محمد مهدی عبدیدنیا رو بشناسید. دنیا خونه نابود شدن ها، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتنه. دنیا خونه ی نابود شدن هاست چون گلنگدنش رو کشیده، نه تیرش به خطا میره، و نه جراحتهاش مداوا میشه. زنده رو با تیر مرگ، تندرست رو با تیر بیماری، نجاتیافته از سختی رو با تیر سختی و هلاکت نشونه رفته. دنیا درنده ایه که سیر نمیشه و تشنه ایه که سیراب نمیشه. دنیا دنیای رنجه، چون، ادم چیزی رو جمع می کنه که نمیخوره و خونه ای میخره که در اون نمینشینه، پس از مدتی به سوی مرگ میره در حالی که نه مالی بر میداره و نه ساختمونی رو با خودش میبره. دنیا دنیای دگرگونیه، چون تو میبینی کسی که یه روزی مردم بر اون دل میسوزوندن، فرداش بهش غبطه میخورن و به اون کسی که غبطه میخورن، پس از یه مدتی بهش ترحم میکنن. اصلا امکان نداره این اتفاقا بیفته مگه اینکه نعمتی از بین بره و رنجی فرود بیاد. دنیا دنیای عبرته، چون تو میبینی که ادم همین که به آرزوش نزدیک میشه یه دفعه مرگش فرا می رسه و رشته امیدش رو می بره. پس نه به آرزوش میرسه، و نه رها میشه تا به زندگی ادامه بده. دنیا خیلی گول زنندست. چه قد فریبندست خوش حالب و شادمانیش و چه عطش آوره سیرابیش و چه گرمازاست سایه ش! نه اونچه که میاد قابل بازگشته و نه اونچه که گذشته بازگشتنیه. چه قدر زنده به مرده نزدیکه به خاطر ملحق شدنش به اون!
و چه قدر مرده از زنده دوره به خاطر جداییش!