد بود توپ را شلیک کرد، هواداران نیم خیز شده بودند، اوه! توپ دوباره به تیر خورد! گویا تقدیر دست از شوخی بر نمیدارد، نه صر کنید، توپ از خط رد شده است! توپ تور را لمس میکند، به زیر طاق دروازه خدایان میچسبد و با این ضربه مهیب دروازه خدایان به آتش کشیده میشود، باورکردنی نیست!
شالکه 4 – رئال مادرید 3
شاید در لحظات قبل از شوت هانتلار با خود میگفت حداقل غنیمت و حداقل افتخاری که از حضور در معبد خداوندگار یو سی ال میتواند ببرد و بر جای بگذارد، به آتش کشیدن آن است، امشب معدنچی ها خدایان معبد برنابئو هستند، امشب معدنچی ها خداوند را مقهور و مصلوب اراده خود ساخته اند...
جای طلبی های ایلداری از این نیز فراتر میرود، پنج دقیقه به پایان این رقابت دیوانه کننده باقی مانده و یورش های بی امان شالکه تمامی ندارد،
سانه این جنگاور کم سن و سال دوباره در موقعیتی مشابه با گلی که به ثمر رساند قرار میگیرد، شلیکی به همان ظرافت و زیبایی به سوی دروازه مادریدی ها مینوازد اما کاسیاس آن را به خوبی دفع میکند،
نودمین دقیقه بازی هوودس که دفاع را رها کرده است با ضربه سر هانتلار در باکس مادرید صاحب توپ میشود ، اما ضربه اش آرام است و ایکر به راحتی آن را در اختیار میگیرد، خیال قتل خدایان فکر دفاع را از سر هوودس شسته است...
سومین دقیقه از وقت های اضافه سپری میشود و اسکومینا برای آخرین بار در سوت میدمد؛
شالکه تا پای جان جنگید، هیولای رئال را در برنابئو به زانو در آورد اما در پایان حذف شد، اما به نحوی قهرمانانه جنگید که تا وقتی فوتبال جریان دارد، این شور و عزم قهرمانانه معدنچی ها از اذهان پاک نخواهد شد، حذف شدند، اما با سری بالا و غرور حذف شدند،