کجا بودی ای خداوند وقتی ملتی مجنون وار از کاشانهء خود طرد گشت
کجا بودی ای خداوند آنگاه که التماس ها و ناله های ما بی دلیل خاموش گشت
کجا بودی ای خداوند آنگاه که کشوری زیبا را ویران می کردند
کجا بودی ای خداوند زمانی که از شدت درد مجنون وار دعا می کردیم
آمین
کجا بودی ای خداوند آنگاه که چشمان عدالت بسته شدند
کجا بودی ای خداوند وقتی دعا بر لبهای ملتم سرد شد
کجا بودی ای خداوند آنگاه که آسمانی که رستگاری را ندا می داد لرزید
چرا سکوت کردی ای خداوند آنگاه که بر چوبهء دار ، میخ کوب شده دعا می خواندیم
آمین
ای خداوند در دل غمگین من ایمان و عشق دیگری جز تو نبود
من تو را مجنون وار باور و دعا می کردم
کجا بودی ای خداوند آنگه که سرزمینی زیبا را نابود می ساختند
کجا بودی ای خداوند آنگاه که امیدمان را گم کرده و دعا می خواندیم
آمین
ای خداوند به ما نیرو بده تا در دریای پر تلاطم زندگی گم نگردیم
ای خداوند به ما قلبی [ شجاع] بده تا لبهای مصیبت را محو سازیم
به ما نور بده ای خداوند تا این راه تاریک خاکستری را بپیمائیم
به ما امید بده ای خداوند تا با لبهای خشک شدهء خود دوباره تو را باز یابیم
آمین
ترجمهء از گارگین فتائی