سه شهرآورد استقلال و پرسپولیس با جنجال و تنش به پایان رسیده است، حرف و حدیث در مورد هیچیک هم کم نیست، از پیدا کردن مقصر و متهم گرفته تا سالها گفتن و شنیدن از مسابقهای که قصهاش سر دراز دارد. شهرآورد ششم 27 در تاریخ آذرماه سال 49، شهرآورد 38 در آخرین روز دیماه سال 73 و شهرآورد 49 به تاریخ نهم دیماه سال 79، دیدارهایی که با نزدیک شدن به فصل سرد سال ختم به خیر نشد.
احمد ابهران داور دیدار تیمهای پرسپولیس و استقلال در سال 73 را پیدا کردیم و به سراغش رفتیم، او که در آن سال چهل سالگیاش را تجربه میکرد با ما از شهرآوردی گفت که پروندهاش نه در زمین مسابقه بلکه در دادسرا بسته شد! دیداری که با درگیری قلعه نویی و محرمی به تنش کشیده شد و با ورود سیل هواداران قرمز پوش از ضلع شمال شرقی ورزشگاه آزادی نیمه تمام رها شد. در ادامه گفتگویمان را با او درباره لحظه به لحظه جنجالیترین شهرآورد پایتخت، بازشدن پای نیروی انتظامی به ماجرا، رفتن بازیکنان دو تیم به دادسرا، آرای کمیته انضباطی و سه بر صفر شدن بازی به سود آبیها، بازی برگشتی که بدون تماشاگر در بندرعباس برگزار شد و برخی خوب و بدهای داوری ایران در آن روزها و قیاسش با حال و روز فعلی داوری ایران میشنویم.
* از شرایط داوری خود در آن سالها و به ویژه قبل از شهرآورد 38 بین تیمهای پرسپولیس و استقلال در آخرین روز از دیماه سال 73 بگویید؟
در آن زمان به گفته بسیاری از ورزشیها بهترین داور زمان خودم بودم. در زمان شهرآورد سال 73، حدود 40 سال سن داشتم، هرچند قبل از این دیدار هم در سال 71 دیدار این دو تیم را قضاوت کردم که با نتیجه 2 بر صفر به سود استقلال به پایان رسید، در سال 70 هم کمک داور این دیدار بودم. از سال 71 به بعد پرسپولیس و استقلال با هم دیداری برگزار نکرده بودند چرا که رقابتهای فوتبال در ایران در آن برهه به صورت گروهی برگزار میشد و تیمهای اول و دوم هر گروه ضربدری و به صورت رفت و برگشت با هم بازی میکردند تا فینالیستها مشخص شوند.
* شروع کنید و از بازی برایمان بگویید، تنشهای اولیه بازی از چه زمانی نمایانگر شد؟
یک هفته قبل از دیدار سال 73 رسانهها به شدت تنور بازی را داغ کرده بودند، حدود 120 هزار تماشاچی در ورزشگاه حضور داشتند، اگر یک بازی با سلامت به پایان میرسد ناشی از همکاری همه جانبه از طرف بازیکنان کادر فنی دو تیم، نیروی انتظامی و تماشاچیان است.
اولین تنش در شهرآورد 38 پرسپولیس و استقلال مربوط به ضربه کاشته فرشاد پیوس بود. خطایی پشت محوطه جریمه انجام شد، سوت را به فرشاد نشان دادم و گفتم که باید با صدای سوت ضربه بزند، اما او بلافاصله ضربه زد در حالی که من داشتم دیوار دفاعی را میچیدم. حتی من سرم را پایین آوردم که توپ به من برخورد نکند، توپ در درون دروازه قرار گرفت ولی گل را مردود اعلام کردم و همان اتفاق اولین جرقه برای ایجاد تنش در بازی بود که در دقیقه حدود 16 یا 17 رقم خورد.
* بسیاری از ضربات ایستگاهی همین گونه رقم میخورند، یعنی همزمان که دروازهبانها در حال چیدن دیوار دفاعی هستند، کاشتهزنها ضربهشان را میزنند، شما چرا گل پیوس را مردود اعلام کردید؟
زمانی که داور به کاشتهزن میگوید با سوت من ضربهات را بزن حکم این است که داور سوت بزند و پس از آن ضربه ایستگاهی زده شود. اما پیوس ضربهاش را قبل از صدای سوت زد و من گل را مردود اعلام کرد، حتی خودش هم برای اعتراض آمد اما به او گفتم که من قبلا سوت را به تو نشان دادم و گفتم که با صدای سوت ضربهات را بزن، اما او این کا را نکرد.
* اولین اخطار این بازی را رضا شاهرودی در نیمه اول گرفت و شاید ضربه پیوس و کارت شاهرودی تنها اتفاقات نیمه اول بودند، درباره 45 دقیقه اول بازی بگویید؟
پس از ضربه کاشته فرشاد، رضا شاهرودی کنار خط خطا کرد و کارت زرد گرفت اما در این صحنه اعتراضی نکرد و بازی در نیمه اول به جز ضربه ایستگاهی پیوس مشکل دیگری نداشت تا اینکه نیمه دوم شروع شد.
* علت اصلی شروع تنشها در نیمه دوم این دیدار چه بود؟
در آن بازی هر خطایی که گرفته میشد، چه خطا درست بود چه غلط از طرف بازیکنان دو تیم مورد اعتراض قرار میگرفت و همین موضوع جو بازی را ناآرام کرده بود. از سوی دیگر دو سالی بود که این دو تیم با هم بازی نکرده بودند و نشریات و رسانهها تنور بازی را داغ کرده بودند، کریخوانیهای دو تیم از دو هفته قبل آغاز شده بود و 120 هزار نفر برای تماشای بازی به ورزشگاه آمده بودند. هر تیمی که در این دیدار بازی را واگذار میکرد باید برای سوم – چهارمی رقابت میکرد و تیم برنده شانس قهرمانی داشت.
* از نیمه دوم بیشتر برایمان بگویید؟
نیمه دوم با اخراج رضا شاهرودی همراه بود. حدود دقیقه 67 بود که شاهرودی از بازی اخراج شد. پرسپولیس قبل از اخراج شاهرودی 2 گل به ثمر رسانده بود. شاهرودی تکل بلندی بر روی زانوی تقوی زد، فکر کنم تقوی بعد از این تکل راهی بیمارستان شد و یاد ندارم که تقوی بعد از آن دیگر فوتبال بازی کرده باشد. فکر کنم مینیسک پاره کرد.
* علت این تکل خشن رضا شاهرودی چه بود؟ ما از برخی پیشکسوتان پرسپولیس که در آن بازی حضور داشتند شنیدیم که بین این دو بازیکن در طول بازی درگیریهایی وجود داشت؟
من اصلا از این موضوعی اطلاعی ندارم که اتفاقی بین این دو افتاده باشد، چون اگر بین شاهرودی و تقوی مسئلهای پیش آمده بود به آنها تذکر میدادم.
* درباره اتفاق جالبی که در خصوص گل پرسپولیس رقم خورد و نیز حرکت قابل تقدیر بهزاد غلامپور در این صحنه صحبت کنید؟
در آن بازی دروازهبان استقلال غلامپور بود، بهزاد داداشزاده شوتی زد که توپ به تیر افقی برخورد کرد و پشت خط افتاد. در آن دیدار شجاعی کمک داور اول و پیروزرام کمک داور دوم بود که صحنه را گل اعلام کرد ولی بلافاصله بچههای استقلال شروع کردند به اعتراض اما غلامپور مردانگی کرد و گفت که توپ گل شده است.
* درباره گل مردودی که برای استقلالیها اعلام کردید هم توضیح میدهید؟
در این صحنه صادق ورمزیار بیرون محوطه جریمه توپ را با دست جلو انداخت و گل زد. که من گل را مردود اعلام کردم اما چون صدا به صدا نمیرسید و استادیوم بیش از حد شلوغ بود استقلالیها در ابتدا متوجه نشدند اما وقتی که فهمیدند به شدت نسبت به صحنه معترض بودند.
* جرقه درگیری معروف شهرآورد دیماه 73 از کجا زده شد؟
رضا شاهرودی اخراج شد و سمت چپ پرسپولیس برای جواد زرینچه اتوبان شده بود. زرینچه دائم میآمد و میرفت تا اینکه در دقیقه 87 بین محوطه جریمه و نیمه زمین خطایی به نفع پرسپولیس انجام شد که در این بین مجتبی محرمی و امیر قلعهنویی با هم درگیر شدند. محرمی میگفت قلعهنویی به من فحش داده، قلعهنویی هم که معتقد بود عکس این موضوع اتفاق افتاده است. من سوت را زده بودم، نمیدانم درگیری بین این دو از کجا شروع شد اما جفتشان را اخراج کردم. یادم نمیآید سر قلعهنویی زیر دست محرمی بود یا گردن محرمی زیر دست قلعهنویی، اما آنها گلاویز شده بودند و هر دو را اخراج کردم. در همین لحظه بود که محمود فکری با مشت به محرمی ضربه زد هرچند من این صحنه را در زمین بازی ندیدم و بعدها که فیلم بازی را مشاهده کردم متوجه شدم. وقتی که قلعهنویی و محرمی از زمین خارج میشدند، بیرون رفتنشان با اعتراضاتی همراه بود، ناگهان ضلع شمال شرقی استادیوم که پرسپولیسیها نشسته بودند ملتهب شد و به داخل زمین ریختند.
* چه شد که هواداران پرسپولیس به درون زمین وارد شدند؟ از استقلالیها هم کسی آمد؟
همه این اتفاقات در فاصله زمانی 6،5 ثانیه رخ داد. از هواداران استقلال کسی نیامد اما پرسپولیسیها از ضلع شمال شرقی استادیوم به درون زمین ریختند. زمانی که تجمع هواداران پرسپولیس را دیدیم به همراه کمک داوران در وسط زمین جمع شدیم و به گونهای ایستادیم که همه چیز را ببینیم. ناگهان دو نفر به سمت ما آمدند که فکر کنم در دستشان هم چاقو بود، احمدرضا عابدزاده یکی از آنها را از پشت گرفت و دیگری را هم مرحوم آقای اکبر قاسمی که از مسئولان ورزشگاه بودند گرفت. همان لحظه به این دلیل که ماموران لباس شخصی و مردم قاطی شده بودند فرار را بر قرار ترجیح دادیم. حتی زمانی که پلهها را به سمت رختکن پایین میرفتیم شئ به سمتم پرتاب شد که اگر با من برخورد میکرد قطعا هماکنون با شما در حال صحبت نبودم.
* در این بازی سوتی زدید که فکر کنید اشتباه بوده است؟
زمانی که گل اول پرسپولیس زده شد غفوریهای اصل بر روی فرشاد پیوس خطای پنالتی انجام داد، بزرگترین اشتباهم این بود که غفوریهای اصل را اخراج نکردم. زمان اعلام خطای پنالتی غفوریها بر روی سینه من آمد اما متاسفانه از او گذشت کردم که از این بابت بسیار متاسفم و افسوس میخورم. زمانی که یک دیدار تمام میشود از خودت میپرسی چرا؟ من بعد از 20 سال هنوز دارم این صحنهها را مرور میکنم چه برسد به یک روز بعد از بازی. بارها و بارها از خودت سوال میکنی که چرا بازی به این حال و روز کشیده شد؟
* اشتباه دیگری هم داشتید؟
ممکن بود در تشخیص خطاها اشتباه کرده باشم اما مسئله تاثیرگذاری وجود نداشت ولی اشتباهم درباره غفوریهای اصل تاثیرگذار بود و حتی همین لحظه هم پشیمانم که چرا اخراجش نکردم.
* پس از درگیری انجام شده و پایان کار چه اتفاقی افتاد؟ درخصوص اتفاقات بعد از بازی بگویید؟
زمانی که بازی تمام شد به همراه 10 – 11 نفر از بازیکنان پرسپولیس و استقلال برای پارهای توضیحات به نیروی انتظامی رفتیم.
* چرا نیروی انتظامی؟ مگر نباید تصمیمگیری در خصوص چنین اتفاقاتی از طریق فدراسیون فوتبال و کمیته انضباطی انجام شود؟
بازی روز جمعه برگزار شد، بعد از بازی بلافاصله به نیروی انتظامی رفتیم. مسابقه ساعت 15 برگزار و حدود ساعت 17 بود که نیمه کاره رها شد. تقریبا ساعت نزدیک 19 بود که از استادیوم به سمت نیروی انتظامی رفتیم و تا ساعت یک بامداد آنجا بودیم. بعد از آن شنبه و یکشنبه هم مجددا برای توضیحات به نیروی انتظامی رفتیم. دوشنبه صبح هم که به دادسرا رفتیم و من در نهایت چند ساعت بعد با پروازی به سمت تبریز تهران را ترک کردم.
* آرای انضباطی بازی چه زمانی صادر شد؟
روز شنبه کمیته انضباطی آرا را صادر کرد.
* شما گزارش بازی را چه زمانی ارائه کردید؟
نکته جالب این است که آرا روز شنبه صادر شد در حالی که من گزارش اصلی بازی را روز سهشنبه ساعت 15 از طریق فاکس هیات فوتبال استان برای فدراسیون ارسال کردم، حال خودتان تصور کنید دیگر!
* یعنی قبل از گزارش شما آرای کمیته انضباطی صادر شده بود؟
گزارش جزئی بلافاصله بعد از بازی داده میشود ولی گزارشی که 3، 4 روز بعد نوشته میشود گزارش کامل بازی است، اما آرای بازی قبل از گزارش کامل صادر شده بود.
* با کدام بازیکنان به نیروی انتظامی رفتید؟
خیلی به خاطر ندارم، موضوع به بیست سال قبل برمیگردد. از پرسپولیس بهزاد داداشزاده و مجتبی محرمی بودند، از استقلال هم قلعهنویی، محمود فکری و صادق ورمزیار را به خاطر دارم، اما در مجموع 10، 11 نفر بودیم.
* چه سوالاتی از شما میپرسیدند؟
بازیکنان در اتاق دیگری بودند و سوالات از افراد به صورت مجزا پرسیده میشد، من در اتاق دیگری و پیش افسر نگهبان بودم. مثلا درباره بازی میپرسیدند که چرا این اتفاق افتاد؟ از اتفاقات درون زمین و علت درگیریها و جزئیات آنها هم سوال میکردند.
* در دادسرا چه گذشت؟
من دوشنبه عصر پرواز داشتم. دوشنبه صبح به همراه همان بازیکنان به دادسرا رفتیم. من تهران را نمیشناختم، علی خسروی مرا به این طرف و آن طرف میبرد. روز دوشنبه هم به دادسرای عمومی رفتیم ولی من دیرتر از بقیه وارد شدم. به یاد دارم که به محض ورودم قاضی بلند شد و به من گفت که من در دوره قضاوتم اولین باری است که جلوی یک نفر بلند میشوم. شما هم درست مثل من قاضی هستید و احترامتان بسیار. قاضی دادسرا من را کنار خود نشاند و پرسید از کدام بازیکن شکایت داری؟
جواب دادم، هیچ کس. هر اتفاقی هم که افتاده است در چارچوب فوتبال بوده و احکام فدراسیون بر این قضیه حاکم است. به یاد دارم که با اتمام جلسه عابدزاده پیش من آمد و گفت احتمال دارد که بخواهند به شما صدمهای بزنند بنابراین شما را میرسانم چون نتیجه بازی را شنبه اعلام کرده بود و بازی را سه بر صفر به نفع استقلال تمام کردند. علت آن هم مشخص بود، هواداران پرسپولیس به زمین هجوم آورده بودند، قرار شد بازی برگشت هم بدون حضور تماشاچی در بندرعباس برگزار شود.
* کسی بعد از آرای کمیته انضباطی شما را تهدید نکرد؟
خیر، من تا سال 78 و در دیدار پرسپولیس و ابومسلم هم در رقابتهای لیگ ایران قضاوت کردم و در مردادماه سال 79 هم در مسابقهای میان ایران و گرجستان بازی خداحافظی خودم را سوت زدم و خلاص.
* شهرآورد برگشت سال 73 آخرین دیداری بود که یک داور ایرانی در آن بازی سوت زد تا این که مجددا درچند ساله اخیر از داوران ایرانی استفاده شد، کسی شما را در این خصوص مقصر تلقی نمیکرد؟
کسی به من چیزی نگفت و من هم بعد از آن بازی محروم نشدم، طبق معمول سوت میزدم، حتی برای آن دیدار هم 300 هزار تومان پاداش گرفتم.
* دریافتی داوران ایرانی در آن سالها چقدر بود؟
من برای هر بازی حداکثر 25 تا 30 هزار تومان میگرفتم، حتی یاد دارم در سالهای اول داوریام حقوقم 2 هزار تومان بود. آن زمان اصلا در فوتبال ایران پول نبود. هیچ وقت رقمهای دریافتی در قضاوتهای ما تاثیری نداشت هرکس هنری دارد، وقتی شما یک بازی را قضاوت میکنید از هنر قضاوت خود استفاده میکنید حال چه زیاد پول بگیرید و چه کم در لحظهای که سوت میزنید این تنها هنر سوت زدن شماست که تاثیرگذار است.
* امکانات رفاهی داوری ایران در آن سالها چگونه بود؟
روزهایی را به خاطر دارم که در آزادی روی سکوها استراحت میکردیم. الان وضعیت خیلی بهتر شده، بلیت برگشت داوران و هتل آنها از قبل مشخص است. ما با اتوبوس میآمدیم و میرفتیم. الان بلیت داوران به در خانهشان میآید و هر وقت به شهری وارد میشود مشخص است که به کدام هتل برود.
* خاطره خاصی دارید که برایمان تعریف کنید؟
از تبریز فقط دو اتوبوس به سمت رشت حرکت میکرد و ما زمانی که در رشت قضاوت داشتیم ساعت 4:30 صبح به رشت میرسیدیم و باید تا 7:30 صبر میکردیم تا سرایدار تربیت بدنی میآمد و به اصطلاح خوابگاه زیر شیروانی را باز میکرد.
بازی استقلال رشت و پرسپولیس بود. یادم میآید که با کمک داور زیر شیروانی و زیر پتو بودیم و تنها یک چراغ علاءالدین بود که آنجا را گرم میکرد. روز بازی اعلام کردند که به علت بارندگی شدید مسابقه با یک روز تاخیر برگزار خواهد شد و به همین منظور جلسهای تشکیل شد که علی پروین هم در آن حضور داشت، وقتی او وضعیت ما را دید گفت که ما را به هتل کادوسی انتقال دهند و تمام هزینهها را هم خودش پرداخت میکند. تفاوت وضعیت رفاهی داوری ایران در گذشته و حال مثل جهنم و بهشت است.
* بدترین خاطره فوتبالیتان چیست؟
برترین خاطرهام به قضاوت دیدار تیمهای ملوان و استقلال اهواز برمیگردد. هر کاری که میکردم نمیتوانستم بازی را جمع کنم. اصلا روز من نبود. نمیدانم چرا! نمیدانم. هیچ زمانی از دیدار استقلال پرسپولیس سال 73 به عنوان برترین خاطرهام یاد نکردهام. در بازی ملوان و استقلال اهواز شرایطم واقعا عجیب بود، در یک صحنه دروازهبان ملوان روی جفت پاهای مهاجم حریف رفت ولی من در کمال تعجب کرنر اعلام کردم. در یک صحنه دیگر یکی از بازیکنان استقلال اهواز من را هل داد و من به زمین افتادم اما من در حالی که بازیکن دیگری مرا هل داده بود اسم ابراهیم تهامی را گزارش دادم. نه از نظر ذهنی و نه از نظر روحی آماده نبودم، نمیدانم چرا! و تا به حال نتوانستهام متوجه شوم. ابراهیم تهامی را هم که به دلیل گزارش اشتباه من محروم کردند.
* چه زمانی متوجه شدید که تهامی شما را هل نداده است؟ وقتی فهمیدید چه تصمیمی گرفتید؟
2، 3 ماه بعد از بازی در خوابگاه شماره یک آزادی بازیکنی پیش من آمد و پرسید که او را میشناسم یا خیر؟ که من گفتم نه. ادامه داد که در بازی ملوان و استقلال اهواز وقتی شما را هل دادند بر روی یک بازیکن افتادید، به یاد دارید که آن بازیکن چه کسی بود؟ درست در همان لحظه گویی مرا برق گرفت و فهمیدم که من بر روی تهامی افتادهام. بلافاصله نامهای به فدراسیون نوشتم و اشتباهم را گزارش کردم، حتی در نامه آوردم که همه اشتباهاتم را به گردن میگیرم و هر تبعاتی نیز که داشته باشد میپذیرم.
* محرومیت تهامی به کجا رسید؟
تهامی شش ماه محروم شده بود که پس ازگزارشم بخشیده شد. پایان دوران داوریام از تنها کسی که حلالیت خواستم ابراهیم تهامی بود.
* از خاطرات خوشتان هم برایمان بگویید؟
در سال 71 دیدار پرسپولیس و کشاورز بود. 120 هزار تماشاچی به ورزشگاه آمده بودند. خاکپور را در دقیقه 47 اخراج کردم، فردای همان روز یکی از نشریات تیتر زد؛ تولد یک مرد. منظورشان هم این بود که یک نفر پیدا شده که در ورزشگاه آزادی یکی از بازیکنان پرسپولیس را اخراج کرده است.
* در پایان اگر صحبت خاصی دارید برایمان بگویید؟
به جامعه داوری میگویم زمانی که داور پا به سن میگذارد محتاط میشود و جسارت کافی را از دست میدهد، من کاملا موافقم که سن 45 سالگی پایان سن داوری باشد. داوری ایرانی در این برهه زمانی در حال پوستاندازی است همه باید کمک کنند تا نسل جوان داوری ایران بتواند موفق باشد. به جامعه مخاطب داوری هم میگویم که داوران چیزی غیر از احترام نمیخواهند، همان طور که یک بازیکن میخواهد بهترین بازیاش را انجام دهد، یک داور هم تمام هدفش انجام بهترین قضاوت است. چه طور یک دروازهبان گل میخورد، یک مهاجم گل نمیزند، همین گونه یک داور هم امکان اشتباه دارد. اگر از داوری سلب اعتماد شود دیگر هیچ داوری نمیتواند در زمین مسابقه قضاوت کند چرا که ترس و دلهره وقتی به جان یک داور مینشیند قضاوتش افت خواهد کرد و به نوعی باید گفت که دیگر نمیتواند به درستی سوت بزند.